ترجمه مقاله تخصصی کاربرگ برای استخراج فرمولاسیون: نمونه موردی
کاربرگ برای استخراج فرمولاسیون: نمونه موردی
چه افکاری در ذهن شما میچرخید؟ با خودت چی فکر میکردی؟
من نباید آن کار را برای شارلوت واگذار میکردم - این اشتباه من است.
این در مورد شما چه معنی یا گفتی داشت؟
من قابل اعتماد نیستم، من بی فایده و احمق هستم.
شروع کردی به خوردن؟
بله - یک تکه پای سیب خورد، سپس تمام باقیمانده مهمانی.
چگونه فکر میکردید که کمک کند؟
این باعث میشد که من احساس احمقی و ناراحتی کنم.
فکر میکردی اگر نخوری چه اتفاقی میافتد؟
من واقعاً ناراحت خواهم شد و نمیتوانم آن را تحمل کنم. جیغ خواهم زد و گریه خواهم کرد.
چه افکاری ادامه غذا خوردن را آسان کرد؟
من همیشه ممکن است بعد از آن بیمار باشم، نمی توانم جلوی خودم را بگیرم.
در مورد حس کنترل خود چه احساسی داشتید؟
من نمیتوانم از خوردن دست بکشم.
بعدش چیکار کردی؟
خودمو مریض کردم
آن موقع چه احساسی نسبت به خود داشتید؟
احمقانه، بی فایده، یک شکست، خوب نیست.
درست است، و در طیف وسیعی از موقعیتها و شرایط اعمال میشود. چنین باورهایی نیز مطلق و بدون قید و شرط هستند.
ایجاد سایر رفتارهای غذایی
رفتارهای خوردن مشکلدار که شامل خوردن بیش از حد نیستند (برای مثال، تهیه مجدد غذا، نگرانی، بررسی و توجه انتخابی) میتوانند با استفاده از دنباله سؤال و راهبردهایی که در بالا شرح داده شده است، فرموله شوند. در اینجا به جای اشاره به خوردن بیش از حد، به رفتار مناسب فرموله شده، اشاره میشود.
مقیاس رتبه بندی اختلالات خوردن
مقیاس رتبه بندی اختلالات خوردن یک مقیاس هفتگی مفید از رفتارها و شناخت های کلیدی که در BN مهم هستند ارائه میدهد. این تغییرات در پرخوری و استفراغ (و سایر رفتارهای جبرانی)، ناراحتی ها و باورهای مرتبط را از هفته به هفته دنبال میکند. باورهای ارزیابی شده شامل نمونه هایی از ابعاد شناختی است که مدل نشان میدهد در پرخوری عصبی مهم هستند. علاوه بر ارائه نشانه ای از پیشرفت، در شناسایی اهداف شناختی برای تمرکز بر روی جلسات مفید است. بنابراین بسیار مفید است که از بیماران بخواهید آن را بلافاصله قبل از شروع هر جلسه تکمیل کنند. نسخهای از این اقدام را میتوان در پیوست 1 یافت.
اقدامات خاص
پرسشنامه افکار اختلال خوردن
پرسشنامه افکار اختلال خوردن (EDTQ: Cooper et al. 2006) میتواند در شناسایی هر گونه باور مثبت، مجاز و منفی در مورد خوردن و پرخوری که بیمار ممکن است داشته باشد مفید باشد.
میتوان از آن برای کمک به توسعه فرمول اولیه استفاده کرد و اطلاعاتی در مورد وجود و ارتباط باورهای مثبت (و سایرین) در مورد غذا خوردن ارائه میدهد. نسخهای از این اقدام را می توان در پیوست 7 یافت.
پرسشنامه رفتار خوردن
رفتارهای مشخصه ای در BN مشاهده می شود که بسیاری از آنها بر اساس پرسشنامه رفتار خوردن ارزیابی میشوند (EBQ: Cooper et al. 2006). این رفتارهای مشخصه در BN مشاهده می شود، که بسیاری از آنها بر اساس پرسشنامه رفتار خوردن ارزیابی می شوند (EBQ: Cooper et al. 2006). این رفتارها در حفظ باورهایی که در BN مهم هستند نقش دارند. درمان شامل کار بر روی کاهش این رفتارها است، و تکمیل EBQ این رفتارها را شناسایی می کند، که می تواند در فرمولاسیون نیز گنجانده شود. نسخه ای از این اقدام را می توان در پیوست 5 یافت.
