ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

در این وبلاگ، مطالب و مقالات علمی برای رشته های مختلف دانشگاهی، منتشر خواهد شد

آنالیز مقدماتی

در این بخش، ما به طور دقیق به بحث درباره ی مشخصات پاسخ دهندگان دو کشور هند و نامیبیا خواهیم پرداخت. نظر سنجی به طور همزمان در هر دو کشور انجام شد. پاسخ دهندگان عمدتا، شرکت های کوچک و متوسط تولیدی و تعداد کمی از بخش خدمات بودند.

تعداد پاسخ ها

در هند، پرسشنامه به 270 شرکت کوچک و متوسط که در لیست پست قرار داشتند، ارسال شد. لیست پست از مرکز صنایع منطقه ای (DIC) به دست آمد. مرکز صنایع منطقه ای در هر ایالت، پایگاه های داده شرکت های کوچک و بزرگ را حفظ کرده و طرح هایی را برای توسعه ی این بخش تدوین می کند. مجموع 52 پرسشنامه تکمیل شد، 30 پرسشنامه به دلیل آدرس اشتباه ارسال نشد و 10 شرکت نیز از مشارکت در این نظرسنجی خودداری کردند. بر اساس پاسخ های دریافتی، مشاهده کردیم که حدود 60 درصد از سازمان ها دارای برخی اشکال ابتکارات باکیفیت بوده، در حالی که 25 درصد از سازمان ها هیچ گونه ابتکاراتی در زمینه ی کیفیت اجراء نکردند و بقیه ی شرکت ها نیازمند آموزش درباره ی ابتکارات مختلف کیفی بودند.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

در مورد کشور نامیبیا، پرسشنامه توسط ایمیل به 182 شرکت کوچک و متوسط ارسال شد. مجموع 50 پرسشنامه برگشت داده شد، 31 مورد از این پرسشنامه ها ارسال نشد و 26 مورد نیز رد شد. از مجموع 50 پاسخ دریافتی، مشخص شد که حدود 52 درصد شرکت ها دارای برخی اشکال ابتکارات باکیفیت بوده و 32 درصد آن ها هیچ گونه ابتکاری در این زمینه اجراء نکردند.

از آنجا که ما بر روی هر دو نوع شرکت هایی که دارای ابتکارات باکیفیت و همچنین شرکت های بدون ابتکارات باکیفیت هستند، متمرکز شدیم، بنابراین، پاسخ های قابل استفاده برای مطالعه ی ما، 52 مورد (در هند) و 50 مورد (در نامیبیا) بود. بقیه شرکت ها هنوز نیازمند آموزش درباره ی ابتکارات مختلف کیفی بودند. این مورد مشابه با مطالعات قبلی انجام شده در بخش های دیگر جهان بود (آنتونی و همکاران، 2005). جدول 1 جزئیات نمونه نظرسنجی در هند و نامیبیا را ارائه می کند.

مشخصه سازمان

شرکت های کوچک و متوسط نامیبیایی از تعدادی بخش ها از جمله منسوجات، چرم، لوازم آرایشی، ساخت و ساز، معدن، شیلات، کشاورزی، صنایع دستی، عمده فروشی، خرده فروشی، غذا، بانکداری، گردشگری، آب معدنی و تولیدات جدید (مانند بخاری ها و اجاق های خورشیدی) تشکیل شده است. بخش کشاورزی بالای 70 درصد جمعیت را پشتیبانی می کند. شرکت های کوچک و متوسط سهم قابل توجهی در اقتصاد این کشور دارند. با این حال، رشد بخش شرکت های کوچک و متوسط توسط مسائلی مانند دسترسی به سرمایه، عدم توسعه ی کارآفرینی و ایجاد محیط نظارتی تحت تاثیر قرار می گیرد (آوریل، 2005). چالش های دیگری که بسیاری از شرکت های کوچک و متوسط با آن روبرو هستند شامل هزینه های بالای خرید به واسطه ی سفارشات اندک، مهارت های فنی پایین، ظرفیت ضعیف در زمینه ی کنترل کیفیت، فقدان تجهیزات مناسب که منجر به بهره وری پایین می گردد و فضای خرده فروشی و فضای کارخانه ناکافی می باشد.

انواع شرکت های کوچک و متوسط هندی که در نظرسنجی شرکت کردند شامل تولید کنندگان قطعات دیگ بخار، تجهیزات کارخانه سیمان، تجهیزات کارخانه فولاد، تجهیزات گرمایش سوخت مانند مشعل ها، تولید کننده سوپاپ، تولید کننده محور کنترل، تولید کنندگان قطعات خودرو و غیره بودند. شرکت های دیگر شامل تولید کنندگان مبلمان و برخی ارائه دهندگان خدماتی مانند خدمات طراحی به کمک کامپیوتر به منظور توسعه ی شرکت های تولیدی بودند. مشاهده شده که شرکت های اصلی تولیدی مانند قطعات دیگ بخار، تجهیزات کارخانه سیمان و فولاد و تولید کنندگان قطعات خودرو نیز عمدتا از ابتکارات باکیفیت استفاده می کنند و گردش مالی آن ها بیش از 50 میلیون دلار می باشد. از طرف دیگر، شرکت های کوچک تر مانند تولید کنندگان مبلمان یا تولید کنندگان قطعات کارخانه تصفیه فاضلاب از هیچ گونه ابتکاراتی در زمینه کیفیت ابتکارات با کیفیت استفاده نمی کنند. جدول II جزئیات جمعیتی از شرکت کنندگان در نظر سنجی در هر دو کشور هند و نامیبیا را ارائه کرده است.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

آنالیز توصیفی

عوامل اصلی موفقیت (CSFs)

دنیل (1961) مفهوم عوامل موفقیت را معرفی کرد و بعدا این عامل توسط روکارت (1979) رواج پیدا کرد. روکارت (1979)، ایده های دنیل (1961) را گسترش داد و عوامل اصلی موفقیت را به عنوان "نتایج تعداد محدودی از حوزه ها که در صورت رضایت بخشی، تضمین کننده ی عملکرد رقابتی موفق سازمان است" تعریف کرد.

تعریف بالا به منظور "شناسایی تطابق ایده آل بین شرایط محیطی و ویژگی های تجاری یک شرکت ویژه" پیشنهاد شد (اواتس، 2004). منابع مربوط به QM درباره ی اهمیت عوامل اصلی موفقیت برای اجراء ابتکارات باکیفیت در شرکت های کوچک و متوسط بحث می کند. این عوامل اصلی موفقیت بدون هیچ گونه اثباتی ذکر شده اند (نوتالراک و هاندرای، 2008، باردی و آلن، 2006). عوامل اصلی موفقیت مخصوص شرکت های کوچک و متوسط در برخی منابع ذکر شده که در این نظرسنجی ها نیز مورد حمایت قرار گرفته است (کومار و همکاران، 2014، کومار و آنتونی، 2009). در طراحی پرسشنامه، این مطالعات قبلی را دنبال کردیم و عوامل اصلی موفقیتی که از دیدگاه QM مهم هستند را در پرسشنامه گنجاندیم.

طی بررسی درباره ی عوامل اصلی موفقیت در شرکت های کوچک و متوسط و سازمان های دیگر، همیشه تعهد و نقش مدیریتی به عنوان مهم ترین مورد ذکر شده است. جالب توجه است که، در نظرسنجی ما، این مورد پایین تر از دیگر عوامل اصلی موفقیت ذکر شده است (به جدول III مراجعه کنید). پی برده شده که عوامل اصلی موفقیت دارای طیفی از تاثیرات بالا تا متوسط بر شرکت ها می باشند. این الگو مشابه با پاسخ های به دست آمده در هر دو کشور هند و نامیبیا است. متوسط نمره عوامل اصلی موفقیت برای شرکت های کوچک و متوسط هندی نسبت به شرکت های نامیبیایی نسبتا پایین تر است.

سه عامل اصلی موفقیت برتر در شرکت های کوچک و متوسط هندی به شرح زیر می باشد: بازخورد و اندازه گیری مکرر، سرمایه گذاری منابع در زمینه منابع و نقش و تعهد مدیریت. در نامیبیا، عوامل اصلی موفقیت موثر عبارتند از: آموزش و یادگیری، اعضاء تیم با انگیزه بالا و ارتباط خوب با مشتری. از آنجا که هیچ گونه منابعی در زمینه ی مطالعه تطبیقی از اقتصادهای نوظهور موجود نیست، ما بر روی این حوزه به منظور توضیح تفاوت ها درباره ی اولویت های عوامل اصلی موفقیت در شرکت های کوچک و متوسط در هر دو کشور هند و نامیبیا متمرکز شده ایم. در مورد شرکت های کوچک و متوسط هندی، پاسخ های به دست آمده از سازمان ها عمدتا از مشتریان به دست آمد. مشتری یک واحد بخش دولتی (PSU) بوده و در تولید دیگ های بخار برای نیروگاه های برق نقش دارد. با توجه به اهمیت محصول، قوانین سختگیرانه ای برای شرکت های کوچک و متوسطی که قطعات عرضه کننده ی قطعات به مشتری هستند، وجود دارد. این امر نیاز به بازخورد و سنجش مکرر و همچنین سرمایه گذاری در بخش منابع را توضیح می دهد. از آنجا که سرمایه گذاری در بخش منابع نیازمند مدیریت برتر / مالکان برتر است، بنابراین، تعهد و نقش مدیریتی در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است.

شرکت های کوچک و متوسط در نامیبیا دارای بیش از یک مشتری هستند. این شرکت ها رقابت و کارآفرینی در نامیبیا را افزایش داده و بنابراین، اثرات گسترده رشد نوآوری، کارایی و بهره وری می تواند باعث افزایش خروجی با ارزش افزوده گردد (وایت، 1997). افزایش رقابت و رشد مشتری، شرکت ها را وادار به داشتن ارتباط بهتر با مشتری می سازد. همچنین، مدیریت باید آموزش های مداومی را جهت افزایش مهارت کارکنان در یک محیط رقابتی ارائه کند. این مساله در اولویت عوامل اصلی موفقیت در شرکت های کوچک و متوسط در نامیبیا منعکس شده است.

شاخص های عملکرد کسب و کار

شاخص های عملکرد کسب و کار در منابع چندان مورد بررسی قرار نگرفته و مطالعات ویژه ای که به طور خاص به بررسی این مساله در شرکت های کوچک و متوسط بپردازد، وجود ندارد. در این بررسی، شاخص های عملکرد کسب و کار در چند منابع محدود قبلی را گنجاندیم (کومار و آنتونی، 2008) و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام دادیم. این بررسی به ما در تهیه ی لیستی از شاخص های عملکرد کسب و کار مرتبط با شرکت های کوچک و متوسط، که مایل به بررسی بیشتر آن هستیم، کمک می کند (شکل 1).

پی برده شد که تحویل به موقع به عنوان یک شاخص عملکرد کسب و کار توسط پاسخ دهندگان هر دو کشور بسیار مهم می باشد. مقیاس بندی شاخص های دیگر مشکل بوده و این شاخص ها مساله می تواند به حوزه ای که در آن این شرکت های کوچک و متوسط کار می کنند، نسبت داده شود. در صورتی که ما بر روی شرکت های کوچک و متوسط هندی متمرکز هستیم، سه شاخص مهم شامل تحویل به موقع، تصویر برند و مدیریت روابط می باشد. این امر به این دلیل است که شرکت ها دارای یک مشتری واحد بوده که تولید کننده ی اصلی یک محصول حیاتی برای مشتری می باشد. بنابراین، تصویر برند یک شرکت کوچک و متوسط در تضمین پذیرش مداوم سفارشات از مشتریان بسیار مهم می باشد. این مساله نیز در مدیریت روابط در شرکت های کوچک و متوسط بسیار مهم است. شرکت های کوچک و متوسط با تحویل به موقع محصول و بنابراین، حفظ تصویر برند خود به دنبال حفظ یک رابطه بلند مدت با مشتری هستند.

جالب توجه است که، در حوزه ی نامیبیا،  مهم ترین شاخص های عملکرد کسب و کار به شرح زیر می باشد: تحویل به موقع، رضایت از قیمت و توسعه ی محصول جدید. این مساله در شرکت های کوچک و متوسط پاسخگو به تعداد مشتریان منعکس شده و به دلیل وجود یک بازار رقابتی، این شرمت ها باید به حساسیت مشتریان بر روی قیمت توجه داشته و همچنین بر روی توسعه ی محصولات جدید به منظور جلو ماندن از رقباء تمرکز کنند. بنابراین، تفاوت در اولویت ها توسط شرکت های کوچک و متوسط در هر دو کشور هند و نامیبیا، منعکس کننده ی نوع بازار این شرکت ها می باشد.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

ابزارها و تکنیک ها

منابع زیادی به بررسی ابزارها و تکنیک های مورد استفاده در فرایندهای سازمانی مختلف به منظور بهبود ابتکارات پرداخته اند. منابع متمرکز بر روی ابزارها و تکنیک های خاص مربوط به ابتکارات باکیفیت مانند شش سیگما در شرکت های کوچک و متوسط، محدود به چند مطالعه می باشد (آنتونی و همکاران، 2007، آنتونی، 2004).

منابع پیشنهاد می کنند که آن دسته از شرکت های کوچک و متوسطی که دارای یک سیستم کیفی مانند ایزو 9000 هستند، تمایل بیشتری به اتخاذ شیوه های مختلف QM دارند (ماجومدار، 2016، کومار و همکاران، 2014، کورشی و همکاران، 2009). در نظر سنجی ما، پی بردیم که در نامیبیا، همه ی پاسخ دهندگان دارای سیستم ایزو 9000 بوده، در حالی که در هند، تنها 60 درصد از پاسخ دهندگان از سیستم های ایزو 9000 برخوردار بودند. این مساله به نوع بازاری که شرکت های هر دو کشور در آن در حال کار هستند، نسبت داده می شود.

به منظور درک کاربرد شیوه های QM، پی بردیم که شرکت های کوچک و متوسط در نامیبیا تمایل بیشتری به کنترل رضایت بخش کیفیت دارند، در حالی که در هند شرکت ها بیشتر بر روی TQM متمرکز هستند. اما، در هر دو مورد، این شیوه ها تنها برخی مواقع مورد استفاده قرار می گیرد. این موضوع نشان می دهد که صرفنظر از بازار شرکت های کوچک و متوسط در هر دو کشور، شیوه های QM دارای کاربرد محدودی می باشند. علاوه بر این، استفاده مکرر از شیوه های QM انتخابی توسط این شرکت های کوچک و متوسط نیز کم شده است.

 آنالیز ابزارها و تکنیک ها نشان داد که شرکت های کوچک و متوسط هر دو کشور، ابزارها و تکنیک های محدودی را با فراوانی اندک به کار می گیرند. جدول IV متوسط نمره استفاده از ابزارها توسط شرکت های کوچک و متوسط در هر دو کشور هند و نامیبیا را نشان می دهد.

همه ی شرکت های کوچک و متوسط در هند در زمینه ی استفاده از ابزارها و تکنیک ها پاسخ ندادند (14 شرکت کوچک و متوسط هیچ نمره ای به استفاده از ابزارها و تکنیک ها ندادند). در صورتی که تنها امتیاز افرادی که به این شاخص نمره دادند، در نظر گرفته شود، متوسط نمره ابزارها و تکنیک ها برای شرکت های کوچک و متوسط هندی بالا بود (اغلب 4 و در برخی مواقع 3).

دلایل عدم اجراء ابتکارات باکیفیت

منابع بر روی شرکت های کوچک و متوسط در توصیف مشکلات و یا دلایل مربوط به استفاده محدود از ابتکارات باکیفیت (کومار و همکاران، 2014، کورشید و همکاران، 2012، آنتونی و همکاران، 2008) متمرکز شدند. هر چند که این مطالعات فاقد دقت آکادمیک بوده و عمدتا ماهیت نظری دارد. در این پرسشنامه تفاوت ها و دلایل مبتنی بر مطالعات قبلی گنجانده شد (شکل 2).

عدم آگاهی و هزینه ی بالای آموزش، دلایل اصلی اکثر پاسخ دهندگان دو کشور برای عدم اجراء شیوه های QM بود. شرکت های کوچک و متوسط از دو کشور به اجراء شیوه های QM نپرداختند. شرکت های کوچک و متوسط نامیبیا نیز مشکلات در زمینه جمع آوری اطلاعات را به عنوان یکی از علل اصلی عدم اجراء این شیوه ها ذکر کردند. این مساله می تواند به مشخصات پاسخ دهندگان نامیبیایی نسبت داده شود. بخش شرکت های کوچک و متوسط خدماتی در نامیبیا نسبت به هند اندکی بالاتر است. منابع پیشنهاد می دهند که معمولا سازمان های خدماتی در مقایسه با سازمان های تولیدی، مشکلاتی در زمینه ی جمع آوری اطلاعات در هنگام اجراء شیوه های QM دارند (باسو و باهلا، 2015، آنتونی و همکاران، 2007، آنتونی، 2004).

بحث

مطالعات متعددی درباره ی استفاده از شیوه های QM در اقتصادهای پیشرفته و همچنین مطالعات مقایسه ای مانند کومار و همکارانش (2014) بر روش شرکت های کوچک و متوسط در انگلیس و استرالیا وجود دارد. اما، تاکنون هیچ مطالعه مقایسه ای درباره استفاده از شیوه های QM در شرکت های کوچک و متوسط اقتصادهای نوظهور وجود ندارد. این مطالعه با ارائه ی شواهدی از شرکت های کوچک و متوسط در هند و نامیبیا تلاش هایی به منظور پر کردن این شکاف انجام داده است. هدف این مطالعه، مقایسه شیوه های QM در شرکت های کوچک و متوسط در دو اقتصاد نوظهور می باشد.

تشابهات

مشخصه پاسخ دهنده از نظر اندازه شرکت (کوچک یا متوسط) تقریبا برای هر دو کشور مشابه بود. این مساله به آنالیز معنی دار پاسخ دهندگان کمک می کند. یکی از تشابهاتی که مشاهده شد، استفاده محدود از شیوه های QM توسط شرکت های کوچک و متوسط هر دو کشور می باشد. همچنین، مشاهده شد که شرکت های کوچک و متوسط هر دو کشور ترجیح می دهند که دارای کنترل کیفیت و TQM به عنوان ابتکارات مهم باشند. در شرکت های کوچک و متوسط هندی، دیدگاه های متناقصی درباره ی اتخاذ TQM وجود دارد. در حالی که سرینواس و اسوامی (2013) TQM را به عنوان ابتکار کیفی مهم برای شرکت های کوچک و متوسط در نظر گرفتند، اما ماجمادار (2016) استدلال کرد که شرکت های کوچک و متوسط تولیدی تمایلی به اتخاذ TQM ندارند. همچنین، از ابزارها و تکنیک ها نیز به میزان کمتری استفاده می شود. ابزارها و تکنیک های مورد استفاده توسط شرکت های کوچک و متوسط هر دو کشور عمدتا، ابزارهای نرم می باشد (آنتونی، 2004). منابع نیز پیشنهاد می دهند که اگرچه شرکت های کوچک و متوسط علاقمند به استفاده از ابزارها و تکنیک ها هستند، اما عمدتا استفاده از این ابزارها به دلیل عدم آموزش و عامل هزینه محدود می باشد (کومار و همکاران، 2014، آنتونی و همکاران، 2005، آندرسون، 1999). با توجه به این که شرکت های کوچک و متوسط نقش مهمی در اقتصاد کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه ایفاء می کنند (آچانگا و همکاران، 2006)، اما استفاده محدود از ابزارها و تکنیک ها و همچنین استفاده نامنظم از آن ها باعث ایجاد نگرانی هایی در این زمینه شده است.

کاربرد محدود شیوه های QM همراه با استفاده اندک از ابزارها و تکنیک ها، عمدتا به دلیل عدم آگاهی از وجود آن ها (ابزارها و تکنیک ها) و همچنین هزینه ی بالای آموزش می باشد. این ها دلایلی بوده که توسط پاسخ دهندگان در هر دو کشور ارائه شد. عدم آگاهی و هزینه بالای آموزش دو دلیل عمده عدم استفاده از تکنیک ها و ابزارها بوده که در نظرسنجی ما نیز مطرح گردید. یکی از پاسخ دهندگان در پرسشنامه ی خود این چنین ذکر کرد:

من دانش فنی درباره نحوه ی استفاده از روش ها را ندارم. همچنین فاکتورهای به هزینه نیز عامل محدود کننده ی دیگر برای من می باشد.

تفاوت ها

صرفنظر از تشابهات خاص بین پاسخ ها، برخی تفاوت های قابل مشاهده ای نیز وجود دارد. اولین تفاوت درباره ی بازار و مشتری شرکت های کوچک و متوسط است. در سناریوی هند، پاسخ دهندگان شرکت های کوچک و متوسط عمدتا دارای یک مشتری مهم بودند، در حالی که در نامیبیا، شرکت ها دارای مشتری های گسترده تری بودند. علاوه بر این، با مطالعه منابع پی برده شد که شرکت های کوچک و متوسط در نامیبیا به دنبال بازار خارجی بودند (سارز اورتگا و همکاران، 2016، اولسانیا و آلدگبولا، 2014). به واسطه ی این دلایل، شرکت های کوچک و متوسط بیشتری در نامیبیا نسبت به هند وجود دارد که به اجراء سیستم ایزو 9000 مشغولند. در مورد شرکت های هندی، PSU که یک مشتری مهم است، رتبه بندی کیفیت را عرضه کرده که این رتبه بندی یک عامل تصمیم گیری مهم در خرید مواد از شرکت می باشد. به نقل از یکی از پاسخ دهندگان ما که به ما در درک اهمیت رتبه بندی عرضه کننده کمک کرد:

رتبه بندی کیفیت عرضه کننده بسیار جدی گرفته می شود، چون مواد خام به دست آمده باید به منظور حفظ نام برند شرکت از کیفیت خوبی برخوردار باشد.

این مساله، صدور گواهینامه محدود ایزو 9000 شرکت های پاسخ دهنده ی ما در هند را توضیح داد. این حوزه به ما در توضیح تفاوت های دیگری که از پاسخ های نظر سنجی به دست آمد، کمک می کند. CSFs بیدن شرکت های کوچک و متوسط دو کشور متغیر است. شرکت های نامیبیا از آموزش بالا، اعضاء تیمی با انگیزه بیشتر و روابط خوب با مشتری به عنوان عوامل اصلی موفقیت نام بردند. شرکت های هندی، بازخورد و اندازه گیری مکرر، ایجاد سرمایه گذاری مناسب در زمینه منابع و تعهد و نقش مدیریت را به عنوان عوامل اصلی موفقیت مورد تاکید قرار دادند. جالب توجه است که، در هر دو مورد، پی بردیم که تعهد و نقش مدیریتی دارای اثر متوسطی در موفقیت شرکت می باشند. این موضوع برخلاف منابع موجود بود (نادریتیو و همکاران، 2016، کومار و همکاران، 2014، آنتونی و همکاران، 2008) که اهمیت تعهد و نقش مدیریت در اجراء موفق ابتکارات باکیفیت را مورد تاکید قرار دادند.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

تفاوت عمده دیگری که از پاسخ های ما مشاهده شد، درباره ی شاخص های عملکرد کسب و کار بود. در حالی که شرکت های هر دو کشور عمدتا بر روی تحویل به موقع متمرکز بودند، اما برخی تفاوت های قابل مشاهده در این زمینه وجود داشت. شرکت های هندی بر اهمیت تصویر برند و مدیریت روابط تاکید کردند، در حالی که شرکت های نامیبیایی تمرکز بیشتری بر روی حساسیت قیمت و توسعه محصول جدید انجام دادند. این مساله می تواند به مشتریان این شرکت ها نسبت داده شود. در مورد هند، تمرکز بیشتر بر روی ایجاد ارتباط با مشتری از طریق رتبه بندی بهتر کیفیت عرضه کننده و بنابراین حفظ تصویر مناسب برند می باشد. به نقل از یکی از پاسخ دهندگان: "حفظ ارزش برند بسیار مهم است".

بنابراین، می توان عنوان کرد که شرکت های کوچک و متوسط نقش مهمی درباره ی تصمیم گیری مربوط به شیوه های QM و همچنین عوامل موفقیتی که محرک اجراء این شیوه هاست، ایفاء می کنند. تاکنون، مطالعات مقایسه ای عمدتا بر روی شرکت های کوچک و متوسط در اقتصادهای پیشرفته متمرکز بوده (کومار و همکاران، 2014، ملور و گوپتا، 2002) که عمدتا بر روی اجراء شیوه های پیشرفته ای مانند شش سیگما و Lean در شرکت ها تمرکز کرده اند. این اولین مطالعه ای بوده که به مقایسه ی شیوه های QM در شرکت های کوچک و متوسط از دو اقتصاد نوظهور پرداخته است. همچنین، با توجه به تمرکز دولت هند بر روی تبدیل این کشور به قطب تولید، این مطالعه بسیار مفید و به موقع بوده و شرکت های کوچک و متوسط می توانند نقش حیاتی در جهت دستیابی به این هدف ایفاء کنند.

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی