ترجمه مقاله مهارت های تفکر استراتژیک

این مطالعه توسعه پرسشنامه تفکر استراتژیک را بررسی کرده و با تحلیل سوال، تحلیل عاملی تاییدی  و اکتشافی روی مجموعه داده شامل 1117 نمونه ، سازه ساخته شده توسط پپسیا، ریس گوئرا ، کوکس- سمل در 2005 را تایید می کند. تحلیل عاملی تایید کننده راه حل 3 عاملی است (تفکر سیستمی، انعکاس، چهارچوب دهی مجدد). نتایج پایایی داخلی خوبی دارند و ویژگی های همگرایی / واگرایی مقیاس های جزئی هم مطلوب هستند.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

 

 

 

چارچوب مهارت های تفکر استراتژیک

پسیپا (2009)، اینگونه نیاز به مهارت های تفکر استراتژیک را چهارچوب بندی کرده است.در مرکز هر چیز استراتژیکی، هدفی وجود داشته که باید پرورش یافته ، ارتقا یا تقویت بشود. لذا هنگامی که با کلمات هدف تفکر استراتژیک ، اولویت ها، استراتژی ها و تاکتیک ها برای دستیابی به هدف روبرو می شوید ، تفکر استراتژیک به عنوان یک پدیده سازمانی روی هدف، اولویت ها ، استراتژی ها و تاکتیک های تعریف کننده تمرکز دارد.به عنوان یک پدیده فردی، فرد باید ذهنیت استراتژیک داشته باشد تا بتواند قضاوت انتقادی را ادامه بدهد ، جستجوگر ایده های جدید باشد، الگوها را تشخیص و تغییرات محیط را درک بکند. احتمالات جدید بررسی می شوند ، کار با انبوهی از اطلاعات صورت می گیرد و با کنار هم قراردادن قطعات، تصویر بزرگی ایجاد می شود. پیساپیا (2009) بیانگر یک ذهنیت استراتژیک است که رهبران تغییر محیط را شناسایی، به صورت مستمر یاد می گیرند ، در صورت لزوم تغییر می کنند ، و توسعه خرد برای کشف علت ، چیستی، زمان ، چگونگی تغییر را دنبال می کنند. رهبرانی با ذهنیت استراتژیک، درک می کنند که دیدگاه های غالب جهانی از محیط و زمینه حاصل می شوند. باید خلاقیت، نوآوری و کنجکاوی را مورد قدردانی قرار داد.

این مقاله به توصیف توسعه و تایید یک ابزار برای بررسی وضعیت ذهنیت تفکر استراتژیک اختصاص دارد. در تحقیقات مدیریتی، روی این موضوع توافق نظر است که تفکر استراتژیک در هر دو حالت، منجر به تمایز رهبران توانمند از رهبران ناکارآمدتر می شود (چیلکوت، 1995، لیتوود و استینبک، 1992،لرد، دی وادر، آلیگر، 1986، مارتا ، لریتز ، مامفورد، 2005، مامفورد، کامپیون، مورگسن، 2007، ممفورد و کانلی ، 1991، مامفورد، زاکارو، هاردینگ، جاکوبز ، فلیشمن، 2000). راجع به مولفه های اساسی، شفافیت کمتری وجود دارد. برای مثال، مولفه های لیدکا (1998) شامل دیدگاه سیستمی، نیت متمرکز، تفکر به هنگام،فرضیه گرایی و فرصت طلبی هوشمند هستند . اوشنسی (2003) معتقد است که تفکر استراتژیک خلاقیت و تحلیل را ترکیب کرده و حل مساله یا رویکرد فرضیه محور را تسهیل می کند . بون (2005) مولفه های کلیدی تفکر استراتژیک را تفکر سیستمی ، خلاقیت و چشم انداز می داند. مینتزبرگ (1994) و پیساپیا (2009) معتقد هستند که تفکر استراتژیک به ترکیب و ادغام اهمیت ویژه ای می دهد.