برگه ارزشیابی هفتگی
این برگه به بیمار کمک میکند تا در مورد آنچه از جلسه گذشته آموخته و به دست آورده است فکر کند و به او کمک میکند تا در مورد اهداف هفته بعد فکر کند. بهتر است بیمار در خانه، بلافاصله قبل از حضور در جلسه، آن را تکمیل کند. یک کپی از این برگه در پیوست 2 موجود است.
جامعه پذیری
جامعه پذیری شامل «فروش» مدل و ارائه یک مجموعه ذهنی اساسی برای درک ماهیت درمان است (ولز 1997). این شامل آموزش به بیمار در مورد شناخت درمانی، بحث در مورد نقش بیمار در درمان و ارائه فرمول است. مواد آموزشی برای کمک به این فرآیند ارائه شده است (به پیوست های 3، 8 و 10 مراجعه کنید). تظاهرات در جلسه برای نشان دادن پیوندهای مدل بین افکار، احساسات و رفتار مشکل، از جمله پرخوری استفاده میشود. اصول شناخت درمانی و اطلاعات در مورد ساختار یک جلسه معمولی را میتوان به بهترین نحو در مطالب آموزشی نوشتاری پوشش داد (به پیوست 3 مراجعه کنید).
قبل از ارزیابی، ارسال اقدامات خود گزارش دهی (به فصل 2) و درخواست بازگرداندن آنها قبل از قرار ملاقات مفید است. علاوه بر ارائه اطلاعات مفید برای فرمول، این میتواند به تعامل کمک کند. همچنین باید در مورد تکمیل پرسشنامه ها در اولین قرار ملاقات، از بیمار بازخورد دریافت کرد. نظرات بیمارانی که برخی از این اقدامات را انجام دادهاند عبارتند از: «بالاخره یکی مرا درک میکند»، «انگار برای من نوشته شدهاند»، «خیلی آرامش بخش بود که میدانستم دیگران به من فکر میکنند و کارهای مشابهی انجام میدهند». واکنش بیماران به خواندن هر گونه اطلاعات مکتوب برای تکالیف باید در قرار بعدی مورد بحث قرار گیرد.
موضوعاتی که در درمان باید پوشش داده شوند
بیمار باید با موضوعات اساسی که درمان پوشش می دهد آشنا شود، به طوری که او تقریباً بداند که چه چیزی را باید انتظار داشته باشد، و به چه ترتیب و مقیاس زمانی: یک خلاصه مختصر از مطالب در فصل 1 (ص 9-12) میتواند در اینجا مفید باشد.
ویژگی های اساسی درمان
همچنین باید بیمار را با اصول مهم درمانی آشنا کرد.
- ضبط صوتی از جلسات، با گوش دادن به نوار برای تکالیف و ارائه بازخورد در جلسه بعدی.
- تنظیم دستور کار، طراحی شده برای بهترین استفاده از زمان محدود در دسترس (یک ساعت در هر جلسه)، و برای اطمینان از اینکه موارد مهم برای بیمار و درمانگر به اندازه کافی زمان اختصاص داده شده و با جزئیات کافی پوشش داده شده است.
- همکاری با بیمار و درمانگر که به طور مشترک درمان را طراحی میکنند.
- احتمالاً زمان و تلاش لازم است، زیرا درمان احتمالاً کار سختی است و به زمان، تلاش و تعهد نیاز دارد.
برخلاف رفتار درمانی شناختی استاندارد برای BN، از بیماران به طور معمول خواسته نمیشود که یک دفتر خاطرات دقیق از پرخوری، رفتار جبرانی، افکار مشکلساز و مصرف غذا داشته باشند (مثلاً Fairburn et al. 1993).
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد:
اول، تمرکز اصلی بر تغییر شناخت است – زیرا در مدل این رفتار را حفظ میکند و انتظار میرود که تغییر رفتاری به دنبال تغییرات شناختی باشد، برای مثال، از طریق استفاده از آزمایشهای رفتاری که هدف آنها آزمایش پیشبینیهای منفی است.
