ترجمه مقاله اقتصاد مدور و بهره وری (WORD+PDF)
به دو دلیل،CE پتانسیل آن را دارد که به اهداف چندگانه توسعه پایای سازمان ملل متحد (SDG) کمک کند (شرودر، آنگرنی و وبر، 2019). اول اینکه،CE در نظر دارد تا با منتفی سازی یا کاهش ضایعات ساختاری، تقاضا برای مواد محدود بکر را کاهش دهد. به عبارت دیگر، میتوان از طریق بکارگیری استراتژیهای مدور، بطور متفاوتی از ظرفیت بهکار گرفته نشده منابع برای ارائه ارزش استفاده کرد (EMF، 2015، 2015). دوم اینکه،CE به دوری گزینی از استفاده از محیط طبیعی دامن می زند و به عنوان «منجلابی» برای فروریختن قیمت منابع مصرفشده بکار می رود(ایرانی و شریف، 2018). توانایی در اجتناب اقتصاد مدور و بهره وری، کاهش و بلااثرسازی افت ارزش و ویرانی هایی که از طریق مواردی از قبیل آلایندگی های کمتر، کاهش سطوح آلودگی و از دست دادن تنوع زیستی و زیستگاه های مرتبط با استخراج منابع بوجود می آیند، به CE نسبت داده شده است(EMF، 2013؛ کومار و پاتنام، 2008).
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
به این دلایل، اقداماتCE به شدت باSDG 12 (مصرف و تولید مسئولانه) مرتبط هستند و می توانند تأثیر مفید بیشتری بر اهداف مرتبط از قبیلSDG 6 (آب پاک و پسابزدایی)،SDG 7 (انرژی مقرون به صرفه و پاک) و SDG 15 (زندگی بر روی زمین) داشته باشند (شرودر و همکاران، 2019). با توجه به ارتباط قوی شرکت های تولیدی باSDG 12 و اهمیتی که برای SDG قایلند، مطالعه ما بواسطه بهبود مدیریت منابع، بر صنعت تولید و کاهش ضایعات ساختاری متمرکز می شود. در حال حاضر، اتخاذ استراتژیهای مدور در صنعت تا حدودی بسیار کم اتفاق می افتد (اقتصاد مدور، هاس، کراوسمان، ویدنهوفر و هاینز، 2015؛ برنامه ریزی، 2015؛ سوزا-زومر، ماگالهاس، زانکول، و کوچیک-میگل، 2018). بعلاوه، این موضوع در مورد شرکت های تولیدی نیز صادق است؛ اگرچه آنها نقش حیاتی در ایجاد ارزش دارند، اما پیشرفتهای کمی در مورد جداسازی مصرف خطی منابع محدود داشته اند (سوزا-زومر و همکاران، 2018). دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. اولاً،CE یک مفهوم نوظهور است که بر فقدان ابزار برای انجام نوآوری CE محور یا نوآوری مدور محور (COI) دلالت دارد (بلومسما و برنان، 2017؛ براون، بوکن، و بالکننده، 2019). در ثانی، هنوز ارتباط خوبی بین CE و فعال سازی فناوریهای دیجیتالی (DT ها) برقرار نشده است (آلکایاگا، وینر و هانسن، 2019؛ جبور، دسوزا جبور، سرکیس و گودینیو فیلهو، 2019؛ جواهیر و برادلی، 2016؛ نوبر و تاوارس، 2017؛ اوکوری و همکاران، 2018).
فنآوریهای دیجیتال میتوانند بواسطه ردیابی گردش کالا، مولفه ها و مواد و در دسترس قرار دادن دادههای مربوط به بهبود مدیریت منابع و تصمیمگیری در مراحل مختلف چرخه عمر صنعت، به توانمندسازهایی حیاتی برای CE تبدیل شوند (آنتیکاینن، یوسیتالو و کیویکیتو-رپونن، 2018؛ برسانلی، آدرودگاری، پرونا و ساکانی، 2018؛ EMF، 2019، 2016؛ کمیسیون اروپا، 2020،2020؛ لاسی، لانگ، و اسپیندل، 2020؛ نوبر و تاوارس، 2017، پیگوروپولوس، 2017؛ پیگوسو و مک آلون، 2017). بدین لحاظ،DT ها می توانند نقش مهمی در موقعیت یابی جریان های اطلاعاتی ایفا کنند و جریان منابع را مدورتر نمایند. به عنوان مثال، اینترنت اشیا (IoT) می تواند ردیابی خودکار موقعیت مکانی و پایش سرمایه طبیعی را فعال کند (EMF، 2016). کلان داده از طریق جمع آوری و پردازش زمان واقعی جریان های ورودی-خروجی، به برخی از جنبه های استراتژی های مدور از قبیل بهبود تطبیق ضایعات با منبع در سیستم های همزیستی صنعتی، کمک می کند (بین و همکاران، 2015؛ لو و همکاران، 2018). علاوه بر این، تجزیه و تحلیل داده ها (که به بیان ساده به عنوان تجزیه و تحلیل شناخته می شود) می تواند به عنوان ابزاری برای پیش بینی سلامت و فرسودگی محصول، کاهش زمان تعطیلی تولید، نگهداری و مراقبت برنامهریزی شده، سفارش لوازم یدکی و بهینه سازی مصرف انرژی عمل کند (کانبوی، میکالف، دنهی و کروگستی،2020؛ لاسی و همکاران، 2020؛ پورتر و هپلمن، 2014؛ شروف، اوردیرس، و میراگلیوتا، 2014). این مثالها نشان میدهند که نوآوری و دستاورد DT ها در CE شامل طیف وسیعی از استراتژیها و فرآیندهای مدور می باشد: از بازیافت گرفته تا استفاده مجدد و طراحی پیشنهادات جدید تا مدیریت نگهداشت.