برتری تفکر استراتژیک در تحقیقات تایید شده است ، اما ابزارهای ارزیابی خوبی برای سنجش توانایی رهبر ، برای انجام این مهارت ها وجود ندارند. لذا مطالعه تجربی گسترده در این زمینه انجام نشده است (بون، 2001، پسپیا، ریس، گوئرا، کوکز و سمل ، 2005، دقیر و الزیدی، 2005). با مراجع به تحقیقات قبلی، پساپیا و همکاران سه مهارت فرا شناختی (جدول 1) شامل تفکر سیستمی، چهارچوب بندی مجدد، و انعکاس را معرفی نموده اند. آن ها رهبران را به درک الگوها، وابستگی ها، و تصمیم گیری سوق می دهند (آرگریس، شون، 1978،بارون، 1994، بولمن و دل 1994، کاپرا، 2002، کوهن و همکاران، 2000، دوی، 1933، هالپرن، 1996، کتز دی وریس، 2001، مارچ و سیمون 1958، مارسی و ممفورد، 2010، مورگان ، 1987، مامفورد، کانلی گدیس، 2003، شون، 1983، سنج، 1990، سیمون، 1947، ویک، 1996). همچنین محققان این فرضیه را مطرح کردند که رهبران موثر به نحو متفاوتی از این مهارت ها، در مقایسه با رهبران غیرموثر، خصوصاً در مواجهه با پیچیدگی استفاده می کنند (پاسپیا، ریس گوئرو، کوکس سمل ، 2005).اجرای هر نقشی(جاکوبز و جکس، 1990)، یعنی عملکرد موثر رهبران به شناخت بستگی دارد.

توسعه مقیاس

با استفاده از این توصیفات به عنوان راهنما، تیم توضیحاتی را نوشته که توصیف کننده مهارت های لازم برای تفکر نسبت به سیستم، انعکاس، و چهارچوب بندی مجدد هستند.پنلی متشکل از 5 متخصص آگاه راجع به تفکر استراتژیک مرور می شود و 180 سوال اصلی آن ها بررسی می شود.سپس به سه دسته تقسیم می شوند. به صورت تکراری، دیدگاه ها اصلاح یا حذف می شوند و جلسات بازخورد طولانی و مکرری بین پنل و محققان صورت می گیرند. نتایج این فرایند برای توسعه مقیاس ، نسخه اصلی پرسشنامه تفکر استراتژیک (STQV1 )است که به صورت نظری، سازه های شناخته شده و ارتباط شان با کارایی رهبر،مشارکت کارکنان، بهره وری تیم/ سازمان را می سنجند (پسپیا، ریس گوئرا، کوکس سمل، 2005). در پایان هر مطالعه راجع به فعالیت یادگیری، سوالات مورد مرور، شفاف سازی قرار می گیرند و با اضافه کردن سوالات بیشتر ، مقیاس بهبود می یابد. اکثر مطالعات استفاده کننده ازSTQ ، با مقیاس های جزئی ادغامی معتبر نمایش داده شده و تایید می شوند.

سازه های اصلی ثابت باقی مانده اند ، سوالات STQ سه دور تکرار را از 2005 پشت سرگذاشته اند تا مقیاس تقویت بشود. STQV1 با 44 سوال برای مطالعه ی اثربخشی 136 رهبر تجاری و غیرتجاری در مطالعه پسپایا ، ریس گوئرو و یاسین (2006) بکار رفته است. کاربرد این تحقیق محدود است چرا که سه مقیاس جزئی به صورت تجربی بدست آمده اند و خود گزارش دهی کنترل نمی شود.در این دوره زمانی، نسخه 1 به چینی ترجمه شده و سه عامل تفکر سیستمی، انعکاس و چهارچوب دهی مجدد به صورت تجربی ، در مطالعه روی مهارت های تفکر استراتژیک روی 543 رهبر مدارس هنگ کنگ بدست می آیند (پانگ و پیساپیا، 2007). در ادامه این داده ها تحلیل شده و معیارهای کنترل خود گزارش دهی اعمال می شوند. ارتباط با اثربخشی رهبر در کنار اهمیت نقش و زمینه در مهارت های تفکر استراتژیک یافت می شود (پانگ و پیساپیا، 2012).