ثانیاً، به طور حکایتی مشاهده کرده ایم که انجام این کار باعث افزایش مشکلات برخی از بیماران با غذا خوردن، به ویژه اشتغال ذهنی با وزن و شکل، غذا و خوردن میشود. با توجه به اینکه رفتار مرتبط با غذا یک مکانیسم حفظ کننده در مدل است، شاید تعجب آور نباشد. با این حال، پیگیری فراوانی پرخوری و استفراغ برای نظارت بر تغییرات رفتاری و شناختی مهم است. این را میتوان با استفاده از مقیاس هفتگی رتبه بندی اختلال خوردن (به پیوست 1 مراجعه کنید) به راحتی و به سرعت انجام داد. با این حال، یادداشت های غذایی می تواند جزء مهمی از درمان در چندین موقعیت خاص باشد. اولا، آنها میتوانند برای جمع آوری داده ها یا اطلاعات کلی مفید باشند تا به درک بیشتر مشکل کمک کنند. ثانیا، آنها میتوانند بخشی جدایی ناپذیر از آزمون فرضیات خاص مشتق شده از فرمول را تشکیل دهند (و باید به طور صریح به این صورت قاب بندی یا تنظیم شوند). ثالثا، در جایی که بیماران الگوهای غذایی بسیار آشفتهای دارند یا سعی میکنند از یک رژیم غذایی به شدت محدود پیروی کنند، می توانند با کمک به شناسایی پرخوری هایی که احتمالاً به طور قابل توجهی با گرسنگی مرتبط است، بخش مهمی از درمان را تشکیل دهند. چهارم، نگه داشتن سوابق کتبی می تواند به کاهش شرم و اجتناب کمک کند. در نهایت، نظارت بر پرخوری می تواند به بیماران کمک کند تا بین پرخوری، محرک ها و ایجاد شرایط ارتباط برقرار کنند. با این حال، در همه موارد، همانطور که برای آزمایش سایر فرضیههای خاص در مورد غذا خوردن، استفاده از آنها باید به طور صریح فرموله شود و چارچوبی برای آزمایش یک یا چند پیشبینی خاص داشته باشد.
نمایش مدل (اجتماعی شدن)
نشان دادن جنبههای کلیدی مدل به بیمار در ابتدای درمان با استفاده از آزمایشات رفتاری بسیار مفید است. نشان دادن ارتباط بین باورهای مثبت، مجازکننده و منفی (شامل کنترل) درباره خوردن و خوردن بیش از حد به ویژه مفید است. آزمایشات رفتاری میتواند راهی بسیار مفید برای بیماران باشد تا برای پیدا کردن ارتباط، بیشتر بفهمند. در این مورد، آزمایش رفتاری برای کمک به بیمار برای درک اینکه چگونه افکار و رفتارهای خاص ممکن است به یکدیگر مرتبط باشند استفاده میشود، نه برای بررسی صحت هر گونه افکار و/یا پیشبینی منفی. دو ویژگی اصلی فرمولاسیون باید نشان داده شود: اینکه باورهای مثبت و منفی متضاد در مورد غذا خوردن وجود دارد و اینکه تفکر منفی باعث ناراحتی میشود.
یک تمرین مفید شامل راهنمایی بیماران در کشف و بحث در مورد باورهای مثبت و منفی خود درباره خوردن است، و ارزیابی میکند که هر یک چطوری احساس میکنند اگر به طور کامل به آنها اعتقاد کنند. این به ویژه در مواردی مفید است که فرمولبندی، وجود دو نوع باور متعارض یا مخالف را به طور واضح نشان نداده است. علاوه بر برجستهکردن فشار متعارض باورهای مثبت و منفی، میتواند به طور مفید نشان دهد که چگونه باورهای منفی، درد و رنج را ایجاد میکنند. استفاده از کشف راهنمایی شده، همچنین میتواند شروعی برای تأکید بر ناهمخوانی بین این دو نوع باور باشد، و در نتیجه به افزایش انگیزه برای تغییر کمک کند.