اگرچه مثال هایی واقعی و نظریه پردازی شده ای از جریانهای اطلاعاتی وجود دارد که امکان مدور بودن را فراهم میکنند، با اینحال شکافی بین پتانسیل مورد انتظار و تقریباً تحقق نیافتة استفاده از DT ها در استراتژیهای مدور وجود دارد (نوبر و تاوارس، 2019؛ پاگوروپولوس و همکاران، 2017؛ رزا، ساسانلی، اوربیناتی، کیارونی و ترزی، 2020). تاکنون پاسخی سیستماتیک به سؤالاتی در مورد اینکه DT ها در چه زمینههایی و از چه راه هایی از اجرای استراتژیهای مدور در شرکتهای تولیدی حمایت میکنند، ارائه نشده است. با این حال، حمایتی در جهت بهبود روشهای موجود و جدید وجود ندارد تا DT ها بتوانند از طریق استراتژیهای مدور هوشمند از CE پشتیبانی کنند (کریستوفرسن، آرمو، بلومسما، میکالف و لی، 2019؛ کریستوفرسن و همکاران، 2020). نظرسنجی گارتنر از 1374 رهبر زنجیره تامین، از این پیش فرض حمایت می کند. نتایج نشان می دهد که 70% از پاسخ دهندگان در حال برنامه ریزی برای سرمایه گذاری بر روی CE هستند؛ با این حال، تنها 12٪ از آن ها تاکنون توانسته اند استراتژی های دیجیتال و مدور خود را به هم ربط دهند (گارتنر، 2020). به عبارت دیگر، راهنمایی در مورد چگونگی استفاده ازDT ها برای به حداکثر رساندن کارایی منابع و بهره وری از یک استراتژی مدور خاص وجود ندارد. اقتصاد مدور و بهره وری
این مقاله با ربط دادن دو حوزه نوظهور DT ها و CE به هم و توسعه چارچوب CE هوشمندی که از طریق یک مدل یکپارچه مبتنی بر تفکر کمال گرایانه، بین DT ها و مدیریت منابع ارتباط ایجاد مینماید، به این شکاف میپردازد. این چارچوب از طریق مکانیزمهای فنی و قابلیتهای تجزیه و تحلیل کسبوکار (BA)، درک دقیقی از رابطه بین DT ها و CE ارائه می دهد. این امر بواسطه سطح تکامل مرتبط و موردنظر آنها، امکان ارزیابی استراتژیهای مدور هوشمند فعلی و آتی را فراهم میکند و راهنمایی در مورد نحوه استفاده از DT ها ارائه میدهد تا کارایی منابع و بهرهوری از استراتژی مدور خاص را به حداکثر برساند. این مسئله این امکان را به متخصصین و دانشگاهیان میدهد تا نقشههای راه را از طریق تجزیه و تحلیل شکاف BA ایجاد و پیادهسازی کنند، از طریق مثال هایی از بهترین شیوهها فرصتهای جدیدی برای نوآوری پیدا کنند و افراد را در چارچوب رشتهها با هم هماهنگ کنند. چارچوبهای دیجیتال CE موجود، عمدتاً بواسطه خلاصه کردن استراتژیهای یکپارچه سطح بالا، توانمندسازها و موانع، تکنیکهایی را برای درک این دو زمینه ارائه میدهند. با این حال، هیچ کدام پشتیبانی لازم برای جستجو، تجزیه و تحلیل و پیشبرد سیستماتیک چنین استراتژیهایی که در چارچوب CE هوشمند ارائه شده را ارائه نمیدهند.
مابقی مقاله به شرح زیر مرتب شده است. بخش 2 شکاف های شناسایی شده در بکارگیری DT در CE را شرح می دهد. بخش 3 طراحی مطالعه، یعنی انجام متون و بررسیهای عملی محور این تحقیق را توضیح میدهد. بخش 4 چارچوب پیشنهادی CE هوشمند و مثال های دنیای واقعی که از بررسی عملی جمع آوری شده را ارائه می دهد. سپس، بخش 5 مفاهیم کاربردی و محدودیت های تحقیق را مورد بحث قرار می دهد. بخش 6 جمع بندی نهایی را خلاصه و ارائه می کند.
2. پیش زمینه
این بخش تعاریفی از مولفه های کلیدی DT ارائه می دهد؛ در مرحله بعد، با تمرکز بر نقش آنها در CE، مشکلات استفاده از آنها در ساخت و تولید را مشخص می کنیم. در نهایت، دامنه این مقاله و اهداف تحقیق مرتبط را بیان می کنیم.
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
2.1. فناوری های دیجیتال در ساخت و تولید
اصطلاح فناوریهای دیجیتال شامل چندین روند فناورانه مرتبط از جمله اینترنت اشیا، کلان داده و تجزیه و تحلیل دادهها می باشد. علاوه بر این، DT ها که به عنوان صنعت 4.0 نیز شناخته می شوند (کاگرمن، هلبیگ، هلینگر و والستر، 2013؛ لاسی، فتکه، کمپر، فلد و هافمن، 2014؛ لیائو، دشان، لورس و راموس،2017)، مدیریت عملیات در حال تغییر در زمینه هایی از قبیل اتوماسیون و تولید صنعتی، مدیریت زنجیره تامین، تولید چابک و ناب و مدیریت کیفیت جامع را برعهده دارد(هالی، کاناواله، لورنزا و متال، 2017). به عنوان مثال، DT ها این توانایی را دارند که به منظور بهبود کیفیت و با تشخیص رفتار غیرعادی و نتیجتاً با تنظیم آستانههای عملکرد، به سیستمهای تولیدی، ظرفیت استفاده از دادههای تاریخی را بدهند (آروولی، ماس و اتو، 2014). علاوه بر این، بهبود به اشتراک گذاری اطلاعات در سراسر زنجیره ارزش با توجه به تقاضای متفاوت، به کنترل و تنظیم زمان واقعی عملیات کمک می کند (مویف،پلرین، لاموری، تامایو-ژیرالدو و بارباری، 2018). این امر کارایی عملیاتی را افزایش می دهد و بینش هایی را در مورد پتانسیل محصولات، خدمات و مدل های کسبوکار جدید ارائه می دهد (کاگرمن و همکاران، 2013). با این حال، در ادامه مقاله بر استفاده از استراتژیهای مدور تمرکز میکنیم و در مقابل پیشنهادات و مدلهای کسبوکار جدید را می یابیم.
فنآوریهای دیجیتال هنوز یک زمینه نوظهور هستند (ون دن بوشه، 2016) و فاقد پشتیبانی لازم برای اجرای مؤثر در مقیاس تولید می باشند (برتل، فریدریشسن، کلر و روزنبرگ، 2014، 2018، 2019، 2016، 2017، 2016). یک توضیح احتمالی برای این موضوع این است که تعاریف مبهم از عناصر اصلی سازنده، بدون توصیف صریح در مورد آن ها (یعنی IoT، کلان داده و تجزیه و تحلیل داده ها) (موئف و همکاران، 2018) مانع از کار این زمینه می شوند. در جدول 1، گستردگی تعاریف DT را در مقالات موجود نشان می دهیم و استفاده خودمان از این اصطلاحات را در این مقاله توضیح می دهیم.
بعلاوه، مطالعه ای که بر روی 161 شرکت تولیدی انجام شده، سه مانع مهم در استفاده از DTها و کمک به استراتژی های مدور را شناسایی کرده است: فقدان طراحی واسط (به عنوان مثال، چالش های مربوط به سازگاری، رابط و شبکه)، مشکلات در ارتقای فناوری (به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل دادهها و پیادهسازی IoT (تقریباً) به صورت پیشرفتهترین حالت و مدلهای خودکار و منسوخ همافزایی (به عنوان مثال، مدلهای مشارکتی، دیجیتالیسازی فرآیند و اتوماسیون) (راجپوت و سینگ، 2019). در این مطالعه، دامنه DT های خود را محدود می کنیم و به منظور بررسی الزامات BA محوری در استراتژی های مدور، بر ارتقای فناوری های موجود و استفاده از ابزارهای جدید، یعنی IoT، کلان داده ها و تجزیه و تحلیل داده ها تمرکز می نماییم.