جدول 1- توصیف مهارت های تفکر استراتژیک در پرسشنامه تفکر استراتژیک

مهارت تفکر استراتژیک	توصیف
تفکر سیستمی	تفکر سیستمی اشاره به توانایی رهبر برای برخورداری از دید جامع نسبت به سیستم ها، با درک ویژگی ها، نیروها، الگوها و روابط شکل دهنده رفتار سیستم است. لذا گزینه های عملیاتی تعریف می شوند
انعکاس	انعکاس یعنی توانایی رهبر برای ترکیب تفکر منطقی با استفاده از ادراکات، تجربه و اطلاعات. رخدادها قضاوت می شوند و اصول ذهنی برای تصمیمات آتی بکار می روند
چهارچوب دهی مجدد	چهارچوب دهی مجدد یعنی توانایی رهبر برای تغییر توجه بین جنبه ها، چهارچوب ها، مدل های ذهنی و پارادایم های مختلف و ایجاد بینش ها و گزینه های اجرایی جدید

 

توسعه مقیاس ادامه می یابد. نسخه 2 (48 سوال) ایجاد و معیارها برای غلبه بر انحراف بالقوه در داده های خود گزارش شده اعمال می شوند. روایی همگرا برقرار می شود. در 2008، نسخه 2 از پرسشنامه، با استفاده از نمونه ای از فارغ التحصیلان چند کشور ، آماده استخدام در شغل های مدیریتی، تایید می شود. پاسپیا، پانگ، هی، لین و موریس (2009)فقط دو عامل تجربی را شناسایی نمودند : انعکاس و تفکر استراتژیک. آن ها با استفاده از این دو عامل دریافتند که این مهارت ها تحت تاثیر سن، تجربه، تحصیلات ، و نه مکان و جنسیت هستند. در این زمان، زیسگا (2008) به صورت مستقل و بررسی همبستگی با نسخه 2، آمادگی یادگیری با جهت گیری خودکار و اثربخشی رهبر در مشاغل اجرایی شرکت YCMA را سنجش نمودند. زیسگا سه سازه را به چهار سازه گسترش داده و مقیاس ها را در یک جهت گیری تفکر استراتژیک ادغام می کند. همچنین شاخص عینی از کارایی رهبر ، یعنی ارزیابی های رسمی رهبر ارائه می شوند. مطالعه وی شواهدی از رابطه بین جهت گیری تفکر استراتژیک و اثربخشی رهبر، و رابطه معنادار با مقیاس مهارت های تفکر استراتژیک و مقیاس یادگیری خود هدایت شده را نشان می دهد. رقوان، شکلا و شید (2010) سه سازه اصلی را تایید کرده و 48 سوال اولیه را به 20 سوال تجربی در مطالعه روی تفکر استراتژیک عملکرد شرکت کاهش دادند. نتیجه گیری این است که تنوع شناختی و تفکر استراتژیک، به صورت معناداری به عملکرد بلندمدت شرکت از نظر بازده سهام ربط دارند، اما عملکرد کوتاه و سهام نسبی بازار ربطی ندارند.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

نسخه 3 (53 سوال) با مرور نتایج و نقدهای نسخه های قبلی ساخته می شود. این نسخه بدنبال تسهیل و شفاف سازی درک سوالات با بیان زبانی بهتر است. 5 سوال جدید برای بهبود عملکرد مقیاس جزئی اضافه می شوند. نسخه 3 در 7 مطالعه بکار رفته است. برنان (2010) از مقیاس جهت گیری تفکر استراتژیک زیگنا، برای مطالعه ی رابطه بین مهارت های تفکر استراتژیک، رهبری مشروع، رهبری تحول گرا استفاده نموده است. نتیجه گیری از 806 رهبر غیرتجاری نشان داده که : 1- رابطه بین رهبری معتبر و تحول گرا و جهت گیری تفکر استراتژیک، با افزایش رهبری با جهت گیری استراتژیک ، بشدت افزایش می یابد. 2- جهت گیری تفکر استراتژیک به عنوان پیش بینی کننده رهبری تحول گرا توسط MLQ باس اندازه گیری می شود. در همین زمان، پنی (2010) رابطه بین مهارت های تفکر استراتژیک و استفاده از فناوری توسط 122 مدیر اجرایی آتش نشانی آمریکا را بررسی کرده است. وی از مقیاس های جزئی تجربی قبلی راجع به تفکر سیستمی و انعکاس استفاده کرده است. وی نشان داد که 1-سطح تحصیل، طول خدمات و سن دارای رابطه مثبتی با مهارت های تفکر استراتژیک بالاتر هستند. 2- سن نقش تعدیل کننده در رابطه تفکر استراتژیک و انعکاس و اطلاعات و راحتی فناوری رایانه ای دارد. پسپیا، گلیک کونت و موریس (2010)، با دنبال کردن تحقیق قبلی پیشنهاد رابطه بین سن و مهارت های تفکر استراتژیک، اعمالی روی نسخه 3 را روی دانشجویان تازه وارد دادند. هدف بررسی این موضوع است که مهارت های تفکر استراتژیک دانشجویان قبل از ورود به کلاس های دانشگاه ، به میانگین نمرات و ادامه تحصیل ربط دارد یا خیر؟ آن ها از مقیاس های جزئی تجربی تفکر سیستمی و انعکاس نیز استفاده کردند و همبستگی معنادار بین جهت گیری تفکر استراتژیک و میانگین امتیاز کلاس را شناسایی کردند. این مطالعه طولی است و تعیین می کند که اگر نمرات اولیه باقی بمانند ،تفکر استراتژیک می تواند زمان دریافت مدرک را پیش بینی بکند؟

روش

داده های آرشیوی سه پرسشنامه مستقل در محیط آمریکا (برنان، 2010، پنی، 2010) ، و نمونه های مستمر در فعالیت های توسعه ای پاپسیا بین سال های 2008 تا 2010، ترکیب و برای تایید مقیاس جزئی 2005 بکار می روند. داده های ترکیبی شامل 1117نمونه از افرادی هستند که در مشاغل مدیریتی سازمان های تجاری و غیرتجاری آمریکا حضور دارند. تقریباً 10 % نمونه زن ، 68 % در سازمان های غیرتجاری ، 65 % سفیدپوست، 59 % دارای لیسانس ، 52 % در مشاغل مدیریتی ، 33 % در مشاغل اجرایی حضور دارند. میانگین سن افراد 46 و جوان ترین 33 و مسن ترین 62 هستند.

ابزار

پرسشنامه نسخه 3 (STQ) در 6 صفحه با 53 سوال از افراد راجع به میزان استفاده از این مهارت ها در مواجهه با مشکل، ابهام و فرصت سوال کرده است . از مقیاس لیکرت با امتیاز 1= کم یا هرگز، 2= یکبار ، 3=گاهی اوقات، 4= دائماً، 5= همواره استفاده شده است. مقادیر بالاتر یعنی استفاده بیشتر از مهارت های شناختی. امتیازات میانگین و بالاتر از میانگین روی STQ ، یعنی افراد در استفاده از مهارت های تفکر استراتژیک عملکرد موثری دارند. یعنی با احتمال زیاد به عنوان متفکر استراتژیک به این مهارت ها مجهز است. ناتوانی به عنوان متفکر استراتژیک، با امتیازات کم انعکاس داده می شود.

تکمیل پرسشنامه تقریباً 15 دقیقه طول می کشد و به صورت دستی یا الکترونیکی انجام می شود. STQtm شامل دو شاخص، 1- نرخ حذف (تعداد پاسخ های حذفی) ، و 2- شاخص ناپیوستگی (میزان ناپیوستگی پاسخ)برای غلبه بر مشکل اعتبار ابزارهای خود گزارش شده است. اگر امتیازات سوالات تطبیقی بیشتر از 1 واحد انحراف داشته باشند، از تحلیل ها حذف می شوند. همچنین 7 امتیاز معکوس برای کاهش خطر پاسخ های الگودار بکار رفته است.

ساختار عوامل

1117 نمونه تحلیلی به صورت تکراری تحت تحلیل تکراری قرار گرفته تا عوامل مخفی، میانگین ها و انحراف معیارها شناسایی بشوند. تشابه بر اساس تکرار همبستگی چندگانه مربع اولیه بر اساس پیش فرض spss تعیین می شود. تحلیل عامل محور اساسی برای استخراج عوامل مشترک در پرسشنامه نسخه 3 بکار می رود. چرخش اجباری انتخاب شده زیرا امکان همبستگی بین عوامل را قبول می کند. نظریه STQ پیش بینی می کند که همبستگی بین برخی مقیاس های جزئی وجود دارد. بر اساس مقدار ویژه بالاتر از 1 عوامل حفظ می شوند. تحلیل ها نشان دهنده راه حل 3 عاملی طبق جدول 3 هستند. نتایج موید روایی سازه مقیاس های جزئی اصلی STQ هستند. مقیاس تفکر استراتژیک ناشی از تحلیل مولفه های اساسی شامل سه مقیاس جزئی تفکر سیستمی (5 سوال)، چهارچوب مجدد (5 سوال)، انعکاس (5 سوال) می باشد.

جدول 2- ماتریس الگوی تحلیل عاملی محور اصلی و چرخش قطعی مستقیم برای سه مهارت تفکر استراتژیک

سوال	تفکر سیستمی	چهارچوب دهی مجدد	انعکاس
دنبال اقدامات اصلاحی بلندمدت هستم دنبال تغییرات اساسی در ساختار هستم بگونه ای که منجر به بهبود چشمگیر بشود به تصویر کلان اطلاعات موجود نگاه می کنم قبل از اینکه به جزئیات بپردازم قبل از اقدام، دلایل را بررسی می کنم سعی می کنم ارتباط واقعیت ها به همدیگر را درک بکنم در تلاش برای درک شرایط فعلی تجربه قبلی را انکار می کنم در شرایط مشابه فعلی، تجربه های قبلی را انکار می کنم فقط یک توضیح برای شرایط فعلی وجود دارد برای حل مساله برنامه دارم قبل از اینکه سایر گزینه ها را بررسی بکنم قبل از تعیین راه حل، یک نقطه نظر را انتخاب می کنم تجربه را در ذهنم بازسازی می کنم پس از حل مساله، مجدداً آن را بررسی می کنم متوقف شده و دلایل موفقیت و شکست را بررسی می کنم سعی می کنم پس از حل مساله، ماهیتش را بررسی بکنم درصد واریانس توصیف شده پایایی همبستگی تفکر سیستمی همبستگی چهارچوب دهی مجدد همبستگی انعکاس	0.7 0.6 0.5 0.5 0.4           0.1-         0.1 25.6 0.7 1 0.1 0.5	0.7 0.7 0.5 0.5 0.4           16.3 0.7 0.1 1 0.38-	01 0.1 0.1   0.1-   0.6 0.6 0.5 0.5 0.5 9.06 0.7 0.5 0.03- 1

 

 

 

پس از شناسایی 3 عامل ، میانگین ها و انحراف معیارها از روی داده های جمعی محاسبه و در جدول 3 نشان داده می شوند.

 

همانطور که در جدول 3 مشاهده می شود، ترتیب مهارت های بکار رفته عبارتست از تفکر سیستمی ( 4.17)، انعکاس (3.88)؛ چهارچوب بندی مجدد (3.69). پایایی از طریق آلفای کرونباخ تخمین زده می شود. تمامی مقیاس ها آلفای بالاتر از 0.7 دارند و از نظر متخصصان روانسنجی کافی تلقی می شود (نونالی، 1978، پترسون، 1994).

تحلیل عاملی اکتشافی طبق پیش فرض انجام شده تا عوامل و متغیرهای مربوطه تعیین بشوند. تحلیل عاملی تاییدی (CFA) برای تایید مدل عاملی پیشنهادی ،  و تست راه حل های عاملی جدید ناشی از تحلیل اکتشافی بکار رفته و مدلی با بیشترین تناسب تعیین می شود. تحلیل عاملی تاییدی با لیزرل 8.72 انجام می شود. خطای تخمین ریشه مربع میانگین ، وآماره خی 2 محاسبه می شوند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی در جدول 4 یافت می شوند.

جدول 4 اینجا قرار می گیرد

برای تعیین سازگاری مدل، از شاخص های مختلفی استفاده می شود (رایکوف و مارکولدیس، 2000). در ابتدا، سازگاری مدل با استفاده از آماره نیکویی برازش خی 2 صورت می گیرد. مدلی با سازگاری خوب ، خی 2 غیرمعناداری دارد. در این مثال، خی 2 معنادار است. البته تست خی 2 می تواند مشکل ساز باشد (جورسکوگ،1969) . با بزرگ بودن نمونه، آماره خی 2 به صورت آماری معنادار است حتی اگر مدل کاملاً صحیح باشد (مارش، بلا، مک دونالد، 1988).لذا از شاخص تناسب مقایسه ای (CFI)، خطای تخمین ریشه مجذور میانگین (RMSEA) و باقیمانده ریشه مجذور میانگین استانداردسازی شده (SRMR) نیز برای بهبود تناسب استفاده می شود. ما توصیه های هو و بنتلر (1999) راجع به شاخص های تناسب را بررسی کردیم. به اعتقاد آن ها، مدل CFA قابل تایید دارای این ویژگی هاست : شاخص تناسب مقایسه ای بیشتر از 0.9، RMSEA کمتر از 0.1، SRMR کمتر از 0.08. مطابق جدول 4، مدل نسبت به این شاخص ها، سازگاری خوبی دارد.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

بحث و بررسی

STQ، یک ابزار خود گزارشی، برای بررسی ترجیحات و رفتارهای فردی موثر بر پاسخ دهندگان، برای قبول یا عدم قبول موردی خاص بکار رفته است . اعتبار خودگزارش دهی به عنوان ابزار تحقیقاتی ، توسط یک سری از تحلیل گران بررسی شده است اما هیچگونه توافق نظری راجع به کارایی آن یافت نمی شود (هریس و شوبروک 1988، اتوار و یامارینو، 1992، اسمیتر ، لندن، واسیلوپولوس ، ریلی، میلساپ، سالویمی، 1995،یامارینو و اتوار، 1997، ویسباند،اتوار، 1998). علیرغم ادعای اسپکتور (1992) مبنی بر اینکه این داده ها طبق انتظار محدود نیستند ، و بدلیل عدم اجماع کامل، اما هنوز انحراف در داده های خود گزارش شده قابل قبول است.

STQ حاوی اقدامات حفاظتی لازم معرفی شده در پاراگراف های قبلی، برای غلبه بر اثرات خود گزارش دهی است. این حفاظت ها (گزارش دهی ناپیوسته) روی نمونه ها قبل از حذف اعمال و سپس داده ها تحلیل می شوند. با توجه به این محدودیت، ما شاهد مشکلاتی نسبت به همگرایی/ عدم همگرایی مقیاس های جزئی STQ هستیم. افراد بین تفکر سیستمی، انعکاس وچهارچوب بندی مجدد تمایز قائل می شوند.

تعمیم پذیری بیرونی : ظاهراً STQ به طیف وسیعی از جامعه قابل تعمیم است. در 6 کشور روی دانشجویان فارغ التحصیل و در حال تحصیل ، و رهبران و مدیران سازمان های تجاری و غیرتجاری، اعمال و گزارش شده است. در تمامی موارد جز نسخه های اولیه، ساختارهای عاملی یکسان برای گزارشات یافت می شوند. پاسخ به سوالات بر حسب سن، تحصیلات، نقش سازمانی، سطوح تجربه تفاوت دارند. لذا بر اساس جمعیت مطالعه شده،ابزار عملکرد متفاوتی دارد.

پایایی درونی : نسخه 3 از STQ ، پایایی درونی مطلوبی دارد. در سال 2005، پیساپیا و همکاران، پایایی کُلی مقیاس را 0.91 و پایایی های بالا را برای تفکر سیستمی، انعکاس ، و چهارچوب بندی مجدد بدلیل اندازه گیری یک سازه بجای سه سازه، گزارش دادند. به باور آن ها، بزرگ بودن نمونه امری ضروری برای تحلیل عاملی رضایت بخش است. چند مورد از این مطالعات صورت گرفته اند. پانگ و پیسپا (2010) آلفاهای متوسط بین 0.6 الی 0.79 را گزارش دادند. به طریق مشابه پیسپا، پانگ، هی، لین، و موریس (2008) آلفاهای 0.74 الی 0.87 را گزارش دادند. مطابق جدول 3، آلفای گزارش شده این مطالعه در هر سه عامل 0.73 الی 0.76است. بجای اندازه گیری یک سازه، طبق باور اصلی، مقیاس جدید مهارت های مختلف تفکر استراتژیک را می سنجد.

در مجموع، تحلیل سوالات نشان داده که همگرایی/ واگرایی سوالات بین تفکر استراتژیک ، انعکاس و چهارچوب بندی مجدد در حد مطلوبی است. از بین مقیاس های جزئی، همبستگی کمتر برای اندازه گیری سازه های جداگانه مشاهده می شود. تهدید جدی نسبت به پایایی یافت نمی شود.

روایی همگرا : روایی همگرا بین مقیاس جهت گیری استراتژیک ، و پرسشنامه خود هدایت شده گوگلیمنو (1977) و پرسشنامه رهبری چندعاملی بس (1998)، در مطالعات قبلی برقرار شده است (زیگنا، 2008، برنان، 2010) و در این مطالعه تست نمی شوند.

روایی سازه : این مطالعه سه مقیاس جزئی را مطابق تعریف های نظری پیساپیا، ریس گوئرا و کوکوس سمل (2005) ارائه داده است. آن ها انعکاس را به عنوان توانایی تلفیق تفکر منطقی با درک و تجربه برای قضاوت تعریف می کنند. مقیاس جزئی انعکاس فوق ، این توانایی را نشان می دهد که شامل گوش دادن با ذهن باز، متصل کردن نقاط، موارد انکار شده در سوالات، نکات جالب ، مهم و منحصر به فرد راجع به چالش است.این سوالات نشان دهنده وضعیت متفکر استراتژیک هستند و فرای واقعیت ها و دلایل به صورت استقرایی ، اثر نامرئی شرایط را بررسی می کنند.

در 2005، پیسپیا وهمکاران، تفکر سیستمی را به عنوان توانایی رویت جامع سیستم ، تایید الگوها و روابط بین آن ها تعریف می کنند. مقیاس جزئی تفکر سیستمی بازتاب دهنده این توانایی است. بدین ترتیب نحوه ارتباط واقعیت ها و افراد درک می شود. علل پایه مشخص شده، الگوها استخراج می شوند و کل مساله قبل از تفکیک به چند بخش تعریف می شود.بدین ترتیب فرد استراتژیک تصویر کلی را بررسی کرده و سپس مولفه های پایه ای مهم را در نظر می گیرد.

در 2005، چهارچوب دهی مجدد به عنوان توانایی تغییر توجه بین جنبه ها، چهارچوب ها و پارادایم های مختلف تعریف شده بود. مقیاس جزئی چهارچوب دهی مجدد بیانگر این توانایی است. نباید تجربیات و تصمیمات قبلی را برای درک شرایط فعلی انکار کرد. بیشتر از یک توضیح یافت می شود، قضاوت استمرار می یابد ، دیدگاه های مختلف مطالبه می شوند. این سوالات نشان دهنده چهارچوب بندی مجدد با بررسی دیدگاه های مختلف ، بجای یک دیدگاه فردی یا گروهیست.

نتیجه گیری

این تحقیق بدنبال بررسی روایی سازه پرسشنامه تفکر استراتژیک است. این مطالعه پیشنهاد می دهد که نسخه فعلی STQ فرضیه مربوط به نسخه پسپیا، ریس گوئرا و کوکوس سمل تعریف شده در 2005 را تایید بکند. پیوستگی درونی مقیاس های جزئی متوسط است. مقیاس های جزئی دارای همبستگی هستند و یعنی خواص واگرای خوبی دارند. نتایج تحلیل تاییدی ، سازگاری خوبی با سه مدل مقیاس جزئی اولیه دارند.