کشف راهنمایی شده
بعضی از سوالات معمول کشف راهنمایی شده که در شناسایی شفاف ارتباطات کلیدی در فرمولبندی مفید هستند، در صفحه 93 این کاربردی قابل مشاهده هستند.
خلاصه فصل و نکات کلیدی
این فصل چارچوبی را ارائه میکند که در آن میتوان یک مورد فردی را مفهوم سازی کرد، و یک مصاحبه مفهوم سازی موردی که میتوان برای دستیابی به آن استفاده کرد. همچنین جزئیاتی را در مورد چگونگی دستیابی به جامعه پذیری در مدل شناختی برای BN، با مثال هایی از استراتژیهایی که میتوان برای رسیدن به آن هدف مورد استفاده قرار داد، ارائه کرده است. نکات کلیدی که باید به خاطر بسپارید شامل موارد زیر است:
- مصاحبه مفهومسازی مورد باید بر اساس آخرین نمونه پرخوری و استفراغ یا سایر رفتارهای جبرانکننده باشد.
- محرک های پرخوری می تواند شامل نشانه های بینابینی و همچنین نشانه های دیگر باشد.
- افکار کلیدی در دور باطل حفظ پرخوری (و سایر رفتارهای مشکل ساز) باورهای مثبت و باورهای منفی هستند.
- درمان دقیق باورهای منفی در این مرحله اختیاری است.
- تکنیک پیکان به پایین برای شناسایی فرضیات زیرین یا قوانین جبرانی و باورهای اصلی مفید است.
- اقدامات خاص خود گزارش دهی می تواند کمک مفیدی در شناسایی رفتارها و شناخت های دور باطل مرتبط باشد.
- اجتماعیسازی، در فروش مدل به بیمار، اهمیت دارد. این امر از طریق آموزش، از جمله مواد نوشتاری که عناصر پایه درمان را پوشش میدهند، و از طریق آزمایشات رفتاری که به نمایش گذاشتن مدل در عمل اجازه میدهند، قابل دستیابی است.
فصل هفتم:
استراتژیهای ذهنیت پرهیزگی اندازهگیری شده
مدل ما پیشنهاد میکند که پرخوری عصبی در واقع یک استراتژی برای مقابله با فعال شدن باورها، افکار و احساسات منفی است. در این دیدگاه، ارزیابی فراشناختی و تنظیم تجارب درونی یکی از ویژگیهای اصلی مسئله است. از این نتیجه می شود که اصول درمان فراشناختی (ولز 2000) را میتوان در درمان BN بکار برد. ما دریافتیم که توانمندسازی بیماران برای توسعه استراتژیهای جایگزین برای ارتباط با رویدادهای درونی در افزایش انعطافپذیری و حس کنترل ذهنی مفید است. یک استراتژی خاص، استفاده از تکنیک های تمرکز حواس جدا (DM) است. این فصل به تشریح ماهیت ذهنآگاهی جدا شده (ولز 2000، 2006)، نقش آن در درمان BN و راهبردهای مثالی برای ارائه منطق آن به بیماران میپردازد. در اینجا به یک سری استراتژی پرهیزگی اندازهگیری شده (DM)، از جمله راهنمایی فراشناختی، انجماد ذهنی و وظیفه شیر، که در عمل قابل استفاده هستند، پرداخته شده و کاربرد عملی خاص آنها مورد بحث قرار گرفته است.
ذهنیت جدا شده چیست؟
ذهن آگاهی جدا از نظریه اختلال روانی S-REF ولز و متیوز مشتق شده است (ولز و متیوز 1994، 1996). پایههای نظری آن در ولز (۲۰۰۶) شرح داده شده است و به عنوان یک استراتژی کلیدی در درمان پرهیزگی فراشناختی اختلالات از جمله اختلال استرس پس از ضربه (Wells and Sembi) و اختلال وسواسی-اجباری (Fisher and Wells) گنجانده شده است. وضعیت پرهیزگی فراشناختی به عنوان "وضعیتی از آگاهی از رویدادهای داخلی، بدون پاسخ به آنها با ارزیابی پایدار، تلاش برای کنترل یا سرکوب آنها، یا پاسخ به آنها به صورت رفتاری" (ولز، ۲۰۰۶: ۳۴۰) شرح داده شده است. علاوه بر این، شامل جدایی احساس خود از محصولات شناخت، یعنی افکار یا باورها است (ولز 2008). پرهیزگی فراشناختی، به عنوان یک وسیله، تسهیل و افزایش پتانسیل تغییر درمانی را فراهم میکند، زیرا گزینههایی برای برقراری ارتباط با تجربه داخلی معرفی میکند و به شکلی تجربی، دانش لازم برای کنترل شناخت و توسعه رابطه ای انعطاف پذیر با آن را فراهم میکند.