اقتصاد مدور و بهره وری
2.2. مشکلات در استفاده از فناوری های دیجیتال در اقتصاد مدور
هنگامی که با لزوم حمایت و استفاده از استراتژی مدور– از قبیل ردیابی ذخایر سرمایه طبیعی، حمایت از همسان سازی صنعتی و پایش و مدیریت سلامت محصول – مواجه می شوید، قابلیت های BA ملزم می گردند تا این نیاز را برآورده نماید. هر کسب و کار داده محوری که در چارچوب CE قرار دارد، مستلزم آن می باشد تا بواسطه جمع آوری، یکپارچه سازی و استقرار منابع مربوط به تجزیه و تحلیل، از پتانسیل کاملاً استراتژیک جریان اطلاعات استفاده کند(شورادزه و واگنر، 2016). این امر شامل منابع سازمانی ملموس و نامشهود از قبیل حاکمیت داده، وجود فرهنگ داده محور، وجود مهارت های مدیریتی و فنی مناسب و فرآیندهای یادگیری سازمانی داده محور می باشد (میکالف، پاپاس، کروگستی و جیاناکوس، 2018).
تا به امروز، عمدتاً تلاشهایی که در جهت حمایت از تحقیقات سیستمهای اطلاعاتی شده، بر توضیح مکانیزمهایی متمرکز شدهاند، به عنوان مثال، بر نقش میانجی قابلیتهای پویا و عملیاتی که از طریق آنها، BA می تواند منجر به عملکرد رقابتی شود (میکالف، کروگستی، پاپاس و پاولو، 2019). بدین لحاظ، واکاوی روند تکاملی استفاده از تجزیه و تحلیل در سازمان موجب می شود تا منابع با ارزش جدید یا بهبود یافته ای ایجاد شود که هنوز در حوزه تحقیقاتی مورد بررسی قرار نگرفته است (جورج، هاس و پنتلند، 2014). به طور خاص، اینکه چگونه DT ها مطابق باCE و از طریق استراتژی های BA منجر به مدیریت منابع پیشرفته می شوند، امری پر از جزئیات و مفصل است.
جدول 1. مروری بر تعاریف مقالات موجود و تعاریف اقتباس شده برای این مطالعه. (برای اطلاعات بیشتر به منابع ذکر شده در زیر مراجعه کنید).
اینترنت اشیاء | ||
مثال 1 |
«شبکه جهانی اشیاء متصل به هم که به طور منحصر به فرد بر اساس پروتکل های ارتباطی استاندارد قابل آدرس دهی هستند». |
(گوبی و همکاران، 2013)
|
مثال 2 |
«اشیاء دارای هویت و شخصیت های مجازی که با استفاده از رابط های هوشمند در فضاهای هوشمند برای اتصال و ارتباط در زمینه های اجتماعی، محیطی و کاربری فعالیت می کنند». |
(باسی و هورن، 2008) |
مثال 3
|
« [...] اشیاء هوشمند و پویا با رفتارهای نوظهور، هوش و دانش تعبیه شده به عنوان ابزار عمل می کنند و تبدیل به مصداقی (خارجی) برای بدن و ذهن انسان می شوند [...] ». |
(مینروا و همکاران، 2015)
|
مورد استفاده در این تحقیق |
اینترنت اشیاء، زیرساخت شبکه جهانی پویا می باشد که بر اساس استانداردها و پروتکلهای ارتباطی متقابل، دارای قابلیتهای خود پیکربندی می باشد. این قابلیت، جهان فیزیکی و مجازی را از طریق اشیاء قابل شناسایی منحصر به فرد یا «اشیاء» دارای قابلیت سنجش و فعال کردن، ادغام می کند و امکان جمع آوری داده ها و وضعیت اشیاء را از هر مکان، هر زمان و توسط هر چیزی فراهم می کند. |
اقتباس از: (ال-فقها و همکاران، 2015؛ آتزوری و همکاران، 2010؛ کورتوم و همکاران، 2009؛ لی و همکاران، 2015؛ میورندی و همکاران، 2012؛ ری، 2018؛ ییک و همکاران، 2008) |
کلان داده | ||
مثال 1
|
«طیف گسترده ای از انواع داده های جدید و عظیم که تقریباً در دهه گذشته ظاهر شده اند. |
(داونپورت، 2014)
|
مثال 2
|
«اصطلاحی که ذخیره و تجزیه و تحلیل مجموعه کلان داده یا پیچیده را با استفاده از یک سری تکنیک ها توصیف می کند، اما به: NoSQL، MapReduce و یادگیری ماشین محدود نمی شود». |
(وارد و بارکر، 2013)
|
مثال 1
|
«توانایی جامعه برای استفاده از اطلاعات به روشهای جدید به منظور ایجاد بینشهای مفید یا کالاها و خدمات با ارزش و [...] کارهایی که میتوان در مقیاس بزرگ انجام داد و نمیتوان آن ها را در مقیاس کوچکتر انجام داد و به منظور فراگرفتن بینشهای جدید یا اشکال جدیدی از ارزش ایجاد می شوند. |
(مایر-شونبرگر و کوکیر، 2013)
|
مورد استفاده در این تحقیق
|
کلان داده، مجموعه داده هایی با حجم بالا، سرعت بالا و تنوع بالا هستند که به تکنیک های پیشرفته ای برای پردازش، ذخیره سازی، توزیع و مدیریت نیاز دارند تا داده ها را به اطلاعات تبدیل کنند. |
اقتباس از: (گارتنر، 2020؛ لین، 2001)
|
تجزیه و تحلیل داده ها | ||
مثال 1
|
«مفهومی فراگیر که به عنوان تصمیم گیری مبتنی بر داده تعریف می شود». |
(ون بارنولد و همکاران، 2012) |
مثال 2
|
«فرآیندهای ارزیابی و تجزیه و تحلیل دادهها که ما را قادر میسازد تا عملکرد افراد، برنامهها، بخشها، مؤسسات یا شرکتها، گروههایی از سازمانها و/یا کل صنایع را اندازهگیری، بهبود و مقایسه کنیم». |
(نوریس و همکاران، 2009)
|
مثال 1
|
«مجموعه ای از فناوری های هوش کسبوکار که روابط و الگوها را در حجم زیادی از داده ها آشکار می کند و می توان از آن برای پیش بینی رفتار و رویدادها استفاده کرد». |
(اکرسون، 2007)
|
مورد استفاده در این تحقیق
|
تجزیه و تحلیل داده ها، فرآیندی برای استخراج دانش و بینش عملی داده ها و اطلاعات می باشد و عمدتاً دربردارنده مجموعه ای از روش ها و تکنیک ها می باشد، اما به داده کاوی، هوش مصنوعی، کشف دانش در پایگاه های داده، تجزیه و تحلیل کلان داده، یادگیری ماشینی و عمیق. یادگیری محدود نمی شود. |
اقتباس از: (کوپر و همکاران، 2012؛ سیو و همکاران، 2018)
|
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری و اقتصاد
منابع مختلف با اذعان به پتانسیلDT ها در CE، گزارش کرده اند که لازم است مطالعه ای انجام شود تا در آن DT ها وCE به هم ارتباط یابند. به عنوان مثال، مطالعات(چاهان، شارما، و سینگ، 2019؛EMF، 2019، 2016؛ کمیسیون اروپا، 2020؛ مرکز سیاست اروپا، 2020؛ اوکوری و همکاران، 2018؛ روزا و همکاران، 2020)، قصد دارند آگاهی در مورد پتانسیلDT برایCE را افزایش دهند و از طریق تحقیق و نوآوری از توسعه بیشتر حمایت نمایند. سایر نویسندگان نحوه ارتباط DTها با مدلهای کسبوکار خدماتدهی شده و محرکهای ارزش CE (آلکایاگا و همکاران، 2019؛ برسانلی، آدرودگاری، پرونا، و ساکانی، 2018؛ فام و همکاران، 2019) و نوع DTهای مورد نیاز در مقوله های مختلف با چارچوب های شناخته شده CE، از قبیل چارچوب ReSOLVE (بازتولید، به اشتراک گذاری، بهینه سازی، چرخه، مجازی سازی، تبادل) را بررسی کردهاند (دسوزا جبور، جبور، گودینیو فیلهو و روبا2018؛ جبور و همکاران، 2019؛ نوبر و تاوارس، 2019). ابتکارات سیاسی از قبیل برنامه عملیاتی اقتصاد مدور نیز در حال انجام است که شامل فراخوانی برای ایجاد یک زیرساخت معماری و حاکمیتی در قالب یک فضای داده، برای برنامه های مدور هوشمند می باشد (کمیسیون اروپا، 2020).
