ترجمه تخصصی حسابرسی - آمار توصیفی شاخص قابلیت اعتماد
4- نتایج و تحلیل تجربی
4.1- تحلیل توصیفی:
جدول 2، آمار توصیفی را نشان می دهد. پنل A آمار توصیفی شاخص قابلیت اعتماد، از روی چهره ترکیبی و مقیاس های ویژگی های چهره، برای CEO و CFOها را نشان می دهد. TRUSTWORTHINESS-CEO و TRUSTWORTHINESS-CFO ، مقدار میانگین 0.033- و 0.018- دارند. از آنجایی که هر دوی این مقدار به صفر نزدیک هستند، قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO در نمونه ما به طور میانگین، اُریب نیست. تفاوت میان موقعیت اعتماد از روی چهره CEO و قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، از لحاظ آماری معنادار نیست (t-stat=-1.165) که خود نشان می دهد به طور میانگین، CEOها و CFOها در نمونه ما تفاوت معناداری در قابلیت اعتماد از روی چهره ندارند. همچنین مقدار استانداردشده 4 ویژگی چهره متفاوت، از CEOها و CFOها را برای مقایسه بیشتر گزارش می کنیم. داده های توصیفی نشان می دهد که این ویژگی های متمایز چهره ای، همگی برای CEOها و CFOها از لحاظ گرایش مرکزی و پراکندگی، قابل مقایسه است با این وجود تفاوت های کوچکی در مقادیر میانگین، در نمونه وجود دارد.
در جدول 2 پنل B می توانیم آمار توصیفی نمونه را برای هزینه حسابرسی و سایر متغیرهای کنترلی، بیشتر گزارش کنیم. هزینه حسابرسی میانگین، حدود 4.3 میلیون دلار است، به طور میانگین، مدت تصدی حسابرس، برای شرکت های نمونه ما 0.512 سال می باشد. مقدار میانگین دارایی های کلی، حدود 3.88میلیارد دلار است. اکثر شرکت های نمونه ما پرونده دارهای تسریع شده، با مقدار میانگین 0.985، برای متغیر شاخص ACC-FILER می باشد. همانطور که آمار توصیفی نشان می دهد اکثر شرکت های نمونه ما، مسائل تداوم فعالیت ندارند. حدود 13 درصد از شرکت های نمونه ما، بیانیه های مالی خود را مجددا بیان کرده اند و حدود 13.8%، زیان گزارش کردند. حدود 33.6% شرکت ها در نمونه ما، عملیات خارجی داشتند و مقدار میانگین بخش های کسب و کار فعال، 3.52 است. حدودا 95.9% آن ها توسط 4 شرکت حسابرسی بزرگ، حسابرسی شده اند. تاخیر تهیه گزارش میانگین، حدود 54 روز است که انحراف استاندارد آن، 12.65 روز می باشد.
جدول 3 ماتریس همبستگی را نشان می دهد. همانطور که در این جدول می بینیم، هزینه حسابرسی، به طور معنادار و منفی، با قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO در ارتباط می باشد. علاوه بر آن، مقیاس های قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO، همبستگی معناداری با متغیرهای کنترلی دارد که در واقع سایز، ریسک شرکت، پیچیدگی عملیات و کیفیت راهبری شرکتی، در مشخصات مدل ما است.
برای مصورسازی ارتباط میان قابلیت اعتماد از روی چهره، مدت تصدی حسابرس و هزینه حسابرسی، توزیع های قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO را به سه گروه، با سایز برابر تقسیم بندی می کنیم: Low-Trust، Mid-Trust و High-Trust . صدر و تودوروف 2011 عنوان می کند اشخاص، در قبال چهره هایی که قابلیت اعتماد یا عدم قابلیت اعتماد دارند، به نسبت چهره هایی که مرکز طیف قابلیت اعتماد هستند، حساسیت بیشتری نشان می دهند. بنابراین هزینه حسابرسی را در طول 10 سال اول دوره تصوی حسابرس، برای شرکت هایی با عوامل اجرایی Low-Trust و High-Trust رسم می کنیم. همانطور که در شکل 1 و 2 می بینید حسابرس ها اغلب هنگام شروع به کار، با CEO و CFOهای High-Trust، هزینه حسابرسی آغازین کمتری به نسبت شروع به کار با CEOها و CFOهای Low-Trust مطالبه می کنند. با این وجود، این عدم تطابق در هزینه حسابرسی، میان CEOها و CFOهای High-Trust و Low-Trust، با مدت تصدی طولانی تر حسابرس، کاهش می یابد. با افزایش مدت تصدی حسابرس، هزینه حسابرسی، تاثیر بسیار کمتری از قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO دریافت می نماید. با وجود این که تنها روابط موجود میان هزینه حسابرسی، قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی و دوره تصدی حسابرس را نشان می دهد، رسم های بصری در شکل 1و 2، نقش دوره تصدی حسابرس، در شکل دادن روابط، میان هزینه حسابرسی و قابلیت اعتماد از روی چهره را به تصویر کشیده است و مطابق با پیش بینی های ما در H2 می باشد.
