ترجمه مقاله ابعاد نظری حرفه ای شدن
مقدمه
اصطلاح حرفه ای شدن همانطور که ولمر و میلز (1966) تعریف کردند، اشاره به یک فرایند پویا دارد که به موجب آن ویژگی های خاص بسیاری مشاغل می تواند در جهت حرفه ای شدن تغییر کند. چنین ویژگی هایی ممکن است ساختاری یا نگرشی باشد. ویژگی های نگرشی این است که نگرش ها و ایدئولوژی نشان دهنده ی درجه ی حرفه ای شدن ویژگی یک شغل است.
اخیرا، ریچارد هال (1967، 1968، 1969، فصل 4)، یک مقیاس نگرش را به منظور سنجش درجه ی حرفه ای شدن در میان متخصصان مشاغل مختلف توسعه دادند. با استفاده از رویکردهای مقیاس بندی لیکرت، هال از 10 آیتم به منظور سنجش هر 5 نگرش حرفه ای شده استفاده کرد: استفاده از سازمان حرفه ای به عنوان یک مرجع مهم، اعتقاد به خدمات دولتی، اعتقاد به خود نظارتی، حس فراخوانی حوزه مورد نظر و حس استقلال. در این مقاله، من مقیاس "هال" را بر اساس آنالیز فاکتور این محقق و داده های اصلی خودم اصلاح کردم.
ابعاد نظری حرفه ای شدن
استفاده از سازمان حرفه ای به عنوان یک مرجع مهم
سازمان های حرفه ای می توانند به هر دو صورت رسمی و غیررسمی باشند. چنین انجمن های، ارزش ها، اعتقادات و هویت حرفه ای را تقویت می کنند. با برگزاری جلسات حرفه ای و با خواندن مجلات حرفه ای، متخصصان، آنچه که گروس (1958) "آگاهی همکار" می نامید را توسعه دادند. هنگامی که متخصص چنین آگاهی را به دست آورد، تصور بر این است که استانداردهای حرفه ای او به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد.
اعتقاد به خدمات دولتی
متخصصان معتقدند که این حرفه ای شدن برا جامعه ضروری و سودمند است. تایلور (1968) اشاره کرد که:
متخصصان نگران وضعیت اقتصادی خود هستند و این مساله، تاحدی به آن ها انگیزه می دهد. و تعهد آن ها به منظور خدمت به همنوع خود و همچنین حفظ آگاهی از حوزه ی تخصصی آن ها نیز افزایش می یابد.
از آنجا که عموم مردم در باور داشتن به ضروری بودن خدمات انجام شده توسط برخی مشاغل مشکل دارند، بنابراین، این متخصصان اغلب به آهستگی این باور را در خود توسعه می دهند. بنابراین، درجه ی باور آن ها یک مولفه نگرشی مهم برای سنجش حرفه ای بودن است.
اعتقاد به خود تنظیمی
اعتقاد به خود تنظیمی نشانگر تایید تخصص از مفهوم کنترل همکار است. افرادی که چنین اعتقادی دارند، استدلال می کنند که با توجه به وضعیت دانش تخصصی مورد نیاز در شغل آن ها، تنها همکاران و نَه خارجی ها، صلاحیت قضاوت در رابطه با کار آن ها را دارند. به منظور ترک چنین اعتقادی، متخصص باید کنترل و یا اختصار خود بر روی کاری که انجام می دهد را ترک کند.
بنابراین، بیکر (1951) مفهوم موسیقی دان های حرفه ای رقص را بیان کرد که آن ها:
.... مشتری را قادر به قضاوت درباره ی ارزش خدمات افراد برای نمی دانند و از هر گونه تلاشی برای انجام کنترل بر روی کاری که انجام می دهند، ناراحت هستند. موسیقی دان ها، خودشان را بر اساس درجه ای که به خارجی ها می دهند، طبقه بندی کرده و زنجیره ای از تغییرات از نوازنده افراطی "جاز" تا نوازنده ی تجاری وجود دارد،
حس فراخواندن حوزه مورد نظر
یک حرفه ای کاملا به کار خود واقف است، کار به عنوان هدف یک فرد و نه صرفا ابزاری برای دستیابی به هدف تعریف می شود. بنابراین، کار تعهد شخصی است (کورهاسر 1962 و تایلور 1968) که حرفه ای ها آن را انجام می دهند و بر اساس بیانات گریین وود (1975)، .... حرفه ای ها، خدمات خود را عمدتا بر اساس رضایت روانی و پس از آن برای دستیابی به پول انجام می دهند. کورهاسر (1962) عنوان کرد که این ارزش حرفه ای باعث ایجاد اعتقادی شده که توسعه و عملکرد متخصصان شایسته ی ستایش در طول زندگی آن ها و اعطاء پاداش به آن هاست.
شاید، بهترین توصیف از این نگرش در مقاله ی "ویبر" نمایان شود که این محقق از علم به عنوان یک کسب و کار، هنگام بحث درباره ی اهمیت یک "خواست روانی" برای دانشمند، نام برد (ویبر، 1946).
.... هر کسی که فاقد توانایی گفتن حقیقت باشد و این اعتقاد را داشته باشد که سرنوشت روح او وابسته به این است که آیا حدس درستی از این عبارت دارد، ممکن است از علم نیز دور بماند. این فرد هرگز آنچه که ممکن است به عنوان تجربه شخصی از علم خوانده شود را نخواهد داشت. بدون این مسمومیت جالب، مورد تمسخر هر فرد خارجی، بدون این اشتیاق قرار خواهد گرفت و این بدان معنی است که هزارسال سال باید قبل از ورود او به زندگی گذشته باشد و هزاران سال سکوت کند، و به این که آیا در ایجاد این فرضیات موفق هستید یا خیر، فکر کند، بدون این مساله، شما قادر به آموختن علم نیستید و باید کار دیگری را انجام دهید. برای یک فرد نسبت دادن او به این که این فرد یک انسان شایسته است، بدون انجام کارهای فداکارانه، امکان پذیر نیست.
استقلال
استقلال به عنوان یک نگرش حرفه ای، شامل تمایل کارکنان به تصمیم گیری آزادانه درباره کار خود می باشد. این تصمیمات، باید بدون تهدید فشارهای خارجی صورت گیرد. چنین فشارهایی در سطح دولت و یا سازمان نشانگر تناقص با استقلال حرفه ای است. بنابراین، آرزوی هر فرد داشتن نوعی از استقلال بوده که درگیری های ناشی از یک موضوع مهم در مطالعات مارسون و کورناشور را نداشته باشد (کورناشر، 1962):
بنابراین، معضل اصلی در کنترل اجتماعی مراکز پژوهشی، نیاز به هماهنگی اجرائی تحقیقات با بخش های دیگر شرکت در مقابل نیاز به استقلالت حرفه ای در تحقیقات به منظور ارائه ی محدوده گسترده ای از دانشمندان با تصورات کنترل شده و انگیزه ی مشارکت در کارها می باشد.
طرح پژوهش
به منظور عملیاتی کردن این ابعاد، هال از مجموع 50 آیتم استفاده کرد که دَه تا از آن ها برای هر 5 مولفه ی حرفه ای شدن بالا کاربرد دارد. پاسخ های نظرسنجی به منظور تطابق با رویکردهای مقیاس بندی استاندارد لیکرت بررسی شد. پیوست I این فصل حاوی یک نسخه کامل از مقیاس 50 آیتمی هال است.
در ادامه، ی توان در رابطه با تعداد و انواع دقیق متخصصان شغلی بررسی شده توسط "هال" و من اطلاعاتی کسب کنید. داده های هال بر اساس 328 موضوع از 11 گروه شغلی بود: پزشکان، پرستاران، حسابداران، وکلاء، معلمان، کارکنان اجتماعی، کارگزاران سهام، کتابداران، مهندسین، مدیران کارگزینی و مدیران تبلیغات بود. داده های من از 566 بخش از مهندسی هواشناسی، هسته ای و شیمیایی، پزشکان و شیمی دان ها جمع آوری شد. در هر دو نمونه، افراد دارای مدارک دانشگاهی کاملات متفاوتی بودند: B.A یا B.S., M.A یا M.S., Ph.D و M.D.
نتایج و آنالیز
با استفاده از هر دو مجموعه داده ها، من از ماتریس هاس فاکتور چرخشی به منظور تعیین درجه ی تناسب تجربی آیتم های مورد استفاده به منظور سنجش هر 5 بُعد نظری حرفه ای شده استفاده کردم. جدول 1 نتایج این آنالیز را ارائه می کند.
این جدول نشان می دهد که تقریبا نیمی از 50 آیتم تدوین شده توسط هال دارای کمتر از یک فاکتور بارگذاری قابل قبول بر روی ابعاد نظری مناسب خود هستند (فاکتور بارگزاری بالا باید همراه با بخش مورب هر جدول خوشه بندی شود). آیتم ها مانند 31، 41 و 42 دارای تناسب من اما قابل تشخیصی در هر 5 نظریه ایجاد شده در رابطه با حرفه ای شدن است. بقیه آیتم ها مانند آیتم 4، 11، 19، 21، 32، 34، 38 و 46 به نظر می رسد که به لحاظ تجربی مربوط به ابعاد متعدد بوده که این مساله به همپوشانی تجربی ناخالص ابعاد مقیاس کمک می کند. با این حال، آیتم های دیگر مانند 22، 23، 27، 29 و 37، دارای فاکتور بارگذاری بالا بر روی ابعاد نظری به غیر از ابعادی که در ابتدا در نظر گرفته شد، است. در مجموع، جدای از 5 بُعد (استقلال)، داده ها با سوالات جدی درباره ی مقیاس پذیری بسیاری از آیتم ها روبروست.
از آنجا که مشاهدات بالا معمولا برای حفظ هر دو مجموعه داده مناسب است (جدول 1)، اعتقاد بر این است که مشکلات مقیاس مربوط به آیتم های آن ها، به جای ویژگی های نمونه برداری آن هاست. مطالعه ی محتویات آیتم نشان دهنده ی چندین منبع احتمالی از این مشکلات است. یکی از چنین مشکلاتی ممکن است منابع نسبتا پراکنده باشد که در آیتم ها ذکر شده است و جایگزینی آن ها با مراجعی مانند حرفه، کار آن ها و غیره پاسخ دهنده ها را بیشتر از هم جدا می کند. به همین دلیل، پاسخ دهنده ها به احتمال بسیار زیاد کلمات و عبارات مبهمی مانند استانداردهای حرفه ای، مجازات های شدید، همکاران، صلاحیت و حتی جامعه را به سختی تفسیر می کنند. واژه ی همکاران ممکن است به عنوان روابط حرفه ای با دیگران باشد که ممکن است با اصطلاح همکار مترادف نباشد. برخی از افراد ممکن است واژه ی اجتماعی را به بشر معنی کنند، در حالی که برخی افراد دیگر آن ها را عنوان مشتری فوری معنی می کنند. در مجموع، اعتقاد من بر این است که مقیاس هال از اصلاحات گسترده محتوای آیتم سود می برد.
اصلاحات مقیاس نزدیک
افرادی که مایل به استفاده از مقیاس هال در آینده ای نزدیک هستند و بنابراین، قادر به اصطلاح آیتم های آن نیستند، ممکن است بخواهند برخی آیتم های اصلی آن را حذف کنند (آیتم های نامشخص جداول 1 و 2). در این راستا، همانطور که قبلا اشاره شد، همپوشانی تجربی آیتم مقیاس به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. جدول 3 را در نظر بگیرید که مجموعه ای از ضرایب همبستگی بین ابعادی را نشان می دهد که بر اساس هر دوی تعداد اصلی (10) و تعداد بازبینی شده (5) آیتم های مقیاس محاسبه شده است. این شکل ها نشان دهنده ی پیشرفت های قابل توجه در یک طرفه بودن هر یک از ابعاد مقیاس است.
در نهایت، چگونه ممکن است حذف برخی آیتم ها بر قابلیت اطمینان مقیاس ها تاثیری نگذارد؟ قطعا، هر گونه کاهش در تعداد کل آیتم ها، باعث کاهش قابلیت اطمینان کل مقیاس ها خواهد شود. با این حال، جدول 3 نشان می دهد که این کاهش بسیار جزئی است (داده های هال نشان دهنده ی کاهش از 86/0 به 84/0 است، داده های سنیکز نشان دهنده ی کاهش از 80/0 به 78/0 است). مهم تر این که، کاهش آیتم های مشخص شده باید تاحد زیادی قابلیت اطمینان ابعاد مقیاس را افزایش دهد (4).
در مجموع، حذف آیتم های نوع موارد مشخص شده، به صورت برنامه ریزی شده و به لحاظ تجربی صورت می گیرد. وسعت نظری اندک ممکن است در هر یک از ابعاد حرفه ای شدن، بیشتر از اندازه گیری های دقیق تر و واضح تر آن ها به نظر آید.
پیوست 1
موجودی حرفه ای
سوالات زیر، تلاش هایی به منظور سنجش برخی ابعاد حرفه ای شدن انجام می دهد. مرجع سوالات، حرفه خودِ شماست. پس، به هر آیتم باید با توجه به روشی که در پیش گرفته اید، پاسخ دهید و به عنوان یک عضو از شغل خاص خود رفتار کنید. 5 پاسخ احتمالی برای هر آیتم وجود دارد. در صورتی که آیتم ربوط به خیلی خوب (VW) برای نگرش ها و یا رفتار شما باشد، در پاسخ علامت دایره ای بگذارید. در صورتی که پاسخ شما خوب (W)، ضعیف (P) یا خیلی ضعیف (VP) باشد، پاسخ مناسب را انتخاب کنید. طبقه وسط (?) به منظور نشان دادن یک دیدگاه بی طرفانه درباره آیتم طراحی شده است. لطفا به همه آیتم ها به یک روش پاسخ دهید و مطمئن شوید که بیش از یک پاسخ برای هر آیتم انتخاب نکرده باشید.
- من مجلات حرفه ای را به طور منظم می خوانم.
- مشاغل دیگر در واقع برای جامعه اهمیت بالاتری نسبت به شغل من دارند.