ذهنیت جدا شده و BN
تأکید ما در نظریهی اختلال خوردن BN بر باورهای فراشناختی درباره استفاده از خوراکیها و شناختهای مربوط به وزن، به طور خاص، این است که خوردن بلیمیک (و رفتارهای مرتبط) برای نشان دادن استراتژیهای ناسازگار در تنظیم شناختی و احساسی است، که پرهیزگی فراشناختی به عنوان یک استراتژی مفید در درمان ما مطرح است. همانطور که در اختلالات دیگری نیز دیده شده است، آموزش پرهیزگی فراشناختی در اختلال خوردن BN برای افزایش آگاهی فراشناختی هدفمند میباشد، برای مثال از الگوهای فکری غیرمفید، و به عنوان یک وسیله برای متوقف کردن این فرایندها که توانایی بیمار در پاسخ به فکرهایشان را به صورت انعطافپذیر بهبود میبخشد.
معرفی DM
آموزش ذهن آگاهی جدا به طور معمول در مراحل اولیه درمان، پس از پرداختن به مسائل مربوط به درگیری و انگیزش و پس از تدوین فرمول، اما قبل از ارائه راهکارهایی برای اصلاح باورهای منفی و مثبت به بیمار معرفی میشود. ایده DM و دلیل استفاده از آن باید برای بیمار توضیح داده شود. سپس استراتژیهای خاصی که برای کمک به بیمار در دستیابی به این حالت طراحی شدهاند، معرفی میشوند.
منطق
در ارائه دلیل برای DM مفید است که در فرمول تهیه شده با بیمار فکر کنید و در مورد اینکه چگونه مشکل آنها چندین لایه دارد بحث کنید. اولین لایهای که بر روی شناسایی محرکهای پرخوری (یعنی افکار و احساسات) و قطع چرخه نشخوار فکری/نگرانی و رفتار تمرکز میکند. این پاسخ ها باید با DM جایگزین شوند. باید مجدداً بر اهمیت باورهای فراشناختی تأکید شود و بیان شود که در ارتباط با باورهای فراشناختی، آسان است که در یک الگوی مداوم از اندیشههای نگرانی و گرفتاری قرار گیریم که نه تنها به حفظ مشکلات کمک میکند، بلکه در خودش نیز منجر به اضطراب میشود. از کشف هدایت شده باید برای کشف چگونگی حفظ علائم در فرآیند نگرانی و نشخوار فکری استفاده شود. هدف DM باید معرفی شود، برای مثال، راهی برای تعلیق نگرانی و نشخوار فکری، و تغییر نحوه ارتباط فرد با تجربه درونی. در مقدمه و تبیین دلیل باید بر نکات مهم زیر تأکید شود:
- اختلال افراطخوردگی همراه با روشهای مضر برای مقابله با نگرانیها درباره خوراکیها، غذا، شکل و وزن و علائم دیگر، از جمله نگرانی یا غرق شدن در افکار، بیشکنترلی، نظارت توجهی برای تهدید و ارزیابی منفی (همانند زمانی که با بیمار در تعیین فرمولاسیون صحبت شد)، همراه است.
- این استراتژیها به حفظ علائم بیمار کمک میکنند و کاهش استفاده از این استراتژیها به کاهش علائم کمک میکند و همچنین بیمار را قادر میسازد تا حداکثر سود را از استراتژیهایی که بعداً در درمان آموخته میشود، بدست آورد.
- هدف از آموزش روش دیدگاه منفصل درمانی به بیمار این است که بتواند نگرش جدیدی نسبت به افکار و علائم خود پیدا کند. در این نگرش به جای «مشغول شدن به» نگرانیها و مشکلات، بیماران میتوانند آنها را به صورتی منفصل مشاهده کنند، بدون تلاش برای تفسیر، تحلیل، کنترل یا واکنش به آنها.
آزمایش
یک یا چند آزمایش باید در جلسه انجام شود تا نشان دهد که معمولاً در هنگام درگیر شدن با (مثلاً اجتناب یا سرکوب کردن) نتیجه متفاوتی در مقایسه با مشاهده ساده یک فکر و/یا تصویر وجود دارد. علاوه بر این، این آزمایش ها آگاهی از مفهوم DM را ایجاد میکند. آزمایشهایی که در زیر توضیح داده میشوند مبتنی بر رویکردهای توصیف شده توسط ولز (2006) در درمان فراشناختی هستند.
خرگوش آبی
این آزمایش دو شرط دارد. در شرط ۱، از بیمار خواسته میشود تلاش کند تا به یک فکر (مانند یک خرگوش آبی) فکر نکند، و پس از مدتی کوتاه، از او خواسته میشود بگوید چه چیزی را مشاهده میکند. در شرط ۲، از بیمار خواسته میشود که ذهن خود را به آزادی بگذارد و اگر فکری از خرگوشهای آبی داشته باشد، آنها را به صورتی بیطرف به عنوان بخشی از چشمانداز کلی فکرها مشاهده کند. دوباره، پس از گذشت مدتی، از بیمار میپرسند که چه چیزی را متوجه شده است. بیماران به طور معمول متوجه میشوند که در شرایط شرح داده شده در شرایط ۱، یا فکر به ذهن بازمیگردد یا آنها موفق به سرکوب آن میشوند، اما همچنان آگاه هستند که در پس زمینه وجود دارد. در شرایط ۲، آنها معمولاً پیدا کردن ذهنیت در حال حاضر سخت است. این میتواند به یک نتیجهبندی و بحث درباره اینکه چگونه در صورتی که تلاشی برای کنترل فکر نشود، فکرها سخت در پایداری آنها هستند و به عبارتی، اجتناب یا تلاش برای کنترل فکرها کارساز نیست، منجر شود. بحث میتواند به نقش ناکارآمد پاسخ به فکر با بیشخوردن و توهم پردازی گسترش یابد. این رفتارها تجربه درونی را با اهمیت بیش از حد آغشته میکنند، در حالیکه هدف باید جدا شدن از آنها باشد. معمولاً سه پاسخ متفاوت به تمرینات خرگوش آبی وجود دارد:
- برخی از افراد فوراً اصول را درک میکنند و به آسانی راه هایی را تشخیص میدهند که از طریق آنها میتوانند DM را در افکار و تصاویر خود اعمال کنند.
- دیگران توضیح دادهاند که نتوانستهاند به تصویر توجه کنند، اما متوجه شدهاند که به تفکرات یا تصاویر نگرانکننده دیگری (به طور معمول مربوط به خودشان) منتقل شدهاند. در این موقعیت، سوال کردن مفید است: "چه اتفاقی می افتد اگر قادر باشید به تفکرات یا تصاویر نگرانکننده خود به همان شیوه بدون کنترل آنها نگاه کنید؟"
- برخی دیگر، علیرغم دستورالعملهای روشن مبنی بر عدم کنترل فکر خرگوش آبی، سعی میکنند آن را کنترل کنند. در چنین مواردی، سوال زیر میتواند مفید باشد: "فکر میکنید چه اتفاقی میافتد وقتی سعی میکنید به این شکل در تفکرتان کنترل داشته باشید. فکر میکنید چه اتفاقی میافتاد اگر فقط به خرگوش آبی نگاه میکردید؟"
پیروی از این تمرینها با درخواست از بیمار برای فکر کردن به یک فکر فعلی یا اخیر که باعث پرخوری میشود و فرآیند DM را اعمال میکند مفید است: من از شما میخواهم که اجازه دهید این فکر رخ دهد و یک قدم از آن عقب نشینی کنید. فقط به فکر نگاه کن اما هیچ کاری با آن انجام نده. ممکن است تغییر کند، اما آن را تغییر ندهید، ممکن است کاری انجام ندهد. فقط فکر را جدا نگاه کنید.
دستیابی به DM
به بیماران دستورالعملهای خاصی در مورد چگونگی دستیابی به حالت ذهن آگاهی جدا شده در رابطه با افکار و علائم BN داده میشود، به شرح زیر:
هنگامی که شروع به نگرانی، پوچگرایی یا پریشانی درباره غذا یا خوردن میکنید، سعی کنید از ذهن خود درباره فکر یا احساسی که باعث شده این اتفاق بیفتد، آگاه شوید. به خودتان بگویید که این فکرها یا احساسات در حال رخ دادن هستند و به یاد داشته باشید که مشغول شدن با آنها، مفید نیست. برخی افراد مفید میدانند که بگویند:
«این فقط یک اندیشه است و اندیشهها به ضرورت واقعیت نمیباشند. نیازی نیست که نسبت به این اندیشه کاری انجام دهم. من قرار است این اندیشه را واگذار کنم و سعی نکنم آن را کنترل کنم یا از آن فرار کنم. نمیخواهم نگرانش کنم یا به آن فکر کنم. نیازی به واکنش به هیچ نحو ندارم.» به خاطر داشته باشید که پاسخ دادن به این اندیشه شامل انجام binge eating، نگرانی و یا دقت بیش از حد به خودتان میباشد.
این شامل پرسیدن سوالاتی است که شامل "چرا" و "چه اگر" هستند. شامل نگرانی درباره علائم و نیز تلاش برای کنترل، اجتناب یا حتی توجه دقیق به چیزها. سعی کنید به افکار و علائم خود اجازه دهید فضای و زمان خود را اشغال کنند، بدون درگیر شدن با آنها.
خودآگاهی و مقابله
ذهن آگاهی جدا تنها حالت خودآگاهی یا توجه متمرکز بر خود نیست (که هر دو به ویژه با آسیب شناسی روانی مرتبط هستند). برخلاف این حالات، هدف آن در نظر گرفتن دیدگاهی عینی یا غیرمتمرکز (یعنی جدا) در رابطه با افکار و علائم است. این تمایز با توجه به پتانسیل افزایش خودآگاهی و توجه متمرکز بر خود برای افزایش پریشانی مهم است – هدف DM نیز این نیست. ذهن آگاهی منفصل نیز فقط یک استراتژی دیگر برای مقابله نیست. هدف DM با راهبردهای متداول مقابله ای متفاوت است، از جمله بسیاری از مواردی که بیمار احتمالاً قبلاً برای مقابله با علائم خود امتحان کرده است. هدف ذهن آگاهی منفک برای احساس بهتر یا آرامش دادن به خود نیست، بلکه هدف آن قطع الگوهای تفکر غیر مفید و توسعه دانش تجربی برای تفسیر و برخورد سازگار با افکار و احساسات است.
قیاسها
استفاده از قیاسها میتواند به نشان دادن روشی که در آن افکار و علائم باید درمان شوند کمک کند. قیاسهای «کودک سرکش» و «ابرهای رانده» ممکن است مفید باشند (ولز و سمبی 2004). در قیاس ابرهای رانده از بیمار خواسته میشود تا افکار و علائم مشکل ساز را به گونهای در نظر بگیرد که گویی ابرهایی در آسمان هستند. یعنی با آنها به عنوان چیزی در حال گذر رفتار میشود و ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم. آنها بخشی از یک سیستم خود تنظیمی هستند و تلاش برای متوقف کردن یا دور کردن آنها ضروری یا ممکن نیست. حتی اگر بتوانیم، این تعادل طبیعت را به هم میزند. آنها باید رها شوند تا فضای خودشان را اشغال کنند و ما فقط میتوانیم آنها را منفعلانه تماشا کنیم، زیرا آنها مستقل از ما و اعمال ما تغییر میکنند و حرکت میکنند.
اجتناب
بسیاری از بیماران مبتلا به BN قبلاً سعی کردهاند از افکار و علائم مشکل دار اجتناب کنند. این مهم است که آنها درک کنند که اجتناب، به عنوان مثال، تلاش برای حذف یا مسدود کردن افکار، نوعی تعامل است و هدف DM نیست.