با این حال، شکافی بین نظریه و عمل وجود دارد (رزا و همکاران، 2020): در حال حاضر تحقیقات در مرحله پیش پارادایم قرار دارند، زیرا چارچوب هایی که از ارتباط DTها وCE حمایت می کنند، اخیراً ظاهر شده اند و هنوز هیچ چارچوبی غالبی برای آن ها پدیدار نشده است (آسکوکسیلاکیس، 2018؛ بیانچینی، پلگرینی، روسی و ساکانی، 2018؛ اینگمارسدوتر، جامسین، کورتوم، و بالکننده، 2019؛ رزا و همکاران، 2020؛ یونال، اوربیناتی و کیارونی، یونال، اوربیناتی، و کیارونی، 2018). اگرچه چنین چارچوبهایی می توانند شامل طیف وسیعی از استراتژیهای مدور باشد، اما هیچ کدام به طور سیستماتیک استراتژیهای مدور مرتبط با شرکتهای تولیدی را پوشش نمیدهد و هیچ کدام الزاماتBA مورد نیاز برای پیادهسازی و بهبود آنها را بتفصیل شرح نمیدهند. به عبارت دیگر، چنین چارچوبهایی به لحاظ اصول فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) یا با توجه به پتانسیل متفاوت آنها برای کمک به بهبود بهرهوری و کارایی منابع، اجازه واکاوی معماریهای فنی، ادغام یا پیادهسازی را نمیدهند. بدین لحاظ، چارچوب های موجود از کم کردن فاصله بین اهدافCE سازمان و همسویی عملیات مورد نیاز برای دستیابی به آنها، پشتیبانی نمی کنند. این همسویی یک گام اساسی در COI (براون و همکاران، 2019) و فرآیندهای بهبود مستمر در شرکتهای تولیدی محسوب می شود.
این شکاف تحقیقاتی را می توان با استفاده از یک نسخه ساده شده از چارچوبVMOST (چشم انداز، ماموریت، اهداف، استراتژی، تاکتیک ها) درک کرد (سوندی، 1999)؛ به شکل 1 رجوع کنید. این چارچوب نشان می دهد که چگونه می توان با حرکت از چشم انداز به ماموریت به اهداف به استراتژی و در نهایت به تاکتیک های عملیاتی، اهداف سطح بالا را به طور فزاینده ای واقعی تر کرد. در اینجا، با سه مولفه آخر تبدیل اهداف CE به تاکتیک های دیجیتالی سروکار داریم.
به صورت سیستماتیک به عنوان بخشی از اینCOI و بهبود مستمر، لازم است تا توانایی جستجو، تجزیه و تحلیل و پیشبرد استراتژی های مدور هوشمند را تا بالاترین سطوح ممکن بهره وری و کارایی منابع داشته باشیم (EMF، 2016، 2019؛ نوبرو تاوارس، 2017). به همین دلیل، این مقاله به منظور توضیح اهداف سطح بالای کسبوکار مدور و الزامات متعاقب تاکتیک های دیجیتال عملیاتی، بر ایجاد چنین رویکرد سیستماتیکی تمرکز می نماید.
3. روش تحقیق
3.1. دامنه و اهداف تحقیق
همانطور که قبلاً اشاره شد، ما فقط بر روی استفاده از استراتژیهای مدور در زمینه ارتقای فناوری تمرکز میکنیم (به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل دادهها و چالشهای توسعه IoT) (راجپوت و سینگ، 2019). بنابراین، ما به این که چرا استراتژی CE می تواند برای کسب و کار مهم باشد، پاسخ نمی دهیم. بر اساس این محدوده، دو هدف تحقیق (RO ها) را شرح می دهیم:
RO1 ایجاد چارچوبی که از شناسایی سیستماتیک الزامات BA که برای پیشبرد انواع مختلف استراتژیهای مدور هوشمند مورد نیاز هستند، پشتیبانی میکند.
RO2 استحکام بخشی و کمک به پیشرفت این چارچوب از طریق توسعه پایگاه دانشی که می توان از آن برای تجزیه و تحلیل شکاف BA و ایجاد نقشه های راه و بکارگیری استراتژی های مدور هوشمند در سازمان ها استفاده کرد.
3.2. طراحی پژوهش
مطالعه ما با توجه به ویژگیهای نوظهور و رو به رشد این حوزه، نه تنها منابع دانشگاهی، بلکه نمونههای مطالعه موردی و «ادبیات خاکستری» را نیز بررسی کرده است (یعنی مطالب منتشر شدهای که تحت فرآیند بررسی همتایان قرار نگرفتهاند؛ آدامز، اسمارت و هاف (2017)). ما از روش مورد استفاده توسط بوکن، شورت، رانا و ایوانز (2014) پیروی نمودیم، آن ها سه مرحله تکراری را برای تمرین و پیشینه پژوهش شرح میدهند: (1) شناسایی مضامین و مقوله ها بواسطه پیشینه پژوهش، (2) ارتباط دادن مطالب به یکدیگر بواسطه ایجاد یک چارچوب یکپارچه و (3) شناسایی و نگاشت مثال ها از تمرین اعتبار سنجی گرفته توسعه بیشتر چارچوب. علاوه بر این، ما به دستورالعملهای آکادمیک کیچنهام و چارترز (2007) در مورد پیشینه پژوهش و دستورالعملهای مربوط به ادبیات خاکستری آدامز و همکارانش (2017) پایبند بودیم.