- فردی که استانداردهای حرفه ای را نقض می کند، باید توسط همکاران حرفه ای خود مورد قضاوت قرار گیرد.
- هر فرد به دلیل علاقه اش به این حرفه، وارد آن می شود.
- من خودم تصمیماتی را درباره ی آنچه در کارم باید انجام دهم، می گیرم.
- من مرتبا در سطح محلی در جلسات حرفه ای شرکت می کنم.
- فکر می کنم که شغل من، بیش از هر شغل دیگری برای جامعه ضروری است.
- همکاران من درباره ی شایستگی های همدیگر، ایده ی خوبی دارند.
- افراد این حرفه، خواستار انجام کار واقعی هستند.
- زمانی که شخص دیگری، مسئوولیت تصمیم گیری را بر عهده می گیرد، کار آسان تر خواهد بود.
- من از این که می بینم همکارانم ایده های خود را با هم دیگر مبادله می کنند، لذت می برم.
- اهمیت شغل من برخی مواقع باعث ایجاد استرس می شود.
- برای فردی که استانداردهای حرفه ای را نقص می کند، مجازاتی وجود ندارد.
- فداکاری مردم در این حوزه بسیار خوشحال کننده است.
- من فرصت زیادی برای اعمال نظرات خودم در کار را ندارم.
- معتقدم که باید از سازمان های حرفه ای حمایت شود.
- برخی مشاغل دیگر در واقع نسبت به شغل من برای جامعه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
- مشکل این حرفه این است که هیچ کس واقعا نمی داند که همکارانش در حال انجام چه کاری هستند.
- آموزش حرفه ای به تضمین این مساله کمک می کند که افراد آرمان های بالای خود را حفظ می کنند.
- می دانم که قضاوت من درباره یک موضوع، حکم نهایی است.
- جذاب ترین دوره ها، زمانی بوده که با همکاران سپری ی شود.
- مردم به اندازه کافی به اهمیت این حرفه برای جامعه واقف نیستند.
- مشکل اصلی این حرفه، ورود استانداردهایی به غیر از استانداردهای واقعا حرفه ای در این حرفه است.
- دیدن سطح بالایی از آرمان گرایی که توسط مردم در این حوزه حفظ می شود، دلگرم کننده است.
- واقعیت این است که بررسی تصمیمات شما توسط شخص دیگر، آسان تر خواهد بود.
- سازمان حرفه ای در رابطه با اعضاء متوسط، درواقع کار زیادی انجام نمی دهد.
- همانند شغل من، مشاغل دیگر نیز تلاش می کنند که با انجام کار خود سهم واقعی در جامعه داشته باشند.
- متخلفان استانداردهای حرفه ای با مجازات های نسبتا شدیدی روبرو می شوند.
- اگرچه بسیاری از مردم درباره آرمان های بالای خود صحبت می کنند، اما تعداد بسیار کمی از آن ها واقعا انگیزه انجام این کارها را دارند.
- هنگامی که مشکلی در محل کار ایجاد شد، فرصت کمی برای استفاده از عقل وجود خواهد داشت.
- تست واقعی درباره ی یک فرد چقدر در کار خود وارد است، نظر غیرحرفه ای درباره اوست.
- هر گونه تضعیف این حرفه برای جامعه مضر است.
- آیا ما واقعا راهی برای قضاوت صلاحیت همدیگر داریم.
- به سختی می توانم مردم را جذب کار خودم کنم.
- استقلال کمی در این کار وجود دارد.
- اگرچه تمایل دارم، اما در واقع، مجلات زیادی در این حوزه مطالعه نکرده ام.
- مزایای این شغل برای افراد و جامعه دست کم گرفته شده است.
- سازمان حرفه ای از نظر اجراء قوانین، قدرتمند نیست.
- اکثر افراد، حتی زمانی که حقوق آن ها کم است، نیز در این حرفه باقی می مانند.
- تصمیمات من در دست بررسی است.
- بیشتر دوستان من، از متخصصان همکار من نیستند.
- امکان ندارد بگوییم هر شغلی اهمیت بیشتری نسبت به شغل دیگر دارد.
- فرصت زیادی درباره قضاوت در رابطه با نحوه انجام کارهای دیگران ندارم.
- بسیاری از پاداش های واقعی کار من توسط یک فرد خارجی قابل مشاهده نیست.
- من تقریبا در هر مساله ای که مربوط به کارم باشد، رئیس خودم هستم.
- این حرفه، در واقع، مشوق آموزش مداوم نیست.
- این حرفه یکی از مشاغل ضروری است.
- همکاران من به خوبی می دانند که همه ما چقدر در کارمان خوب عمل می کنیم.
- تعداد بسیار کمی از افراد وجود دارند که واقعا اعتقادی به کار خود ندارند.
- اکثر تصمیمات من توسط افراد دیگر بررسی می شود.