ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

در این وبلاگ، مطالب و مقالات علمی برای رشته های مختلف دانشگاهی، منتشر خواهد شد

نمونه ترجمه تخصصی رشته روانشناسی

 

 

طبق فراتحلیل انجام شده که اندازه‌های اثر اختلالات اضطراب مختلف را با یکدیگر مقایسه می‌کند، برخی به این نتیجه رسیده‌اند که کارایی رفتاردرمانی شناختی در GAD، SAD و PD در حد قابل مقایسه‌ای قرار دارد (کوجپرز، کریستی، کاریوتاکی، رجندرز، هویبرز، 2016، هانس و هیلر 2013، هافمن و اسمیت، 2008). از سوی دیگر، برخی مطالعات متوجه شدند چنین اثری برای درمان GAD در بالاترین سطح قرار دارد (کارپنتر و همکاران، 2018، نورتون و پرایس، 2007).

 

سفارش ترجمه تخصصی رشته روانشناسی (تمامی گرایش ها)

رفتاردرمانی شناختی گروهی برای اختلالات اضطراب مشخص

 

با توجه به اینکه درمان فردی هزینه‌ی بالاتری دارد و از سوی دیگر دچار کمبود منابع هستیم، بنابراین درمان گروهی در اکثر موارد گزینه‌ی مقرون به صرفه‌تر، و از لحاظ اجرایی منطقی‌تری است. این موضوع اثبات شده که CBT گروهی برای درمان PD و آگورافوبیا مؤثر است (روبرج، مارچ‌اند، رینهارز، ساوارد، 2008، شارپ، پاور، سوانسن، 2004)، SAD (بارکوسکی و همکاران، 2016؛ مایو- ویلسون و همکاران، 2014، پاورز، سیگمارسون، املکمپ 2008)، GAD (دوگاس و همکاران، 2003) مثمرثمر است. این نتیجه گیری در مقایسه با شرایط کنترل لیست انتظار حاصل شده است. گروه درمانی در PD و آگورافوبیا به اندازه‌ی درمان فردی مؤثر است (هانس و هیلر، 2003، شارپ و همکاران، 2004). البته شواهد برای SAD و GAD ضعیف‌تر هستند. برخی پژوهشگران متوجه شدند CBT فردی و گروهی، اثر درمانی مقایسه پذیری نسبت به SAD دارند (بارکوسکی و همکاران، 2016). این در حالیست که سایر پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که درمان فردی در مقایسه با درمان گروهی، نتایج درمانی بهتری نسبت به SAD خواهد داشت (کارپنتر و همکاران، 2018، هدمان و همکاران، 2013). در فراتحلیل انجام شده برای ارزیابی اثربخشی CBT در درمان اختلالات اضطراب در بیماران سرپایی، هیچ تفاوت معناداری نسبت به درمان فردی و گروهی، بر اساس میزان بهبود SAD یا نرخ خروج مشاهده نشده است (هانس و هیلر، 2013). به صورت شگفت انگیزی تعداد مطالعاتی که تأثیر CBT فردی و گروهی در درمان GAD را مقایسه می‌کنند به شدت محدود و اندک است. یکی از مطالعاتی که CBT گروهی برای درمان GAD را بررسی نموده است (دوگاس و همکاران، 2003)، به این نتیجه رسیده است که CBT گروهی به اندازه‌ی CBT فردی در درمان GAD تاثیرگذار است. در واقع می‌توان گفت این حالت‌های درمانی از لحاظ بالینی یکسان و معادل با همدیگر هستند. البته بخشی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که CBT استفاده شده در درمان GAD در حالت فردی موثرتر از حالت گروهی است. علتش این است که درمان فردی راحت‌تر با شرایط مراجعه کننده تطبیق داده می‌شود (کوین، اویمت، سیدز، دوزویس، 2008). ما به تحقیقات بیشتر برای بررسی روش درمانی بهینه نسبت به GAD نیاز داریم.

CBT فراتشخیصی

ویژگی‌های مشترک اختلالات اضطراب و یکسان بودن راهکارهای درمانی مختلف، محققان را به سمت تدوین یک پروتکل واحد سوق داده است. هدف این است که از چنین پروتکلی برای درمان تمامی اختلالات اضطراب استفاده شود. دو درمان فراتشخیصی با بیشترین حمایت تجربی توسط نورتون (2012)- درمان فراتشخیصی اختلالات اضطراب، و بارلو و همکاران (2017) پروتکل یکپارچه‌ی درمان فراتشخیصی اختلالات احساسی (UP) ارائه شده‌اند.  با وجود اینکه روش نورتون در ابتدا برای درمان گروهی، و UP در ابتدا برای درمان فردی طراحی شده بودند، اما هر دو رویکرد در حالت‌های فردی و گروهی مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

پروتکل‌های فراتشخیصی CBT برای اختلالات اضطراب ، به خاطر یک سری دلایل از لحاظ عملی و کاربردی کیفیت مناسبی دارند. نظر مطرح شده این است که این درمان‌های فراتشخیصی به خاطر تمرکز روی فرایندهای تثبیت کننده‌ی بیماری اثربخشی بیشتری دارند (کانکلین و بوتچر، 2017، الارد، فیرهولم، بویسو، فارچیون، بارلو، 2010، نورتون و باررا، 2012). همچنین پیاده سازی آن‌ها مقرون به صرفه‌تر از درمان‌های خاص هر بیماری است. در واقع روانشناسان بالینی فقط یک پروتکل را فرا می‌گیرند و در مواقعی که تعداد بیماران هر دسته چندان زیاد نباشد، دسترسی به درمان گروهی با سرعت بیشتری انجام می‌شود (کانکلین و بوتچر، 2017). علاوه بر این، برخی بر این عقیده هستند که درمان‌های فراتشخیصی قدرت درمان چند بیماری اضطرابی همزمان را دارا هستند، و نیاز به پشت سرگذاشتن چندین مرحله درمان از سوی بیمار برطرف می‌شود (نورتون و فیلیپ، 2008، ویلاموسکا و همکاران، 2010). البته شواهد دیگری هستند که نشان داده CBT فراتشخیصی و CBT برای بیماری‌های جداگانه (تک بیماری) در بهبود بیماری‌های همزمان به یک اندازه مؤثر هستند (استیل و همکاران، 2018).

مطالعات زیادی از اثربخشی پروتکل‌های درمان گروهی فراتشخیصی (CBT) نسبت به اختلالات اضطراب حمایت نموده‌اند. فراتحلیل های صورت گرفته نسبت به CBT فراتشخیصی در درمان اضطراب به این نتیجه رسیده‌اند که کارایی این روش بیشتر از لیست انتظار و درمان تحت شرایط عادی است (نیوبی، مک کینون، کویکن، گیلبودی و دالگلیش، 2015، رینهولت و کروگ، 2014). به بیان دقیق‌تر، پروتکل یکپارچه منشأ تغییرات اساسی در علایم اضطراب و افسردگی در اختلالات اضطراب، در مقایسه با شرایط کنترل لیست انتظار است. این اثرات برای دوره‌ی زمانی 6 ماه آتی به خوبی حفظ شده‌اند (فارچیون و همکاران، 2012). مشخص شده که گروه درمانی فراتشخیصی نورتون نسبت به اختلالات اضطراب، موثرتر از کنترل لیست انتظار است (نورتون، 2008، نورتون و هوپ، 2005). همچنین شدت اثرگذاری آن در حد برنامه‌های آموزش آرامش ذهن است (نورتون، 2012). نکته‌ی بعدی اینکه UP و گروه درمانی فراتشخیصی نورتون ، نتایجی مقایسه پذیر با سایر پروتکل‌های مخصوص اضطراب دارند (بارلو و همکاران، 2017، نورتون و باررا، 2012، پرل و نورتون، 2017). همچنین شواهد اولیه‌ای از افت کمتر تاثیرگذاری در طول زمان مشاهده می‌شوند (بارلو و همکاران، 2017). نورتون و همکاران (2013) تأثیر CBT فراتشخیصی بر تشخیص همزمان چند اختلال اضطراب را بررسی کردند. آن‌ها متوجه شدند که در افرادی که قبل از درمان ، چند بیماری در آن‌ها تشخیص داده شده است، در 67 % شواهدی از همزمانی از لحاظ بالینی معنادار چند بیماری پس از درمان یافت نمی‌شوند. علیرغم اینکه پروتکل‌های فراتشخیصی علایم چند بیماری همزمان را کاهش می‌دهند (الارد، فیرهولم، بوسیو، فارچیون، بارلو، 2010، فارچیون و همکاران، 2012)، بهبود بیماری‌های همزمان با بهبود ناشی از درمان جداگانه‌ی هر بیماری قابل مقایسه است (استیل و همکاران، 2018). در گام آخر، تحقیقات به این نتیجه رسیده‌اند که نتایج درمان اختلالات اضطراب مختلف بر اساس روش فراتشخیصی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند (الارد و همکاران، 2010، فارچیون و همکاران، 2012، نورتون ، 2008).