3.2.1. مرحله 1 – پیشینه پژوهش
در مرحله 1، بر ارزیابی قبلی و بررسی چارچوبهای CE موجود که در مرجع(بلومسما و همکاران، 2019) اجرا شده، متکی می باشیم. این مطالعه پویشگر استراتژی های مدور را ایجاد کرد که در آن استراتژی های مدور مربوط به شرکت های تولیدی سازماندهی می شوند.
علاوه بر این، ما با پیروی از دستورالعملهای کیچنهام و چارترز (2007) توانستیم دو پیشینه پژوهش سیستماتیک ایجاد کنیم. این پیشینه پژوهش شامل دو بخش است: (الف) چارچوبهای دیجیتالCE موجود و (ب) چارچوبهای دیجیتال برای پرداختن به RO1. در بخش (الف)، به دنبال چارچوبهایی بودیم که ارتباط بین DT ها وCE را به تفصیل شرح دهد. در بخش (ب)، به دنبال اصول سازماندهی بودیم که بینشهای تکمیلی در مورد چگونگی ارتباط DT های مختلف با یکدیگر را ارائه میدهد.
دو پایگاه داده، اسکوپوس و وب آو ساینس، بر اساس پوشش گسترده مجلات مربوط به DT ها وCE ، برای بررسی ها انتخاب شدند. برای مشاهده رشته های جستجوی ایجاد شده برایRO1 و مراحل مربوطه، به شکل 2 رجوع کنید. علاوه بر این، برای جستجوی کامل رشته و مترادف های مورد استفاده، به پیوست ج رجوع کنید. مقالات، به مقالات داوری شده به زبان انگلیسی در کنفرانس ها و مجلات محدود می باشند. مقالات در تاریخ 27 مارس 2020 از پایگاههای اطلاعاتی استخراج شدند. پیرو فرآیند توسعه معیار توسط بلومسما و همکارانش (2019)، از چارچوب های موجود برای توسعه معیارهای چارچوب و هدایت توسعه در مرحله ترکیب استفاده شد. این معیارها تا زمانی تکرار شدند که توانستند چهار الزام دقیقی که چارچوب جدید و دیجیتال CE باید به آنها می پرداخت، را نشان دهند.
در بخش (ب)، به منظور گسترش چارچوبهای مشخصشده در بخش (الف)، معیارهای ورود فقط شامل مقالاتی بودند که از طریق معماریها و طبقهبندیهای مشترکICT ، بینشهایی را درباره نحوه ارتباط DT ها با یکدیگر ارائه میدادند. بدین لحاظ، مقالاتی که دامنه آنها بسیار محدود بود، توضیح دقیقی از DT ها ارائه نکردند یا توضیح واضحی از چارچوب، اصول سازماندهی یا مکانیسم ارائه نکردند را حذف کردیم. بمنظور تکمیل این جستجوها، اضافات دستی بر اساس خوانش عمومی پژوهشگران انجام شد. این امر منجر شد تا 32 مقاله و 22 مورد از جستجوی پایگاه داده در این مطالعه گنجانده شود. اطلاعات مربوط به رویکردها و اصول زیربنایی رابطه بین DT های مختلف از مقالات استخراج و در یک صفحه گسترده جمع آوری شدند.
3.2.2. مرحله 2 - ترکیب: ایجاد چارچوب CE هوشمند
در مرحله 2، به منظور ترکیب و ایجاد درک دقیقی از نحوه ارتباط DTها باCE ، از اصول سازماندهی، چارچوبها و معیارهای توسعه مرحله 1 استفاده شد. اول، از معیارهای توسعه برای رتبهبندی چارچوبهای دیجیتالCE موجود، مشخص کردن شکافها و هدایت ترکیب از طریق انتخاب اصول سازماندهی استفاده شد.
دوم، چارچوبها و اصول دیجیتالی موجود با استفاده از صفحات گسترده به شکل جدول ارائه شده و وجوه اشتراک و زیربناهای نظری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا امکان اتصال DTها به مدیریت منابعCE را فراهم کند. در مرحله بعد، رویکردها و اصولی که همگرا یا همبسته بودند با هم ترکیب شده و مبنای مستحکم تری برای منطق اساسی و اصول سازماندهی و مورد استفاده، ایجاد کردند. در این مرحله، مشهود است که تکامل عملیاتی میتواند هم با افزایش سطح بهرهوری منابع و هم کاهش بار تصمیمگیرندگان انسان در ارتباط تبط باشد. برای توضیح نتایج این ترکیب، به بخش 4.2 رجوع کنید.
3.2.3. مرحله 3 - بررسی فناوری کنونی
در مرحله 3، برای پرداختن به RO2، در مقالات به جستجوی سیستماتیک گستردهتر در مورد «استراتژیهای DT ها و CE» پرداختیم و این جستجو با انجام یک مرورکلی تکمیل شد تا مثال هایی (واقعی یا نظریه سازیشده) که در آن DTها از استراتژیهای مدور خاص مرتبط با تولید پشتیبانی یا فعال میکنند، آشکار شود. اگرچه روش یکسانی برای بررسی مقالات سیستماتیک دنبال شد (کیچنهام و چارترز، 2007)، اما به احتمال زیاد برای ایجاد مجموعه بزرگتری از منابع که حاوی مثال های مرتبط باشند، از عبارات جستجو و معیارهای ورود گستردهتری استفاده شد. برای جستجوی کامل و مترادف های مورد استفاده به پیوست ج رجوع کنید.
به منظور اینکه چارچوب CEهوشمند و پویشگر استراتژی های مدور با هم ترکیب شوند (بلومسما و همکاران، 2019)(در بخش 4.1 به تفصیل توضیح داده شده است)، ماتریس یا شبکه ای با ابعاد سلسله مراتبی و چارچوب CEهوشمند در محورy و مقوله های استراتژیCE در پویشگری در محور x ایجاد شدند (برای مشاهده تصویر به شکل 3 رجوع کنید). مثال هایی جستجو شدند که بینش هایی را در مورد نحوه پشتیبانیDT ها از استراتژی های مدور در سطوح مختلف تکامل عملیاتی ارائه می کنند. نمونههایی که در مرحله 3 جمعآوریشدند بر روی این ماتریس نگاشته شدند و به منظور اعتبار سنجی از چارچوب CE هوشمند بکار گرفته شدند. اگر به این نمونه ها مکانی اختصاص داده نمی شد، نشان می داد که یک رابطه ناچیز و بسیار کم بین DTها و CE وجود دارد.