شکل 1- قابلیت اعتماد از روی چهره CEO، دوره تصدی حسابرس، هزینه های حسابرسی
شکل2- قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها، حق تصدی، هزینه های تصدی. نکته: شکل 1 (شکل2)، قابلیت اعتماد از روی چهره درک شده CEOها (CFOها)، دوره تصدی حسابرس و تبدیل لگاریتم طبیعی هزینه های حسابرسی سالانه را نشان می دهد. روند زمانی، برای گروه High-Trust و گروه Low-Trust رسم شده است. همچنین 33امین درصد و 67امین درصد را به عنوان نقاط کات آف، برای قابلیت اعتماد از روی چهره CEOو CFO در نظر می گیریم تا بتوانیم نمونه خود را (4411) بر طبق مشاهده (شرکت-سال ) به ترتیب به گروه های Low-Trust، Mid-Trust و High-Trust تقسیم بندی کنیم. ما 1473 مشاهده (1469) برای گروه Low-Trust، 1469 (1469) مشاهده برای گروه High-Trust قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها (CFOها) داریم . برای آسان شدن رسم داده، مشاهداتی که در آن، حق دوره تصدی حسابرس، از 10 سال بیشتر بود را حذف کردیم. شکل 1، 502 مشاهده شرکت-سال، با CEOها را از گروه Low-Trust، در برابر 502 مشاهده شرکت-سال، با CEOهایی از گروه High-Trust در بر میگیرد. شکل 2، 517 مشاهده شرکت-سال، درCFO ها از گروه Low-Trust، در برابر 515 مشاهده شرکت-سال، با CFOها از گروه High-Trust را در بر می گیرد. نیازبه نمونه ثابت، در طول 10 سال نداریم تا بتوانیم مشاهدات بیشتری را در هر سال حفظ کنیم.
4.2- نتایج تحلیل چند متغیره:
4.2.1- نتایج برای H1:
جدول 4 پنل A، نتایج تحلیل چندمتغیره نحوه اثرگذاری قابلیت اعتماد از روی CEOها و CFOها، بر هزینه حسابرسی را نشان می دهند. ما اثرات ثابت سال، شرکت و گروه – سن و سال CEO (CFO) را همانطور که در معادله 1 نشان داده شده، لحاظ می کنیم. ستون A در جدول 4 نشان می دهد که قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها، تاثیر قابل توجهی بر هزینه حسابرسی ندارد.با این وجود در ستون B در جدول 4، قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، ارتباطی منفی و معنادار، با هزینه حسابرسی دارد (-0.031, t-stat= -2.94). هنگامی که هم قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها و CFOها در مدل رگرسیون لحاظ می شود، الگوی یکسانی را می یابیم: قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها به هزینه حسابرسی ارتباطی ندارد اما ضریب قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها (-0.030, t-stat= -2.83) ارتباط منفی و معناداری در سطح 1% دارد. این نتایج، مدارک پشتیبان را برای H1 فراهم می آورد که خود نشان می دهد قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها ، نقشی مهم در قیمت گذاری خدمات حسابرسی ایفا می نماید. یافته های ما این گونه است که حسابرسان، هزینه حسابرسی کمتری را برای CFOهایی که چهره قابل اعتمادی دارند، مطالبه می کند که در واقع همان نقش حیاتی CFOها در تهیه گزارش مالی است که در مقالات قبلی، به خوبی سندسازی شده است (آیر و همکاران 2005 ،چاها و پورناندا 2010، هام و همکاران 2017، جیانگ و همکاران 2010، کیم و همکاران 2011، لیو و همکاران 2016)
متغیرهای کنترلی دیگر ما نتایج مشابهی با آنچه در مطالعات قبلی گزارش شده است نشان می دهد (بک و ماولدین 2014، هوانگ و همکاران 2017). به طور تخصصی باید گفت هزینه حسابرسی، ارتباطی مثبت و معنادار با نماینده های ما برای سایز شرکت (LN-ASSETS و ACC-FILER) دارد که خود نشان می دهد که حسابرس ها، هزینه بیشتری از شرکت بزرگتر مطالبه می کنند. هم چنین به این نتیجه میرسیم که هزینه حسابرسی، ارتباطی مثبت با دو نماینده، برای ریسک های عملیاتی کسب و کار دارند (LEV و GC) که خود نشان می دهد حسابرس ها برای شرکت های مشتری ای که ریسک بالاتری دارند، هزینه بالاتری مطالبه می کند. LOSS که یک مقیاس عملکرد مالی است، ارتباط مثبت و معناداری با هزینه حسابرس دارد. این مدرک، مطابق با یافته های قبلی است مبنی بر این که حسابرس ها در معرض ریسک بالاتری قرار می گیرند و بنابراین هزینه حسابرسی بالاتری را اختیار می کنند، هنگامی که شرکت های مشتری، از تنش مالی رنج ببرند (سیمونیک 1980). شرکت هایی که عملیات خارجی دارند (FOREIGN) و بخش های کسب و کار فعال بیشتری دارند (BUS-SEGMENT)، هزینه حسابرسی بالاتری نیز دارند. REPORTLAG، ارتباطی مثبت با هزینه حسابرسی دارد که مطابق با این دیدگاه است که تاخیر تهیه گزارش طولانی تر حسابرسی، مشکلات بیشتری را در فرآیند مشارکت حسابرسی، منعکس میکند که خود منجر به هزینه بالاتر خواهد شد (نچل و پین 2001).