ارزیابی و اعتبار CBT گروهی در اختلالات اضطراب

برای اینکه تشخیص دقیقی داشته باشیم، روند درمانی را برنامه ریزی کنیم، اعتبار درمانی CBT گروهی را بسنجیم، و نتایج درمانی را به درستی مشخص کنیم، به یک "ارزیابی فراگیر" نیاز داریم. مصاحبه‌های بالینی فراگیر از جمله مصاحبه‌ی بالینی ساختاریافته‌ی DSM-5 (SCID-5 ، اولین، ویلیامز، کارگ و اسپیتزر، 2015)، و زمانبندی مصاحبه‌ی اضطراب و اختلالات مربوطه برای DSM-5 (ADIS-5 ، براون و بارلو، 2014)، ابزارهای عالی جهت جمع آوری اطلاعات لازم برای اتخاذ تصمیمات تشخیصی و ارزیابی احتمال وجود همزمان چند بیماری هستند. ضمناً دو مصاحبه‌ی جدید تشخیصی برای DSM-5 وجود دارند که ماهیتی خلاصه دارند،و با امکان اجرای آسان و دسترسی رایگان قابل استفاده هستند. مورد اول مصاحبه‌ی تشخیصی اضطراب، حالت روحی، اختلال وسواسی-جبری و سایر اختلالات عصبی مرتبط است (DIAMOND ، تولین و همکاران، 2018). مورد دوم ابزار تحقیقاتی ارزیابی تشخیصی برای DSM-5 (DART، مک کاب و همکاران، 2017) است. پشتیبانی روانسنجی اولیه از ابزار DIAMOND فراهم شده است (تولین و همکاران، 2018). همچنین تحقیقاتی در دست انجام هستند تا ویژگی‌های روانسنجی DART را ارزیابی کنند (پاولوک و همکاران، 2022، اشنایدر و همکاران، 2022).

سفارش ترجمه تخصصی رشته روانشناسی (تمامی گرایش ها)

امکان استفاده از پرسشنامه‌های خودگزارشی برای ارزیابی علایم مختلف اضطراب، و تکمیل ارزیابی تشخیصی نیز وجود دارد. بحث راجع به شاخص‌های سنجش علایم هر یک از اختلالات اضطراب فرای موضوعات این فصل است. در جدول 6-1 مثال‌هایی از شاخص‌های علایم اختلالات اضطراب مختلف ، و شاخص‌های فراتشخیصی اضطراب ارائه شده‌اند. مرور کامل شاخص‌های ارزیابی کننده در هندبوک ارزیابی و برنامه ریزی درمان اختلالات روانی یافت می‌شود (آنتونی و بارلو، 2020).

اطلاعات جمع آوری شده در ارزیابی اولیه جهت فرمولبندی چارچوب درمانی افراد استفاده شده و راهنمای روند درمانی است. این چارچوب سلسله مراتبی رایج‌ترین محرک‌های اضطراب ، و رتبه بندی آن‌ها برای افراد را مشخص می‌کند. رفتارهای رایج امنیت جویی نیز به عنوان بخشی از ارزیابی مشخص می‌شوند. پاسخ‌های ارزیابی تشخیصی و پرسشنامه‌های خودگزارشی برای تعریف سؤالات چارچوب کارایی دارند. همچنین به چشم شاخص نتایج درمانی به آن نگاه می‌شود. از اعضای گروه می‌خواهیم با رتبه بندی فعلی ترس/ اجتناب برای هر سؤال جلسه‌ی درمانی را آغاز کنند (کاترلوس، هالی، آنتونی، مک کاب، 2008). ابزارهای اضافه برای ارزیابی نتایج درمانی شامل نظارت بر دفتر خاطرات (افکار ثبت شده) و ارزیابی‌های رفتاری (مشاهده‌ی رفتاری، آزمون‌های رویکرد رفتاری) هستند. علاوه بر این، پرسشنامه‌های خودگزارشی که در بخش‌های قبلی مطرح شدند در طول درمان برای ارزیابی میزان پیشرفت و نتایج استفاده می‌شوند.