گردش مداوم مواد
در این مقوله، استراتژیها مواد را از طریق استفاده مؤثر استراتژیهای مربوط به پایان عمر مفید محصول و با هدف ثبت ارزش (باقیمانده) یا کاهش افت ارزش از طریق استفاده مداوم از مواد، به گردش در میآورند. علاوه بر این، این استراتژی ها را می توان در ادامه با عناوین بازگردانی، اتصال زنجیره ای و بازیافت طبقه بندی کرد.
سطل زبالههای هوشمند، یک مثال از DT هایی هستند که از چنین استراتژیهایی پشتیبانی میکنند (بین-ای، 2020؛ گرین اسپین، 2019؛ سنسونئو، 2020)، این سطل های زباله قابلیت ردیابی مکان و کمیت مواد را افزایش داده و موجب انتخاب صحیح استراتژی پایان عمر مفید محصول (نصیری، تورا، و اوجانن، 2017)، یا بر اساس مدل های پرداخت در قبال استفاده موجب تشویق برای افزایش بازیافت می شوند (ویست آی کیو، 2020). در صورتی که این اطلاعات با نمرات مواد همراه شود، به عنوان مثال، از طریق بازارهای دیجیتال مواد (سیرمار، 2020؛ تبادل مواد اضافی، 2020) و با استفاده از روش های داده کاوی در پایگاه داده های مواد با دسترسی باز، می توان به نوبه خود از آن ها برای کشف آبشارهای جدید و مؤثرتر مواد استفاده کرد. در نهایت، می توان به منظور انجام تجزیه و تحلیل خودکار هزینه-فایده و انتخاب بهینه استراتژیهای پایان عمر مفید محصول، از دادههای مربوط به کمیت، ترکیب و کیفیت مواد در الگوریتمهای خودبهینهسازی شده استفاده کرد (به عنوان مثال، هوش ازدحامی یا شبکههای حافظه طولانی کوتاهمدت). برای مثال ها و جزئیات بیشتر به شکل الف.3 در پیوست الف رجوع کنید).
4.3.2. فناوری های دیجیتالی که از استراتژی های مدور مرتبط با استراتژی شرکتی پشتیبانی می کنند
باز آفرینی پارادایم
بازآفرینی یا انکار استراتژیها تلاش می نماید تا خلق ارزش را به طور کامل از مصرف منابع محدود جدا کند. این امر با کنارگذاشتن محصولات فیزیکی بواسطه ارائه عملکرد یکسان یا عملکردهای ترکیبی در سایر محصولات/خدمات حاصل می شود. مجازی سازی، مکانیزم فنی برجسته در این مقوله محسوب می شود. مجازی در تضاد با واقعی یا فیزیکی قرار دارد و ماهیت یا اثر بدون ظاهر یا شکل واقعی امور را نشان می دهد. بدین لحاظ، مجازی سازی بطور ذاتی در بازآفرینی و واپس زنی بکار می رود.
مجازی سازی، محدودیت های اساسی مربوط به مکان، زمان و مشاهدات انسانی را حذف می کند (وردو، بیولنز و ون درورست، 2013). این امر یک عنصر اساسی یا سازنده محسوب می شود و سهم مشارکت DT ها درCE را نشان می دهد، چرا که امکان جمع آوری اطلاعات در مراحل مختلف چرخه عمر صنعتی را فراهم می کند. علاوه بر این، مجازیسازی موجب طراحی مدولارتر و قابل تعمیرتر محصولات می شود و بواسطه آن می توان محصولات را بهراحتی (بهصورت دیجیتال) بهروزرسانی کرد(آنتیکاینن و همکاران، 2018) و رویکردهای جدید را شبیهسازی و جایگزین CE کرد (لیدر، آصف و رشید، 2020).
دوقلوهای دیجیتال (کوهن، 2018؛ فام و همکاران، 2019)، زنجیره های تامین مجازی (لیبیگ و همکاران، 2014) و تولید دیجیتال، مثال هایی صنعتی به حساب می آیند (جشکه، برچر، مایزن، اوزدمیر و اشرت، 2017؛ کیو و همکاران، 2019). نمونه ای از دوقلوهای دیجیتال و نمایش مجازی محصولات با علم تجزیه و تحلیل ترکیب شده است تا تصمیم های بهتری در سناریوهای تولید پیچیده گرفته شود. به عنوان مثال، میتوان قبل از اعمال تصمیم در سیستم دنیای واقعی، بواسطه شبیهسازی برنامههای تولیدی یا حالتهای عملیاتی آتی، از دوقلوهای دیجیتال برای بررسی راهبردهای مدور مختلف در محیط مجازی استفاده نمود (کوهن، 2018). این امر سازمان ها را قادر می سازد تا استراتژی ها را قبل از استفاده، بازآفرینی و بررسی کنند (برای مشاهده مثال ها و جزئیات بیشتر به شکل الف.1 در پیوست الف رجوع کنید).
بازنگری و پیکربندی مجدد معماری ایجاد زنجیره ارزش
استراتژیهای بازنگری، یا پیکربندی مجدد، بواسطه نوآوریهای مطرح در مدل کسبوکار مدور، از جمله مدلهای مبتنی بر کاربرد و عملکرد، بر روشهای جدید ارائه عملکرد و/یا ارزش پیشنهادی تمرکز میکنند (باندلز، 2020؛ کلیکنت، 2020؛ ویست آی کیو، 2020). به طور کلی، طراحی اکثر محصولات فیزیکی با گذشت زمان تغییر اساسی نمی کند. با این حال، با اقدامات دیجیتال سازی که اخیراً صورت گرفته است، اکنون بسیاری از محصولات بواسطه نرمافزار و تجزیه و تحلیل (یا مادیت دیجیتال) تعبیه شده، تغییر یافته اند. این امر بواسطه سیستمهای هوشمند جدید در خدمات محصول و پیکربندیهای مدل کسبوکار شرح داده میشود (آلکایاگا و همکاران، 2019).
ادغامDT ها در بازنگری و پیکربندی مجدد مکانیزم های ایجاد ارزش، شرکت ها را ملزم می نماید تا قابلیت هایBA خود را تقویت کرده و داده محور شوند. یک سازمان داده محور موجب می شود تا تصمیم گیرندگان اقدامات خود را بر اساس داده ها و بینش های تولید شده از علم تجزیه و تحلیل ایجاد کنند نه از روی غریزه. مطالعات نشان میدهند که شرکتهایی که رویکرد داده محور را پذیرفتهاند، دستاوردهای قابلتوجهی را در توسعه کسبوکار، بهرهوری و سودآوری تجربه نموده اند (مک آفی، برینجولفسون، داونپورت، پاتیل، و بارتون، 2012؛ والر و فاوست، 2013) و این امر نشان میدهد که می توانند به دستاوردهای مشابه در توسعه پایدار و CE دست یابند. به عنوان مثال، رومرو و نوران (2017)، مفهوم «شرکتهای مجازی با حسگر سبز» را معرفی میکنند، قابلیتهای پیشگویانه و سریعالانتقال این مفهوم، موجب بهتر شدن آگاهی و هوش محیطی در CE می شود (برای مشاهده مثالها و جزئیات بیشتر به شکل الف.1 در پیوست الف رجوع کنید).
5. بحث و بررسی
5.1. مفاهیم تحقیق
این مطالعه چارچوب استراتژیهای مدور را بواسطه قابلیت دیجیتال ارائه میدهد و دانش موجود در مورد چگونگی استفاده از DT ها و پذیرشCE را گسترش میدهد. طبق دانش نویسندگان، این مقاله با پیشنهاد یک چارچوب و پایگاه داده جدید، می تواند چندین فراخوان عملی از قبیل آنچه توسط کمیسیون اروپا (2020) انجام شده را با توسعه پایدار و CE، همتراز کند. بدین لحاظ، چارچوب مشخصی را ارائه می دهد که می تواند به عنوان نقطه مرجع استفاده ازDT ها در پشتیبانی و تواناسازی پذیرشCE و اجرای استراتژی های مدور مورد استفاده قرار گیرد. در حالی که بسیاری از مقالات مرتبط با کسب و کار مبتنی بر دیدگاههای نظری مربوطه هستند و مکانیزممهای ارزشآفرینی استراتژیهای مختلف را توضیح میدهند، نمیتوان این امر را در زمینه استراتژیهای مدور بیان کرد. بدین لحاظ، می توان از چارچوب پیشنهادی بعنوان یک مبنا استفاده کرد و محققان می توانند بر اساس آن تأثیری که فناوریهای مختلف و بکاررفته در زمینههای مختلف، فعالسازی استراتژیهای مدور و SDGهای مربوطه دارند، را بررسی کنند.
چارچوب ما فرصتی فراهم نموده تا به فقدان پشتیبانی DTها در COI در تولید و بهبود قابل توجهی که در چارچوب های دیجیتال CE موجود ایجاد شده، پرداخته شود؛ به جدول 4 رجوع کنید. تفاوت اصلی بین چارچوبهای مرتبط و چارچوب ما این است که چارچوبهای موجود استراتژیها، امکانات، و/یا قابلیتهای سطح بالا را خلاصه میکنند، در حالی که مدل ما این چارچوبها را با ساختاری دقیق گسترش میدهد تا به طور سیستماتیک از متخصصان در امر جستجو، تجزیه و تحلیل و پیشبرد استراتژی های مدور هوشمند پشتیبانی شود. چارچوب ما ره آورد های زیر به همراه داشته است: (1) درک دقیق رابطه بین مکانیزم های فنی DT ها و استراتژی های استراتژیک و عملیاتی CE، (2) توانایی نگاشت استراتژی ها با سطح تکامل مرتبط و موردنظر آنها، (3) توانایی انطباق با استراتژی های مدور متعدد و یافتن فرصت های جدید برای نوآوری از طریق مثال های برتر، (4) توانایی استخراج الزامات دیجیتال و قابلیت های BA برای اجرای استراتژی های مدور و (5) راهنمایی در مورد نحوه استفاده از DT ها برای به حداکثر رساندن منابع کارایی و بهره وری برای یک زمینه معین.
علاوه بر این، چارچوب مطالعه ما، به محققان و متخصصین اجازه می دهد تا با برقراری ارتباط بهتر در سراسر تمامی رشتهها، دستاوردهای قبلی را تکمیل نمایند. این امر نشان می دهد که حالت داده محورتر عملیات کسبوکارCE مستلزم مکانیزم های فنی مهم می باشند. دراینصورت، چارچوب ما مبنایی برای اکتشاف بیشتر منابع و قابلیتهای BA فراهم میکند و برای اتخاذ استراتژیهای مدور مهم می باشد. از نقطه نظر پژوهشی، چارچوب ما نقش DT های جدید را در شکل دهی زنجیره ارزش اطلاعات در چارچوبCE مشخص می کند. بنابراین، بین استراتژیهای مدور استراتژیک و عملیاتی تفاوت قائل میشود و آنها را به رویکردهای قابل دستیابی خاص و منابع DT مربوطه برای تقویت آنها تجزیه میکند. بنابراین، این رویکرد ساختاریافته به منظور ایجاد ارتباط بین جنبه های فنی، عملیاتی و استراتژیک استراتژی های مدور معرفی می شود.
5.2. مفهوم عملی
استراتژیهای ارائهشده در ماتریس، پایگاه دانشی را شکل میدهند که وقتی با استفاده از چارچوب CE هوشمند سازماندهی شوند، سازمانها می توانند از آن ها برای تجزیه و تحلیل شکافBA و ایجاد نقشههای راه و پذیرشCE استفاده کنند. یک الزام اولیه برای استفاده مؤثر از استراتژی ها و تاکتیک های مدور هوشمند، همسویی توسعهBA با مدل کسب و کار است. از این رو، مدیران، به طور خاص، این چارچوب و پایگاه دانش را برای پیاده سازی موثر و همسویDT توسطCOI و توسعه مدل کسبوکار توسط (1) در درجه اول شناسایی استراتژی های مدور هوشمندی که برای شرکت مهم هستند، (2) نگاشت سطح فعلی تکامل دیجیتال و پذیرش CE، (3) ایجاد سطح مورد نیاز تکامل دیجیتال برای اجرای یک استراتژی مدور هوشمند مطلوب و (4) استخراج عوامل ضروریBA برای پذیرش موفقیت آمیز آن ها، مفید یافتند.
شکل 1 برای شرح این موضوع، نشان میدهد که چگونه میتوان بخشهایی از این نوع نگاشت را اولاً بواسطه شناسایی استراتژیهای مدور فعلی و DT ها اجرا نمود. در ثانی، می توان از این چارچوب برای سنجش سطح تکامل موردنظر یا استراتژی مدور هوشمندی استفاده کرد که از اهمیت استراتژیک برخوردار هستند. این امر به عنوان معیاری عمل می کند که مدیران می توانند بر اساس آن منابع لازم را تخصیص دهند و برای دستیابی به سطح تکامل مورد نظر از فناوری های مربوطه استفاده کنند. در نهایت، با تهیه نقشه راه و پیاده سازی با استفاده از تحلیل شکاف BA، امکان مقایسه قابلیت های فعلی و مطلوبBA فراهم می شود. این امر یک ابزار مفید مخصوصاً برای متخصصین به شمار می رود و معمولاً دارای دستورالعملهای عملی بسیار کمی برای ادامه راهبردهای مدور فعال دیجیتال به حساب می آید. بنابراین، می توان از این چارچوب نه تنها برای شناسایی اهداف موردنظر، بلکه برای ارائه پشتیبانی در تحقق این استراتژی ها استفاده نمود.
همچنین روشهای موجود را تکمیل میکند و بیشتر بر روی استفاده از درستنمایی داده متمرکز شدهاند، یا چنین استراتژیهایی را از دیدگاه صنعتی گستردهتر در نظر میگیرند (ون دی وترینگ، میکالف، و هلمز، 2017). برخی از مطالعات تجربی از قبیل مطالعات کریستوفرسن و همکارانش (2019)، در این راستا عمل کرده اند، آن ها یک فرآیند علم داده سفارشی ارائه نموده و با علم تجزیه و تحلیلی به پشتیبانی از CE پرداختند.
5.3. محدودیت ها و راه دستیابی به تحقیقات آتی
این مقاله، اولین گام در تفصیل جزئیات مکانیزم ها و استراتژی های CEهوشمند به حساب می آید. این مطالعه به دنبال ایجاد تعادل بین جامعیت و ارتباط است. با این حال، این مطالعه دارای محدودیتهای خاصی است و بررسی و همسویی بیشتر بین محققان و متخصصان میتواند به ایجاد جریان تحقیق و اطمینان از شایستگی کمک کند.
اولاً، همانطور که مبانی نظری مقاله نشان می دهد، این مطالعه از تحقیقات تجربی در مورد جریان تحقیقات CE هوشمند حمایت میکند و در قالب مصاحبههای تخصصی و نظرسنجیها به بررسی جنبههای سازمانی تعیینکننده در هنگام اتخاذ DTها در CE می پردازد. به طور خاص، محققان میتوانند از عوامل کلیدی مورد نیاز برایBA (یعنی، منابع و قابلیتهای سازمانی)، به عنوان مثال، از دیدگاه مبتنی بر منابع مطالعه برای استفاده موثر از استراتژیهای مدور استفاده کنند. علاوه بر این، این امر باید بواسطه مفاهیم و درسهای عملی برای مدیران گسترش یابد و به صراحت به نقش آنها در سازماندهی موثر منابع شرکت و پذیرش CE هوشمند پرداخته شود.
در ثانی، چارچوب پیشنهادی با توجه به روند توسعه نظری آن، باید به صورت تجربی بواسطه مجموعهای از شرکتها تایید شود تا (1) شفافیت عناصر چارچوب و استراتژیهای ارائهشده تعیین شود، (2) جزئیات فرآیند به منظور خودارزیابی و تجزیه و تحلیل شکاف BA توضیح داده شود و (3) مشخص شود که چگونه میتوان آن را به منظور حمایت بهتر ازCOI در تولید و صنایع مرتبط بهبود بخشید و در طیف وسیعتری از DTها (به عنوان مثال، بلاک چین و چاپ سهبعدی) گسترش داد. همچنین خاطر نشان می شود که تعاریف، اصول سازماندهی و چارچوب ها از طریق یک فرآیند تفسیری ذهنی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. با این حال، فرآیند اعتبار سنجی نظری، با نگاشت استراتژی ها، به استدلال نمایی می پردازد.
ثالثاً، همانطور که در مطالعه کریستوفرسن و همکارانش(2019) انجام شد، همسویی علم داده و روش های فرآیندBA باید با عمق بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. این امر میتواند به شکل مطالعات موردی عمیق بر روی استراتژیهای مدور هوشمند خاص، از قبیل نگهداری و تعمیرات پیشگویانه، ارائه درک عمیق از شیوههای پیادهسازی و روششناسی فرآیند باشد.
نویسندگان با تکیه بر مبناهای غنی که در استراتژیهای توصیفشده و نظریه جامعی که تحت پوشش این مطالعه قرار دارد، پیشبینی میکنند که این موضوعات نکات خوبی دارند و می توانند مطالعات آینده کمک کنند. کاربردهای نظری و دنیای واقعی که از طریق مطالعات موردی عمیق، پژوهش عملیاتی و نظرسنجی های کمّی در مورد بررسی رابطه علت و معلولی بین DT ها و CE طراحی و ترسیم شده اند، به وضوح ماهیت پیش پارادایماتیک این موضوع و نیاز به افزایش تحقیقات تجربی را مشخص می کنند.
6. نتیجه گیری
به منظور اعتبارسنجی و تشریح چارچوب، چندین نمونه از استراتژیهای مدور مختلف مربوط به شرکتهای تولیدی از مقالات دانشگاهی و پایگاههای اطلاعاتی موردی واقعی جمعآوری شدند. این مثال ها بواسطه ترکیب چارچوب CEهوشمند و پویشگر استراتژی های مدور، در یک ماتریس جمع شدند. قرار دادن این موارد در این چارچوب تایید میکند که در واقع DTها و قابلیتهایBA مرتبط، با توجه به بهینهسازی کارایی و بهرهوری منابع، دارای پتانسیل متفاوتی هستند. این مثالها نشان میدهند که چگونه DTهای مختلف و قابلیتهای BA مرتبط با آنها، از سطوح مختلف کارامدی و بهرهوری منابع پشتیبانی میکنند. میتوان با استفاده از این چارچوب و ماتریس به عنوان راهنما و ارزیابی قابلیتهای DT و BA که در حال حاضر در شرکتها وجود دارد و قابلیت هایی که برای سرمایهگذاری و ایجاد ارزش مورد نظر و جذب ظرفیتهای استراتژیهای مدور مورد نیاز هستند، به ارزشیابی (خود) پرداخت. بدین لحاظ، چارچوب CEهوشمند و پایگاه دانش مرتبط با موارد نظریهپردازی شده و دنیای واقعی، به عنوان یک مشارکت جدید در زمینه تحقیقاتی نوظهور عمل میکند.
این مطالعه با بهرهگیری مناسب از دادههای منابع هوشمند، به ایجاد مجموعه دانش برای اجرای موفق CE کمک کرده است. هم متخصصین و هم محققین این مطالعه را برای (1) ایجاد نقشههای راه، اولویتبندی ابتکارات استراتژیک، تعیین اهداف و کمک به تجزیه و تحلیل شکاف بین الزامات و قابلیتهای BA در دستیابی به استراتژیهای مدور هوشمند جدید یا بهبود یافته و (2) ایجاد یک زبان مشترک برای هماهنگی فعالیت ها در تمامی رشته ها مفید می یابند (به عنوان مثال، سیستم های اطلاعاتی و زمینه هایCE). بر این اساس، این مقاله یک ارتباط بسیار مورد نیاز و ناشناخته را بین دو زمینه نو ظهور ایجاد می کند. CEهوشمند نشان می دهد کهDT ها چگونه می توانند از کارآمدتر شدن منابع پشتیبانی کنند. به طور خاص، این مطالعه در مورد کسب و کارها، قابلیت های BA مورد نیاز برای انجام این کار را نشان می دهد.
می توان با ایجاد، استخراج، پردازش و به اشتراک گذاری داده ها از DT ها، از استفاده هوشمندانه از منابع CE پشتیبانی نمود. استفاده مؤثر از این تحول دیجیتال برای انتقال و استفاده ازCE در سازمانها بسیار مهم خواهد بود.