همچنین بررسی می کنیم که حسابرسان، به هر کدام از 4 ویژگی چهره ای واکنش نشان می دهند یا نه و اگر جواب، مثبت است، واکنششان چگونه خواهد بود. در جدول4 پنل B، از هر ویژگی چهره ای به عنوان یک نماینده برای قابلیت اعتماد از روی چهره استفاده کرده و H1 را مجددا آزمایش می کنیم. برای ساده تر کردن تفسیر نتایجمان ابتدا علامت های EYEBROW و PHILTRUM را به گونه ای برعکس می کنیم که اثرات پیش بینی شده آن ها بر هزینه حسابرسی، منفی باشد.هر اندازه گیری ویژگی چهره را با در نظر گرفتن تفاوت میان مقدار خام آن و میانگین نمونه، و تقسیم کردن تفاوت بر انحراف استاندارد، استاندارد می نماییم. تمامی 4 ویژگی چهره (یعنی EYEBROWrstd، FACE-SHAPEstd، CHIN-ANGLEstd و PHILTRUMrstd) انتظار می رود که ارتباطی منفی با هزینه حسابرسی داشته باشند. به طور مطابق با نتایج اصلی ما در پنل A، هیچ گونه اثر معناداری برای مقیاس های ویژگی چهره مجزای CEOها بر هزینه حسابرسی نیافتیم که در پنل B، آن را نشان داده ایم. با این وجود هر 4 مقیاس ویژگی چهره مجزا، برای CFOها ارتباطی منفی با هزینه حسابرس دارد. این نتایج می تواند بیشتر پشتیبان H1 باشد که خود نشان می دهد قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، نقش قابل توجهی در تصمیم های تعیین قیمت حسابرسی ایفا می کند. با وجود این که برای سادگی کار، این آمار، در جدول رسم نشده است، به این نتیجه میرسیم که متغیرهای کنترلی دیگر، اثراتی مشابه بر هزینه حسابرسی، با آنچه در تحلیل اصلی، با استفاده از مقیاس قابلیت اعتماد از روی چهره ترکیبی یافته بودیم، دارد.
جدول 5 نتایج رگرسیون تغییرات، در معادله 2 را گزارش می کند. 243 تغییرات CEO و 343 تغییرات CFO در نمونه ما وجود دارد. نمونه ما یک داده پنل غیر متوازن، با مشاهدات سال از دست رفته برای شرکت هایی است که در نمونه ما در طول سال 2001 تا 2014 لحاظ شده اند. مقادیر تغییر در سال t را می توان هنگامی که هم مشاهدات شرکت-سال t-1 و سال t در نمونه لحاظ شده باشند، محاسبه کرد. همانطور که در ستون A در جدول 5، پنل A میبینید، تغییرات در قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها (که از میل به ترک شغل CEO به وجود می آید)، ارتباطی مثبتی با تغییر هزینه حسابرسی، در سطح مرسوم ندارد. با این وجود در ستون B جدول5، پنل A، تغییر در قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها (که از میل به ترک شغل CFO به وجود می آید)، ارتباط منفی و معناداری با تغییر هزینه حسابرسی دارد (-0.031, t-stat=-2.34). در ستون C هنگامی که هر دو تغییر در قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO در مشخصات مدل لحاظ می شود، به این نتیجه میرسیم که تنها تغییر در قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، ارتباطی منفی و معنادار، با تغییر هزینه حسابرسی دارند. نتایج نشان می دهد که افزایش در قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، با کاهش در هزینه حسابرسی، در ارتباط است. به طور خلاصه می توان گفت که نتایج رگرسیون تغییر ما در معادله 2، با نتایج به دست آمده در رگرسیون سطح، در معادله 1 انطباق بالایی داشته و پشتیبانی بیشتری از پیش بینی H1 میکند. نتایج، برای تمامی متغیرهای کنترل دیگر، در رگرسیون تغییر، به طور کلی مشابه ما مواردی هستند که در رگرسیون سطح گزارش شده اند که در جدول 4، پنل A ثبت شده است.
در وهله بعدی، تحلیل رگرسیون تغییر را با استفاده از هرکدام از ویژگی های چهره CEOها و CFOها به عنوان نماینده هایی برای قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها و CFO انجام می دهیم. جدول 5 پنل B نتایج را گزارش می کند که کاملا با H1 منطبق است. به طور تخصصی باید گفت که نتایج نشان می دهند که تغییرات در EYEBROWrstd (-0.019, t-stat=-2.18)، FACE-SHAPEstd (-0.016, t-stat=-2.05) و CHIN-ANGLEstd (-0.015, t-stat=-1.81)، برای CFO، همبستگی های منفی ای با تغییرات در هزینه حسابرسی دارد که خود نشان می دهد افزایش در قابلیت اعتماد از روی چهره CFOکه توسط نوک ابروی داخلی، گرد بودن صورت و زاویه چانه اندازه گیری می شود، با کاهش در هزینه حسابرسی در ارتباط است. با این وجود ارتباط معناداری میان تغییر در PHILTRUMrstd ، برای CFOها و تغییر در هزینه حسابرسی (-0.004, t-stat=-0.46) نیافتیم. به طور مطابق با نتایج ارائه شده در جدول 4به این نتیجه میرسیم که هیچ کدام از تغییرات، در ویژگی های چهره CEOها، با تغییر در هزینه حسابرسی، در ارتباط نیست. با این وجود نتایج، در تحلیل های رگرسیون وتغییرات را باید با احتیاط مورد تفسیر قرار داد. به دلیل اینکه میل به تغییر شغل در CEOها و CFOها می تواند با سایر تغییرات در خصوصیات بنیادی شرکت که به طور همزمان، بر هزینه حسابرسی تاثیر میگذارند، مرتبط باشد. به طور کلی، نتایج ما هم از رگرسیون سطح و هم تغییرات که هم از قابلیت اعتماد از روی چهره مجزا و ترکیبی استفاده می کند، مدارکی را نشان می دهد که شرکت هایی که CFO ای با چهره قابل اعتمادتر دارند، هزینه حسابرسی کمتری پرداخت می نمایند.
- EYEBROWrstd، مقدار استاندارد مقدار معکوس شده EYEBROW است. FACE-SHAPEstd مقدار استاندارد مقدار FACE-SHAPE است. CHIN-ANGLEstd مقدار استاندارد مقدار CHIN-ANGLE است. PHILTRUMrstd مقدار استاندارد مقدار معکوس شده PHILTRUM است. سایر متغیرهای ما در زمینه C ارائه شده است
- تمامی متغیرهای پیوسته، در درصدهای 1 و 99، وینزوریده شده اند.
- آمار T گزارش شده است، ***، ** و * ، معناداری دوطرفه ای به ترتیب درسطوح 1، 5 و 10 درصد را نشان می دهند . تقاطع، متغیرهای کنترل، تاثیر ثابت سال، تاثیرات ثابت سن-گروه CEOها و تاثیرات ثابت سن-گروه CFO کنترل می شوند اما برای ساده تر شدن متن گزارش نشده اند. خطاهای استاندارد، در سطح حسابرس- سال، دسته بندی شده است
- ∆ACC-FILER
به دلیل هم خطی بودن حذف شده است
جدول5- تحلیل تغییر هزینه حسابرسی و قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی
4.2.2-نتایج برای H2:
H2پیش بینی می کند هنگامی که حسابرس، دوره تصدی طولانی تری داشته باشد، اتکای کمتری بر قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها و CFOهایی که مورد حسابرسی قرار میگیرند، هنگام تصمیم گیری درباره هزینه حسابرسی دارند. برای آزمایش H2، معادله 3 را برآورد کرده و نتایج را در جدول 6 گزارش می کنیم.
در جدول 6 پنل A، تون A، نتایج رگرسیون، شامل قابلیت اعتماد از روی چهره CEOها (TRUST-WORTHINESS)، دوره تصدی حسابرس (AUTENURE) و تعامل میان آنها (TRUSTWORTHINESS_CEO*AUTENURE) را نشان می دهد. به طور مطابق با نتایج اثر اصلی، در جدول 4، نه اثر اصلی (توسط ضریب قابلیت اعتماد از روی چهره CEO ثبت می شود) و نه اثر تعامل (توسط ضریب عبارت تعامل ثبت می شود)، معنادار نیستند. ستون B، نتایج رگرسیون، شامل قابلیت اعتماد از روی چهره CFO (TRUSTWORTHINESS_CFO)، دوره تصدی حسابرس (AUTENURE) و مورد تعامل (TRUSTWORTHINESS_CFO*AUTENURE) را گزارش می کند. به طور مطابق با نتایج در جدول 4 و 5، ضرایب قابلیت اعتماد، از روی چهره CFO، در کمتر از سطح 1%، ارتباط منفی ومعنادار دارد (-0.069, t-stat=-3.90). از آن، مهم تر این است که به این نتیجه رسیدیم که ضریب عبارت تعامل، در سطح 1% ، مثبت و معنادار است (0.002, t-stat=2.93). این یافته مطابق با پیش بینی H2 است، مبنی بر اینکه دوره تصدی طولانی تر حسابرس، همبستگی منفی ای میان قابلیت اعتماد از روی چهره CFO و هزینه حسابرسی را تضعیف می کند. یافته بالا نشان می دهد که با افزایش دوره تصدی حسابرس، حسابرس های در حال تصدی، دانش بیشتری درباره عوامل اجرایی مشتری و فعالیت های کسب و کارشان جمع آوری کرده است و در نتیجه اتکای کمتری بر ویژگی های چهره CFO، برای قضاوت درباره ریسک حسابرسی خواهند داشت (بنابراین هزینه حسابرسی).
در ستون c جدول 6، پنل A، نتایج رگرسیون، شامل قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و CFO و تعاملشان با دوره تصدی حسابرس را گزارش می کنیم. همانطور که در ستون C می بینید، نتایج مطابقی که نشان دهنده اثر منفی قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، بر هزینه حسابرسی است (-0.067, t-stat=-3.79) و اثر مثبت تعامل میان قابلیت اعتماد از روی چهره CFO و دوره تصدی حسابرس (0.002, t-stat=2.88) را می یابیم. علاوه بر آن به این نتیجه میرسیم که هم اثر اصلی و هم تعاملی قابلیت اعتماد از روی چهره CEO، معنادار نیست. به طور کلی نتایج نشان می دهد که هزینه حسابرسی، توسط درک حسابرس، از قابلیت اعتماد CFO ( و نه CEO)، مبتنی بر ویژگی های چهره، تحت تاثیر قرار می گیرد، دلیل آن، این است که حسابرس، دانش مختص به مشتری بیشتری، درباره ریسک های مشارکت حسابرسی، با افزایش رابطه مشتری-حسابرس به دست می آورد. نتایج، برای متغیرهای کنترلی، انطباق بالایی با مطالعات قبلی دارد (ابوت و همکاران 2003، بک و مالدین 2014، چوی و همکاران 2008، هوانگ و همکاران 2007) و همچنین نتایجی که در جدول 4 عنوان شده است. به طور کلی، نتایج ارائه شده در جدول6 پنل A از پیش بینی H2، درباره تاثیر قابلیت اعتماد از روی چهره CFO پشتیبانی می کند.
اکنون اهمیت اقتصادی قابلیت اطمینان از روی چهره CFO و هزینه حسابرسی را با پیروی از یک رویکرد مشابه که توسط بک و ماولدین (2014) استفاده شده است، بررسی می نماییم. برای نائل آمدن به این هدف، تغییر هزینه حسابرسی که از تغییر در قابلیت اعتماد از روی چهره حاصل می شود را از درصد 25ام (0.440-) تا درصد 75ام (0.348)، در توزیع TRUSTWORTHINESS_CFO محاسبه می نماییم. برای این تغییر میان چارکی، در قابلیت اعتماد از روی چهره CFO به این نتیجه می رسیم که هزینه حسابرسی، به طور میانگین به اندازه 2.5% و برای مشارکت حسابرسی سال اول، به میزان 5.6% کاهش دارد (البته با ثابت نگه داشتن سایر عوامل تعین کننده هزینه حسابرسی). درباره هزینه حسابرسی میانگین 4.3میلیون، به ازای هر سال و هم چنین دوره تصدی 15.51سال حسابرس، در نمونه ما، شرکت هایی که CFOای با چهره قابل اعتماد دارند می توانند حدود 242هزار دلار، به طور تقریبی، در حسابرسی سال اول و به طور میانگین، 108هزار دلار، به طور سالانه در طول 15 سال، به نسبت شرکت هایی که CFOآن ها چهره غیرقابل اعتمادی دارند، صرفه جویی نمود.
همچنین H2را با جایگزین کردن مقیاس ترکیبی قابلیت اعتماد از روی چهره در معادله 3، با هریک از ویژگی های چهره، با هدف بررسی بیشتر نحوه تضعیف تاثیر قابلیت از روی چهره عوامل اجرایی، بر روی هزینه حسابرسی، توسط دوره تصدی حسابرسی، بررسی نمودیم. نتایج در جدول 6 پنل B نشان میدهد که ضرایب Facial_Features_CFO، همگی بسیار معنادار و منفی هستند در حالی که عبارت تعاملی ... ، در سطح مرسوم، برای تمامی مقیاس های ویژگی چهره، مثبت و معنادار می باشد. این نتایج نشان دهنده اثر میانجی گر معنادار دوره تصدی حسابرس ،بر ارتباط میان حق حسابرسی و برآوردهای قابلیت اعتماد از روی چهره CFOاست. به طور کلی، این نتایج، با نتایج اصلی، بسیار مطابق بوده است و از نتایج پیش بینی H2، مبنی بر این که طول تصدی حسابرس، رابطه منفی ای میان قابلیت اعتماد از روی چهره CFO و هزینه حسابرسی دارد، پشتیبانی می کند.
4.3- تحلیل های بیشتر و آزمایش های استحکام
4.3.1-رفتار منطقی و تعصب شناختی:
نتایج رگرسیون اصلی ما نشان می دهد حسابرسان، اغلب قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی را در تصمیم های مربوط به تعیین قیمت حسابرسی خود وارد می کنند. یک سوال طبیعی در این جا وجود دارد: این که اثرگذاری قابلیت اعتماد از روی چهره عامل اجرایی، بر روی تعیین قیمت حسابرسی، منطقی است یا نه؟ ارتباطی منفی میان قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی و هزینه حسابرسی را می توان توسط دو تفسیر متناقض توضیح داد. اول این که چهره یک عامل اجرایی می تواند شاخص قابل مشاهده و قابل اتکایی برای رفتار حقیقی یک شرکت باشد. برای مثال، CFOهایی که چهره قابل اعتمادتری دارند ممکن است در رفتار تهیه گزارش مالی خود ،در حقیقت قابل اعتمادتر باشند. در این مورد، حسابرس ها به طور منطقی، یک عامل اجرایی با چهره غیر قابل اعتماد را به عنوان سیگنالی برای ریسک های حسابرسی بیشتر در نظر می گیرند. دوم این که تلفیق قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی، در تعیین قیمت حسابرسی می تواند تعصب شناختی حسابرس را منعکس کند که توسط گرایش شخص، برای ایجاد خطاهای قضاوتی سیستماتیک، هنگام تصمیم گیری تعریف می شود (کارمن و تروسکی 1979). در این مورد، احتمالا قابلیت اعتماد از روی چهره عامل اجرایی، ارتباطی با رفتار حقیقی شرکت یا عواقب آن همانند کیفیت تهیه گزارش مالی ندارد.
برای تمییز قایل شدن میان این دو دیدگاه متناقض بررسی می کنیم که آیا مقیاس ترکیبی قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی، متناظر با کیفیت گزارش دهی مالی شرکت-سال، با اندازه گیری توسط موارد زیر می باشد یا نه: (1) اقلام تعهدی اختیاری که با استفاده از مدل اصلاح شده جونز که توسط دو و همکاران (1995) توسعه داده شده، برآورد شده است. (2) کیفیت اقلام تعهدی که با استفاده از مدل دشاو و دیشو (2002) اندازه گیری شده است (3) اقلام تعهد اختیاری که با استفاده از مدل مکنیکولز برآورد شده است. همچنین اثرات شرکت و سال-ثابت را به مدل های رگرسیون اضافه می کنیم تا بتوانیم به ترتیب، فاکتورهای حذف شده مختص به شرکت و متغیر زمانی را که می توانند بر کیفیت تهیه گزارش مالی شرکت اثر بگذارند کنترل نماییم. همانطور که در سه ستون اول جدول 7 مشخص است، هم برای CEOها و هم برای CFOها، قابلیت اعتماد از روی چهره، ارتباطی با هر کدام از مقیاس های اقلام تعهدی اختیاری ندارد. در وهله بعدی، رابطه میان مقیاس های قابلیت اعتماد و شکایت های اوراق قرضه را که توسط مدرسه حقوق استنفورد در کلیرینگ هاوس اوراق قرضه ثبت شده است، ارزیابی می کنیم (راجرز و استکن 2005). همانطور که در ستون آخر جدول 7 می بینید نه قابلیت اعتماد از روی چهره CEO و نه CFO، ارتباط معناداری با احتمال بروز شکایت، در اوراق قرضه ندارد. مدرک بالا با وجود این که ماهیتی محدود دارد نشان می دهد که قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی، به کیفیت تهیه گزارش مالی و احتمال بروز شکایت مرتبط نیست. به طور ترکیبی، این یافته ها مطابق با مدارک گزارش شده در مقالات ابتکاری شناختی حسابرسی می باشد (بیگز و وایلد 1985، هاینس و همکاران 1999، مک دنیل و کنی 1995، پایک و همکاران 2013) و نشان میدهد که رابطه منفی میان قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی و هزینه حسابرسی، تعصب شناختی حسابرس را به جای تصمیم های تعیین قیمت منطقی آن ها منعکس می کند. یک رشته دیگر در این تحلیل، این است که هزینه های بالاتر حسابرسی که از ساعات کاری بیشتر حسابرسی که به مشارکت حسابرس، برای شرکت هایی با CFOهای غیر قابل اعتماد به وجود آمده است می تواند منجر به کیفیت تهیه گزارش مالی بهتر و احتمال بروز شکایت کمتر شود. بنابراین این پدیده می تواند باعث سردرگمی در نتایج ما شود. در این سناریوها، تفاوت های کوچکی در کیفیت تهیه گزارش مالی و ریسک های بروز شکایت که میان شرکت های مشتری، با CFOهایی با چهره قابل اعتماد و CFOهایی که چهره غیرقابل اعتماد داشتند را می توان به این احتمال نسبت داد که تلاش بیشتر حسابرس، منجر به کیفیت گزارش مالی بهتر، برای شرکت هایی با CFOهایی که چهره غیرقابل اعتماد دارند می شود.
4.3.2- آیا تعصب شناختی، در قیمت گذاری حسابرسی، با رقابت، از گردونه خارج می شود؟
نتایج اصلی ما نشان می دهد که تعصب شناختی حسابرس منجر به هزینه ای بیشتر، برای حسابرسی در شرکت هایی که CFOای با چهره غیر قابل دارند شده است اما به شرکت هایی که CFOآن ها چهره قابل اعتماد دارد، تخفیف می دهد. عدم بهره وری قیمت گذاری حسابرسی، متناظر با چنین تعصبی که توسط قابلیت اعتماد از روی چهره CFO برانگیزش شده باشد در اساس باید در بازار رقابتی، برای خدمات حسابرسی، از گردونه خارج شود. با این وجود استدلال می کنیم که احتمالا این عدم بهره وری ، با ورود رقابت، از گردونه خارج خواهد شد (حداقل در کوتاه مدت) و دلایل خود را در زیر ارائه میدهیم: اول این که فرآیند شناختی درک از قابلیت اعتماد از روی چهره می تواند یک اثر سراسری، در میان افراد مختلف ایجاد نماید (کیم و روزبرگ 1980، اوسترهوف و تودروف 2008). در چارچوبی مشابه می توانیم انتظار داشته باشیم که حسابرسان، در میان شرکت های حسابرسی مختلف احتمالا درک مشابهی از قابلیت اعتماد CFO، بدون توجه به نمایه ریسک متناظر با شرکت مشتری تشکیل می دهند. این تعصب شناختی، در زمینه ویژگی چهره عوامل اجرایی می تواند حسابرس را از تمییز قایل شدن میان مشتری هایی که نمایه های ریسک مختلف دارند، منحرف کند که خود منجر به ارزیابی ریسک حسابرسی سراسری، مبتنی بر ظاهر CFO مشتری خواهد شد. به این صورت عدم بهره وری قیمت گذار ی حسابرسی که از تعصب شناختی حسابرس حاصل می شود (در زمینه درک از قابلیت اعتماد از روی چهره) را نمی توان از طریق رقابت، از گردونه خارج کرد (به خصوص در مشارکت های آغازین حسابرسی). با این وجود آن را می توان با دوره تصدی طولانی تر حسابرسی، تضعیف کرد که منجر به اتکای کمتر حسابرس، بر درک از قابلیت اعتماد از روی چهره خواهد شد. در وهله دوم، هر شرکت حسابرسی، سبک حسابرسی مختلفی را از لحاظ قواعد کاری درونی، پیاده سازی استاندارد حسابرسی و اعمال GAAP، از خود بروز می دهد (فرانسیس و همکاران 2013). شرکت های حسابرسی ممکن است توانایی های مختلفی برای غلبه به تعصب شناختی، در زمینه درک از قابلیت اعتماد از روی چهره نیز نشان دهند که می تواند اثرات ثابت حسابرس را تبدیل به متغیرهایی کند که به طور بالقوه حذف خواهند شد. با پیروی از مطالعه فرانسیس و همکاران (2013)، مدل های رگرسیون خود را با تاثیر ثابت حسابرس مجددا برآورد می کنیم تا بتوانیم اثر فزاینده هر شرکت حسابرسی، در تنظیم عدم بهره وری تعیین قیمت حسابرسی را ثبت نماییم. نتایج در جدول 8 گزارش شده اند. در مقایسه با نتایج اصلی، در جدول 4 و 6، ضرایب شاخص قابلیت اعتماد از روی چهره و تعامل آن با دوره تصدی حسابرس، بزرگی نسبتا کمتری پس از کنترل کردن اثرات ثابت حسابرس دارد. آنچه گفتیم یعنی عدم بهره وری تعیین قیمت حسابرسی، حداقل تا حدودی توسط تفاوت در توانایی شرکت حسابرس، برای فائق آمدن بر چنین تعصب شناختی ای توجیه می شود. پس از در نظر گرفتن سبک خاص حسابرسی، با لحاظ کردن اثرات ثابت حسابرس، در رگرسیون، هنوز به این نتیجه میرسیم که قابلیت اعتماد از روی چهره CFO و تعامل آن با طول تصدی حسابرسی، معنادار بوده است و با پیش بینی های جهت دار H1 و H2 مطابق است. این یافته نشان می دهد که عدم بهره وری، در تعیین قیمت حسابرسی، متناظر با تعصب شناختی حسابرس (در زمینه قابلیت اعتماد از روی چهره)، به احتمال بالا در بازار حسابرسی، حداقل در کوتاه مدت، توسط رقابت، از گردونه خارج نخواهند شد
- متغیرها در ضمیمه C تعریف شده اند. تمامی متغیرهای پیوسته در درصدهای 1م و 99ام، وینزوریده شده اند
- آمار T گزارش شده است و ***، ** و * ، معناداری دوطرفه به ترتیب در سطوح 1، 5 و %10، را نشان می دهد. تقاطع، اثر ثابت شرکت و سال کنترل شده است اما برای ساده تر شدن متن گزارش نشده است. خطاهای استاندارد، در سطح شرکت-سال، دسته بندی شده اند
- متغیرهای وابسته، اقلام تعهدی اختیاری ای هستند که بر پایه مدل اصلاح شده جونز برآورد شده اند (دشو و همکاران 1995)
- متغیر وابسته، اقلام تعهدی اختیاری هستند که بر اساس دشو و دیشو (2002) برآورد شده اند
- متغیرهای وابسته، اقلام تعهدی اختیاری ای هستند که بر پایه مکنیکولز (2002) برآورد شده اند.
- متغیر وابسته، متغیر ساختگی شکایت سال کنونی شرکت است که برابر 1 می باشد، در صورتی که شکایت اوراق قرضه، توسط شکایت اوراق قرضه مدرسه حقوق استنفورد کلیرینگ تون، در طول سال تقویمی گزارش شده باشد و در غیر این صورت 0 است (جاناتان و استانکن 2005).
جدول7- قابلیت اعتماد از روی چهره عوامل اجرایی، کیفیت تهیه گزارش شرکت ها و بروز شکایت در اوراق قرضه
4.3.3- CFOهایی که به طور داخلی، ترفیع درجه گرفته اند، در برابر CFOهایی که از خارج استخدام شده اند:
گراهام و همکاران (2016) به این نتیجه رسیدند هنگامی که شرکت ها، به طور خارجی، CEOها را استخدام می کنند، هیئت مدیره اغلب صلاحیت CEO را مبتنی بر ویژگی های چهره، قضاوت می کند و دلیل آن، عدم قطعیت و عدم تقارن بالای اطلاعات، درباره توانایی های حقیقی داوطلب است. در این مورد، احتمالا ظاهر چهره، فاکتور مهمی برای شرکت ها است که بااستفاده از آن، داوطلبانی که می توانند نیازهایشان را برای موقعیت های اجرایی اجابت کنند، شناسایی نمایند. تا جایی که مقیاس قابلیت اعتماد از روی چهره ما متناظر با بنیان های شرکت (همانند عملکرد شرکت وفاکتورهای ریسک) است، یافته های اصلی ما در زمینه نقش قابلیت اعتماد از روی چهره، در تعیین قیمت حسابرسی می تواند در قبال این توضیح جایگزین، منطقی باشد که خصوصیات بنیادی شرکت، به جای قابلیت اعتماد از روی چهره عامل اجرایی، توسط حسابرس ها، هنگام تصمیم گیری درباره قیمت حسابرسی لحاظ می شود.
برای حذف کردن این تعریف جایگزین، گراهام و همکاران (2016)، با بررسی دستی تجربیات کاری CFOها با استفاده از اطلاعات بیوگرافیشان که توسط برد EX فراهم آورده و تمییز قائل شدن میان CFOهایی که به طور درونی ترفیع درجه گرفته اندو سوابق عملکردی خوبی دارند، اثر می گذارد (گراهام و همکاران 2016). بنابراین به احتمال کمتر، قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، باخصوصیات بنیادی و فاکتورهای ریسک بالقوه برای شرکت هایی کهCFOآنها به صورت داخلی، ترفیع درجه گرفته است به نسبت آن هایی که CFO خود را از خارج استخدام می کنند، همبستگی دارد. در وهله دوم، با آزمایش مجدد فرضیات، با استفاده از دو زیرنمونه شرکت هایی که CFOهای استخدام خارجی و ترفیع درجه دارند، می توانیم اعتبار توضیح جایگزین، مبنی بر اینکه حسابرسان، براساس خصوصیات بنیادی شرکت، به جای قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها در تصمیمات مربوط به قیمت حسابرسی، قیمت گذاری می نمایند را آزمایش نماییم. در صورتی که نتایج اصلی ما در زمینه تاثیر منفی قابلیت اعتماد از روی چهره، بر قیمت حسابرسی، برای زیرنمونه شرکت هایی که CFOهایی با ترفیع درجه داخلی داشتند، صادق نبود نشان می دهد که حسابرسان، در قبال بنیادهای شرکت از خود واکنش نشان می دهند بنابراین از توضیح جایگزین، پشتیبانی می شود. در نقطه مقابل، در صورتی که نتایج اصلی ما برای CFOهایی که به طور داخلی ترفیع درجه داده شده باشند، مستحکم باشد، نشان می دهد حسابرسان، به قابلیت اعتماد از روی چهره CFO واکنش نشان می دهند زیرا ترفیع CFOهایی که به طور داخلی انتخاب می شوند، احتمال کمی وجود دارد که توسط قابلیت اعتماد از روی چهره شان تحت تاثیر قرار بگیرند. جدول 9 پنل A، نتایج تجربی را نشان می دهد. همانطور که در پنل A می بینید نتایج ما هم برای CFOهایی که به صورت خارجی استخدام شده اند و هم برای CFOهایی که به طور داخلی ترفیع رتبه گرفته اند، مستحکم است. این نتایج می تواند به ما کمک کند که توشیحات جایگزین مذکور را حذف کنیم که خود یعنی ارتباط منفی مشاهده شده میان قابلیت اعتماد از روی چهره CFO و هزینه حسابرسی، به احتمال بالا توسط واکنش های حسابرس، به خصوصیات بنیادی شرکت، برانگیزش نمی شود.
4.3.4- تخفیف درمشارکت آغازین حسابرسی:
حسابرسان اغلب هزینه حسابرسی را با ارائه تخفیف در مشارکت های آغازین حسابرسی، کم ارائه می کنند (اتردج و گرینبرگ 1990، سایمون و فرانسیس 1988). تخفیف مشارکت آغازین حسابرسی حدود 24% از هزینه کلی حسابرسی است و می تواند به مدت حداقل 2 سال، با نرخ در حال کاهش، قبل از ناپدید شدن ادامه پیدا کند (سایمون و فرانسیس1988). این تخفیف هزینه حسابرسی، برای بار اول می تواند بروز خاصی از نتایج اصلی ما در این پدیده باشد که حسابرسان، هزینه کمتری را برای مشارکت حسابرسی آغازین خود، از شرکت هایی طلب می کنند که CFOهایی با چهره قابل اعتماد دارند. بنابراین بررسی می کنیم که آیا اثر قابلیت اعتماد از روی چهره CFOها، بر هزینه حسابرسی، حتی پس از بازه تخفیف آغازین، صادق است یا نه. به خصوص از مطالعه آبوت وهمکاران (2017) پیروی می کنیم تا مشاهداتی که در آن، دوره تصدی حسابرس، برابر با 0 است راحذف نماییم (مشارکت های سال اول حسابرس) و فرضیاتمان را مجددا آزمایش کنیم. علاوه بر آن، از آن جایی که سیمون و فرانسیس (1988)، عنوان می کنند هزینه را می توان حداکثر 3 سال پس از مشارکت حسابرس، تخفیف داد، مشارکت هایی که در آن، دوره تصدی حسابرس، برابر یا کوچکتر ار 2 است (3 سال اول مشارکت حسابرسی) را می توان حذف کرده و فرضیاتمان را مجددا آزمایش می کنیم.
همانطور که در جدول 9 پنل B نشان داده شده است نتایج، هنگام استفاده از نمونه کاهش یافته ای که مشارکت های حسابرسی در آن حذف شده است، ممکن است تخفیف هزینه، برای سال اول یا 3 سال اول داشته باشند. نتایج در جدول 9 پنل B نشان می دهد که تاثیر قابلیت اعتماد از روی چهره CFO، بر هزینه حسابرسی، در طول کل بازه حسابرسی وجود دارد که شامل تخفیف در مشارکت های آغازین حسابرس می شود
4.3.5-آزمایش های حساسیت:
مجموعه ای از آزمایش های حساسیت را برای بررسی استحکام نتایجمان انجام می دهیم. اول با استخراج تصاویر عوامل اجرایی، از تصاویر گوگل، در طول یک بازه نمونه 14 ساله، نتایج ما ممکن است از تعصب بقا رنج ببرد. دلیل آن این است که عوامل اجرایی ای که در طول بازه های آغازین نمونه حذف شده اند، احتمال کمی وجود دارد که هنگام جمع آوری تصاویر عوامل اجرایی، بر روی تصاویر گوگل، تصویری داشته باشند و بنابراین به احتمال زیاد در نمونه ما لحاظ نمی شوند. بنابراین بر روی زیرنمونه ای متمرکزمی شویم که تنها مشاهدات 5 ساله را در نمونه ما دارد و فرضیاتمان را مجددا آزمایش می کنیم. با تمرکز بر سال های نزدیک تر، به جمع آوری تصویر، تا حدودی تعصب بقای عوامل اجرایی، در تصاویر گوگل کاهش پیدا می کند. در وهله دوم، در مطالعه تاثیرهای اعتماد اجتماعی، بر هزینه حسابرسی، ها و چن (2014) به این نتیجه رسیدندکه شرکت هایی که در بخش هایی از ایالت متحده قرار گرفته اند و سرمایه اجتماعی بالاتری دارند، هزینه حسابرسی کمتری پرداخت می کنند. بنابراین تاثیر بالقوه سرمایه اجتماعی سطح بخش را که توسط روباسینگا و همکاران (2006) تعریف شده، بر هزینه حسابرسی، کنترل کرده و رگرسیون های خود را مجددا اجرا می کنیم. در وهله سوم، سایز نمونه نهایی ما توسط داده های راهبری محدود شرکتی، در پایگاه داده ریسک-متریکس، به شدت کاهش یافته است. برای آسایش این قید داده، سه کنترل مربوط به راهبری (..، ... و ..) را از مدل های رگرسیونمان حذف کرده و فرضیات خود را با استفاده از نمونه بزرگ شده، مجددا آزمایش می کنیم. در وهله چهارم، الگوریتم برنامه نویسی کامپیوتری ما از فناوری یادگیری عمیق ماشین استفاده می کند تا بتواند نحوه مشاهده یک چهره، توسط انسان را درک نماید. یک نگرانی طبیعی، در این جا این اسن که موقعیت ابرو ممکن است برای اشخاصی که عینک دارند، دچار ابهام شود (به خصوص هنگامی که لبه عینک، با ابرو همپوشانی داشته باشد). برای حذف کردن احتمال این که نتایج ما توسط خطاهای اندازه گیری این گونه تحت تاثیر قرار بگیرد، تصاویر CFOهایی که عینک داشتند از نمونه ها حذف کرده و فرضیاتمان را مجددا آزمایش کردیم.
جدول 10 نتایج این آزمایش های استحکام را نشان می دهد. همانطور که در پنل A-C جدول 10 می بینیم مرجع اصلی ما در تمامی بررسی های حساسیت، ثابت باقی مانده است (به خصوص نتایج ما در قبال کنترل کردن تعصب بقا و اعتماد اجتماعی، مستحکم است) (پنل A) – البته با استفاده از نمونه بزرگ شده جایگزین (پنل B) و با استفاده از نمونه کاهش یافته، پس از حذف کردن عوامل اجرایی ای که عینک داشتند (پنل C)، همین استحکام به چشم می خورد- .