جدول 6-1 : مثال‌هایی از شاخص‌های خودگزارشی مخصوص هر بیماری و فراتشخیصی

 

مثال‌هایی از شاخص‌ها

اضطراب فراتشخیصی

شاخص‌های شدت اضطراب

پرسشنامه اضطراب بک (BAI، بک و همکاران، 1988)

پرسشنامه حالت- ویژگی برای اضطراب شناختی و بدنی) (STICSA، ری و همکاران، 2008)

 

ابزارهای غربالگری فراتشخیصی برای آسیب شناسی اضطراب

پرسشنامه تشخیصی اختلال اضطراب (ADDQ ، نورتون و رابینسون، 2010)

مقیاس کُلی اختلال و شدت اضطراب (OASIS، نورمن و همکاران، 2006)

 

شاخص اضطراب، افسردگی و علایم مربوطه

مقیاس‌های استرس اضطراب افسردگی (DASS، پی . اف. لویبوند و لویبوند، 1995)

اختلال هراس و آگورافوبیا

شاخص‌های شدت ویژگی‌های اصلی PD و آگورافوبیا

مقیاس شدت اختلال هراس (PDSS) نسخه‌ی خودگزارشی (هوک و همکاران، 2002)

پرسشنامه‌ی حرکت آگورافوبیا (MIA، چمبلس و همکاران، 1985)

 

شاخص افکار فاجعه بار مربوط به PD و آگورافوبیا

پرسشنامه شناخت‌های آگورافوبیایی (ACQ، چمبلس و همکاران، 1984)

 

شاخص‌های اضطراب درونی

پرسشنامه احساسات بدنی (BSQ)، چمبلس و همکاران، 1984

شاخص حساسیت اضطراب (ASI، پترسون و ریس، 1993)

اختلال اضطراب اجتماعی

شاخص‌های ویژگی‌های SAD و شدت کُلی

پرسشنامه فوبیای اجتماعی (SPIN، کانر و همکاران، 2000)

مقیاس‌های اضطراب اجتماعی ریرسون (RSAS، لنتون- بریم و همکاران، 2020)

مقیاس فوبیای اجتماعی (SPS) و مقیاس اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS، ماتیک و کلارک، 1998)، نسخه‌ی خلاصه، SPS-6A وsias-6a (پترز و همکاران، 2012).

مقیاس خلاصه‌ی ارزیابی ترس منفی (STABS، ترنر و همکاران، 2003).

اختلال اضطراب فراگیر

شاخص کُلی شدت GAD

پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر- IV (GAD- Q-IV، رومر و همکاران، 1995).

 

شاخص شدت اضطراب

پرسشنامه نگرانی پن استت (PSWQ، میر و همکاران، 1990)

 

شاخص‌های تحمل ناپذیری عدم قطعیت

مقیاس تحمل ناپذیری عدم قطعیت 27 سواله (IUS-27، فریستون و همکاران، 1994، نسخه‌ی کوتاه 12 سواله IUS-12 ، کارلتون و همکاران، 2012).

 

شاخص اجتناب از عدم قطعیت

پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ، گوسلین و همکاران، 2002)

 

شاخص باورهای فراشناختی نسبت به نگرانی

پرسشنامه فراشناختی (MCQ، کارترایت- هاتون و ولز، 1997) و نسخه‌ی خلاصه (MCQ-30 ، ولز و کارترایت هاتون، 2004).

 

شاخص باورهای مثبت نسبت به نگرانی

شاخص علت نگرانی- II (WW-II، گوسلین و همکاران، 2003).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سفارش ترجمه تخصصی رشته روانشناسی (تمامی گرایش ها)

 

ساختاربندی CBT گروهی نسبت به اختلالات اضطراب

ساختار جلسات درمان گروهی

برای یک دوره درمان گروهی، حداقل 12 جلسه را توصیه می‌کنیم. مدت زمان جلسات 2 ساعت است و معمولاً به صورت هفتگی برگزار می‌شوند. در شروع ، هدف و دستورالعمل جلسه‌ی درمانی مشخص می‌شود. درمانگران باید 5 دقیقه وقت بگذارند تا نمای کُلی از موضوعات مورد پوشش را فراهم کنند. به حاضران این فرصت داده می‌شود تا مطالب مدنظر خود را به دستورالعمل جلسه اضافه کنند. در گام بعدی، تکالیف منزل جلسه‌ی قبلی مرور می‌شوند. مرور تکالیف مهم است چرا که این انتظار را به وجود آورده که باید آن‌ها را تکمیل کرد. در هنگام مرور، روانپزشکان باید حتماً فرم‌های نظارتی بیماران را بررسی، و بازخورد لازم را ایجاد کنند. با پرسیدن سؤالات مناسب پیگیری‌ها راجع به مسائل مطرح شده در فرم‌ها انجام می‌شوند. هر عضو گروه 5 10 دقیقه فرصت دارد تا وضعیت پیشرفت خود را بروزرسانی کند و تکالیف منزل هفته را مرور کند. پس از مرور تکالیف، در آغاز جلسات یک سری آموزش روانی ارائه می‌شوند. برای مثال نقش شناخت‌ها در تحریک اضطراب، یا نحوه‌ی استفاده از استراتژی‌های خاص CBT آموزش داده می‌شوند (نحوه‌ی ثبت افکار). با پیشرفت روند درمان، بخش بیشتری از جلسه صرف اعمال و تمرین این مهارت‌ها می‌شود. برای مثال اعضای گروه بخش زیادی از زمان را صرف تمرینات گروه درمانی می‌کنند. هر جلسه با تعیین تکالیف جلسه بعدی به پایان می‌رسد. برنامه‌ی تمرینات با مشارکت روانپزشک و افراد تنظیم می‌شود. روانپزشک به تمرینات برنامه ریزی توجه می‌کند و ارزیابی در آغاز جلسه‌ی بعدی انجام می‌شود.

ترکیب گروه

مطالعات بالینی راجع به گروه درمانی اختلالات اضطراب معمولاً روی گروه‌های کوچکی تمرکز دارند و تعداد این افراد از 8-10 نفر فراتر نمی‌رود. توصیه‌ی ما این است که دو روانپزشک مدیریت گروه را برعهده بگیرند. آن‌ها در مواجهه با مشکلات و مسائل همواره پشتیبان خواهند داشت و با حمایت کافی ، گروه بزرگ را به گروه‌های کوچکتر تقسیم کرده و تمرینات را جداگانه انجام می‌دهند. وجود دو روانپزشک تضمین می‌کند که رهبری در غیاب یکی از آن در طول جلسه ادامه پیدا کند. تلاش لازم صورت می‌گیرد تا دستاوردهای دو روانپزشک در توازن با همدیگر باشند، در این حالت اعضای گروه بیش از حد روی دیدگاه‌های یک روانپزشک تمرکز نمی‌کنند. برای بهبود روال درمان و یکپارچگی گروهی، باید به عوامل مختلفی توجه کرد و این نکته‌ی مهمی در تعیین ترکیب گروه محسوب می‌شود. مشخصه‌های جمعیتی، پروفایل علایم و سازگاری چند نمونه از این ویژگی‌ها هستند.

مشخصه‌های جمعیتی

رهبران گروه در صورت امکان باید مشخصه‌های جمعیتی را در نظر بگیرند (سن، جنسیت، نژاد/ قومیت، موقعیت اقتصادی- اجتماعی) و این موضوع را در تعیین ترکیب گروه مدنظر قرار دهند. متوازن سازی ترکیب گروه یکپارچگی گروه را ارتقا داده و خطر خروج از جلسات گروهی را کاهش می‌دهد. اما در صورتی که بین مشخصه‌ها تعادل نباشد، روش‌های دیگری برای ارتقای وحدت گروه وجود دارند. برای مثال تجربیات اعضای گروه به یکدیگر ربط داده می‌شوند. اگر مشارکت اعضا به خاطر ناسازگاری کاهش یابد، بهتر است به شکل مستقیم به مشکل رسیدگی کرد. گاهی اوقات راه حل ایده آل این است که شخص را به گروه دیگری انتقال دهیم، یا او را تحت درمان فردی قرار دهیم.

تشخیص و شدت علایم بالینی

در حالت ایده آل ، بهتر است سطوح مختلفی از علایم بالینی در نزد اعضای گروه وجود داشته باشند. در حالت جایگزین شدت علایم در اعضای گروه یکسان و مشابه در نظر گرفته می‌شود. وقتی اعضای گروه از لحاظ شدت علایم یکسان باشند ، و فقط یک عضو وضعیت متفاوتی داشته باشد مشکلات بالقوه‌ای ظاهر می‌شوند. اگر شدت علایم یک عضو بیشتر باشد و عملکرد روانی‌اش به مراتب بالاتر باشد، نیازهای او متفاوت هستند و او ناسازگاری با بقیه را احساس می‌کند. افرادی با شدیدترین علایم یا وجود همزمان و شدید چند بیماری در درمان گروهی عملکرد ضعیف‌تری دارند (یا اصولاً در هر درمانی اینگونه هستند). طبق تجربه‌ی ما، درمان فردی برای این افراد بهترین راه حل است. روانپزشک بیشتر به آن‌ها توجه می‌کند و فرصت حل مشکلاتی که در جلسات گروهی فراموش شده‌اند مهیا می‌شود. همچنین برنامه‌ی درمانی سازگار با چند بیماری فراهم می‌شود. در گروه درمانی فراتشخیصی، باید نکات مشابهی را مدنظر قرار داد. علاوه بر این، ایجاد تعادل بین اختلالات اضطراب و انواع ترس گزارش شده به ارتقای وحدت گروه کمک می‌کند. برای مثال، فرد مبتلا به SAD در حضور در جلسات گروهی که اعضایش از سایر اختلالات رنج می‌برند ، و از قضاوت و ارزیابی منفی نمی‌ترسند مشکلات گسترده‌تری را تجربه می‌کند.

درمان گروهی برای اختلالات اضطراب

مؤلفه‌های اصلی درمان اختلالات اضطراب

در این بخش نمای کُلی از مؤلفه‌های اصلی درمان CBT نسبت به اختلالات اضطراب ارائه شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به اجزای درمان و پروتکل‌های درمان PD، آگورافوبیا، SAD و GAD به بخش منابع در جدول 6-2 مراجعه کنید.

آموزش روانی

آموزش روانی یکی از مؤلفه‌های مهم درمانی است و چند دلیل برای این موضوع وجود دارد. آموزش روانی امکان عادی سازی اضطراب تجربه شده توسط افراد را ممکن می‌سازد.گروه به زبان مشترکی دست می‌یابد تا راجع به نحوه‌ی بیان مسائل در طول درمان تبادل نظر داشته باشد.همچنین استقبال از روند درمانی افزایش می‌یابد. به افراد نشان داده شده که مدل CBT چگونه روی علایم اضطرابشان اعمال می‌شود (نورتون، 2012). آموزش روانی در جلسات آغازین پررنگ‌تر از جلسات نهایی است. در جلسات بعدی تمرکز اصلی روی تمرین مهارت‌های جدید قرار می‌گیرد.

آموزش روانی باید تا حد ممکن یک فرایند تعاملی باشد. روانپزشک با استفاده از نکات و سؤالات چالشی، مهم‌ترین ویژگی‌های اختلال روانی را از ذهن بیماران بیرون می‌کشد. اطلاعات مهمی از طریق آموزش روانی قابل تبادل هستند که از آن جمله می‌توان به ماهیت ترس و اضطراب، و اجزای تشکیل دهنده‌ی اضطراب اشاره نمود.

 

جدول 6-2 : مثال‌هایی از پروتکل‌های درمان برای اختلالات اضطراب مشخص

اختلال اضطراب

پروتکل‌های CBT

اختلال هراس و آگورافوبیا

تسلط بر هراس و اضطراب نسخه 5- راهنمای روانپزشکان، کراسک و بارلو، 2022، تمرین بیمار ، بارلو و کراسک، 2022

اختلال هراس، راهنمای دسترسی بهتر به روان درمانی (IATP) ، روانپزشک با تمرکز روی CBT (کلارک و سالکوسکیس، 2009)

اختلال اضطراب اجتماعی

مدیریت اضطراب اجتماعی رویکرد درمان رفتاری/ شناختی (ویرایش سوم، راهنمای روانپزشکان، هوپ و همکاران، 2019، راهنمای بیماران ، هوپ و همکاران، 2019)

راهنمای اضطراب اجتماعی و کمرویی : تکنیک‌های اثبات شده و گام به گام برای غلبه بر ترس (نسخه‌ی سوم،آنتونی و سوئینسون، 2017).

اختلال اضطراب فراگیر

رفتاردرمانی شناختی برای GAD ، از علم تا عمل (نسخه‌ی دوم، روبیچاد و همکاران، 2019)

دفترچه راهنمای اختلال اضطراب فراگیر، راهنمای جامع CBT برای سازگاری با عدم قطعیت ، نگرانی و ترس (روبیچاد و دوگاس، 2015).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سفارش ترجمه تخصصی رشته روانشناسی (تمامی گرایش ها)

 

 

 

برای مثال راجع به عادی بودن ترس و اضطراب، و احساسات تطبیقی که ما را در وضعیت هوشیاری قرار می‌دهند بحث می‌شوند. ما متوجه می‌شویم عوامل محیطی چگونه از ما در برابر تهدید محافظت می‌کنند. روانپزشکان به مثال‌هایی از سایر اعضای گروه استناد کرده تا این نکته را به وضوح به نمایش بگذارند. برای مثال اگر خودرویی به سمت افراد عبوری از خیابان حرکت کند، اکثراً می‌ترسند و فرار می‌کنند. اضطراب روی یک طیف پیوسته توصیف می‌شود. اگر اضطراب خیلی کم باشد مشکلاتی پدید می‌آیند (اضطراب کم انگیزه را کاهش داده و فرد به نتایج اقدامات اهمیت نمی‌دهد). ممکن است اضطراب در حد خیلی بالایی هم باشد (موجب اجتناب و عملکرد ناصحیح می‌شود). قرار گرفتن در وسط این طیف به منزله‌ی حالت ایده آلیست که عملکرد فکری و جسمی را حداکثر می‌کند. باید به این نکته‌ی مهم توجه کرد که هدف درمان حذف کامل اضطراب و نگرانی نیست، بلکه هدف این است آن را تا حدی کاهش دهیم که اثر تداخلی کمتری داشته باشد و به آسانی مدیریت شود.

علاوه بر این، اعضای گروه باید اجتماعی سازی را نسبت به مؤلفه‌های سه گانه اضطراب، بر اساس مدل CBT طی کنند (شناختی، رفتاری و بدنی). روانپزشکان از اعضا درخواست می‌کنند مثال‌هایی از واکنش‌های شناختی، رفتاری، بدنی خود در مواجهه با اضطراب را ارائه کنند. در گام بعدی تعامل بین مؤلفه‌ها برای تثبیت اضطراب به بحث گذاشته می‌شود. از اعضا خواسته شده مشخص کنند بر کدام مؤلفه بیشترین کنترل و تسلط را دارند (رفتاری و شناختی). سپس راجع به اصلی‌ترین مؤلفه‌های درمانی بحث می‌شود که احیای شناختی و روبرو شدن با اضطراب دو مورد از این اجزا هستند.

استراتژی‌های شناختی

در فصل 3 این کتاب، بحث مفصلی راجع به نحوه‌ی استفاده از استراتژی‌های شناختی در درمان گروهی ارائه شده است. در این بخش نحوه‌ی بکارگیری این استراتژی‌ها در گروه درمانی اضطراب را به صورت مختصر بررسی می‌کنیم. استراتژی‌های شناختی اغلب در جلسات دوم و سوم مطرح می‌شوند و در طول درمان راجع به آن‌ها بحث می‌شود (خصوصاً در مرحله‌ی مرور تکالیف منزل). در جلسات اولیه افراد ترغیب شده راجع به محرک‌های اضطراب ، و متغیرهای تاثیرگذار بر ترس در لحظه‌ی مواجهه با شرایط جدید صحبت کنند.همچنین ترغیب می‌شوند از افکار، باورها و پیش بینی‌ها نسبت به شرایط روبروی خود بیشتر آگاه شوند (باید این کار در طول و بعد از روبرو شدن با شرایط هم انجام شود). با نظارت صحیح و بحث گروهی، افراد آگاهی بیشتر از شرایط آغازگر اضطراب را یاد می‌گیرند. همچنین از افکار مؤثر بر رابطه بین موقعیت / اضطراب مطلع می‌شوند. باید به این نکته‌ی مهم توجه کرد که اضطراب در واقع واکنشی به شرایط و سایر محرک‌ها نیست ، بلکه به نحوه‌ی ارزیابی و تفسیر شرایط و محرک‌ها بستگی دارد. ممکن است افراد رویدادها، شرایط، اشیا و تجربه‌های درونی را به غلط ارزیابی و به چشم شرایط تهدیدکننده یا خطرناک به آن‌ها بنگرند. اما در واقعیت امر خطر یا تهدید در سطح پایینی قرار دارد.

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی