ترجمه مقاله چالش ارتباطات سازمانی
پس از خواندن این فصل مهارت های زیر را کسب خواهید کرد:
• توانایی توصیف اینکه جهان امروز بواسطه جهانی سازی ، تروریسم ، تغییر اقلیم و تغییر آمار جمعیتی پیچیده است.
• درک مفهوم " قانون ضرورت تنوع" و نیاز به تفکر پیچیده به منظور کنار آمدن با شرایط پیچیده
• درک روشهایی که در آنها می توانیم هم با در نظر گرفتن انواع اشکال سازمانی و هم با مشاهده سازمانهایی که اغلب متناقض و مغایر هستند ، افکار خود را در مورد سازمانها پیچیده کنیم.
• درک تمایز بین "مدل انتقال" ارتباطات و "مدل ساختاری" ارتباطات
• آشنایی با هفت مفهوم سازی ارتباطات و روشهایی که این حوزه ها می توانند دیدگاه ما را نسبت به ارتباطات سازمانی تغییر دهند.
در طی چند سال گذشته، سایت های شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک ، مای اسپیس ، لینکدین و غیره توجه دانشجویان دانشگاه ها، دانش آموزان دبیرستان، متخصصانی که در پی برقراری ارتباط با سایرین هستند، اعضای خانواده که سعی در برقراری ارتباط دارند و طیف گسترده ای از تحلیلگران را به خود جلب کرده است. یک گزینه برای افرادی که اقدام به ایجاد پروفایل فیس بوک می کنند این است که توجه داشته باشند که در توضیح ماهیت یک رابطه، این عمل،" کار پیچیده ای" محسوب می شود. این شرح ساده را می توان به عنوان تعریفی از جهان قرن بیست و یکم و زندگی در این جهان تلقی کرد. روابط، خانواده ها، کار، سیاست و دولت، اقتصاد جهانی، ارتباطات با سایر دولت های ملی و همچنین باورهای ما درمورد خودمان پیچیده است.
در هیچ کجا این پیچیدگی بیشتر از در نظر گرفتن فرآیندهای ارتباطی یا در نظر گرفتن سازمانها، موسسات و گروه بندیهای اجتماعی مشهود نیست. شکی نیست که جهان سازمانی ما بسیار پیچیده تر از جهان صد سال پیش در زمینه (تفکر کشاورزی، صنعتی سازی روزافزون و پیدایش خط تولید) یا چهان پنجاه سال پیش در زمینه (تفکر مهاجرت به حومه ، اشتغال طولانی مدت، تفکر پدر به عنوان بهترین تفکر) یا حتی بیست سال پیش (تفکر در مورد تیم های کاری متقابل، سالهای اولیه اینترنت) است. مارک پن (2007) ادعا می کند که ما از دوره فورد که در آن شما می توانستید اتومبیلی با "هر رنگ به شرط مشکی بودن" داشته باشید ، به دوره استارباکس که در آن انواع نوشیدنی ها وجود داشته است، فاصله گرفته ایم. همانطور که وب سایت استارباکس از ماه بهار 2010 در یک کمپین به خود می بالید، "اکنون هزاران راه برای شخصی سازی نوشیدنی مخلوط فراپوچینو " ("نوشیدنی فراپوچینو " ، شرکت قهوه استارباکس ، 2010) وجود دارد. با این وجود، این بدان معنا نیست که دوره های زمانی گذشته آموزه های زیادی را در مورد راه های درک پیچیدگی جهان امروز به نیاموخته اند یا دستورالعمل هایی را برای مقابله با سطوح بالای پیچیدگی که در پیش روی ما قرار دارد ، ارائه نکرده اند. در حقیقت، به صورت روزمره ، ما به عنوان افراد ، خانواده ها ، سازمان ها و جوامع راه هایی را برای زندگی مولد در این دنیای پیچیده می یابیم. این مقاله کمک می کند که جهان پیچیده ارتباطات سازمانی و نقش تعامل افراد و گروه ها در آن جهان را درک کنید. این سفر شامل سفرهایی به گذشته می باشد تا درک کنید که چطور محققان و متخصصان در طول تاریخ به موضوعات مرتبط با ارتباطات سازمانی نزدیک شده اند. این امر همچنین شامل در نظر گرفتن طیف گسترده ای از فرآیندها می باشد که سازمان ها را پیچیده کرده و همچنین کمک می کند تا با این پیچیدگی کنار بیاییم. این فرآیندها عبارتند از فرآیندهای جامعه پذیری ، تصمیم گیری ، مدیریت تعارض ، فناوری ، احساسات و تنوع.
در فصل اول این مقاله، روشهای پیچیده جهان سازمانی امروز را به صورت مختصر و جزئی بررسی کرده و برخی از راههای مواجهه شرکت کنندگان در سازمانهای قرن بیست و یکم با مسائل سردرگم کننده و چالش برانگیز را مطرح می کنیم. سپس راهکارهایی را برای تفکر در مورد مفاهیم "سازمان" و "ارتباطات" در نظر می گیریم که در بررسی رویکردها و فرآیندهای درک ارتباطات سازمانی موثر می باشد.
جهان پیچیده ما
روش های متعددی وجود دارد که بواسطه آن می توانیم پیچیدگی دنیای امروز را به تصویر بکشیم. همچنین از طریق این مقاله سعی می می کنیم بسیاری از مسائل "پیچیده" پیش رو را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. همچنین، در فصل آخر در می یابیم که چطور فضای ارتباطات سازمانی در سالهای اخیر تغییر کرده و در آینده نیز تغییر می کند. در این فصل، چهار جنبه از جهان خود را در نظر می گیریم که چندین دهه پیش با مسائل مختلفی دست و پنجه نرم می کرده اند ، اما امروزه بر بسیاری از تفکرات و اخبار تسلط دارند. این چهار جنبه عبارتند از: جهانی سازی ، تروریسم ، تغییرات اقلیمی و تغییرات جمعیتی.
جهانی سازی
این یک امر بدیهی است که عنوان کنیم ما اکنون در یک اقتصاد جهانی زندگی کرده و در یک بازار جهانی مشارکت می کنیم. همچنانکه سیستمهای حمل و نقل و ارتباطات پیشرفت می کنند، جهان ما نیز هم در سطح شخصی و هم در سطح سازمانی پیشرفت کرده و منسجم می شود. ظهور یک اقتصاد جهانی با تغییرات کلیدی سیاسی مانند پایان جنگ سرد و توسعه اتحادیه اروپا تسهیل شد و به ظهور انواع موسسات برای کمک به تنظیم اقتصاد جهانی مانند سازمان تجارت جهانی و صندوق بینالمللی پول منجرشد. جنبش جهانی سازی به اقداماتی نظیر برون سپاری منجر شده است که در آن کسب و کارها، مراکز تولیدی و خدماتی را به کشورهایی منتقل می کنند که نیروی کار در آنها ارزان است. در اقتصاد جهانی ، بسیاری از سازمان ها دارای حضور چند ملیتی یا بین المللی هستند که کارمندان یک سازمان واحد در بسیاری از نقاط جهان یافت می شوند. همچنین، در یک اقتصاد جهانی ، تجارت دیگر در چند کشور غربی متمرکز نیست بلکه در میان کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان نیز گسترش یافته است. پیچیدگی این ارتباطات جهانی به ویژه در دوره رکود جهانی که از سال 2007 آغاز گردید، کاملا آشکار است. همانطور که یک وب سایت تحلیلی به طور خلاصه بیان کرد که: "فروپاشی بازار وام درجه دوی ایالات متحده و تغییر روند رونق مسکن در سایر اقتصادهای صنعتی پیامدهای گسترده ای را در سرتاسر جهان (" بحران مالی جهانی "، 2009) به همراه داشته است. با توجه به ماهیت بهم پیوسته اقتصاد در سراسر جهان ، این پیامدهای گسترده می تواند به پیامدهای عظیمی منجر شود، همانطور که در سال 2010 ، هنگامی که فروپاشی اقتصاد یونان ابتدا سایر اعضای اتحادیه اروپا و سپس کشورهای دیگر کره زمین را تحت تأثیر قرار داد (پالمر ، 2010).
برخی از تحلیل گران، جهانی سازی را پیشرفتی عمدتاً مثبت و واضح و غیرقابل توقف عنوان می کنند. برای مثال، توماس فریدمن در کتاب "جهان مسطح است" (2005) استدلال می کند که اقتصاد جهانی فرصت های مهیجی را در اختیار کارآفرینانی با مهارت های لازم قرار می دهد. با این وجود، بسیاری دیگر معتقدند که جهانی سازی می تواند منجر به مسائلی از جمله از دست دادن شغل داخلی ، استثمار کارگران در کشورهای جهان سوم و مسائل زیست محیطی شود. در حقیقت، برخی از محققان سوالات مهمی را در خصوص میزان صادرات مدل های سرمایه داری در ایالات متحده به کشورهایی با سیستم های فرهنگی و دولتی بسیار متفاوت (به عنوان مثال ، ویتلی ، 2009) مطرح کرده اند. دیوید هلد و همکاران (2005) این مباحث را در بحث جهانی سازی مورد بررسی قرار می دهند. هلد و همکاران با در نظر گرفتن سیستم های اقتصادی و صنعتی ، مسائل پیچیده تجارت ، توسعه اقتصادی ، امنیت و حفاظت زیست محیطی را مورد بررسی قرار می دهند. آنچه آشکار است این است که دنیای جدید ما شامل پیوندهای پیچیده ای بین سیستم های تجاری ، سیاسی و فرهنگی است و این پیوندها درک کامل پیامدهای هر دو سیستم جهانی سازی و ابزارهای پیشنهادی برای عملی ساختن جهانی سازی را به طور موثر دشوار می کند جوزف استیگلیتز که در کتاب جهانی سازی و نارضایتی های 2002 خود، نهادهای اقتصادی مرتبط با جهانی سازی را نقد می کند، اخیراً عنوان کرده است که حداقل امید برای غلبه بر این مسائل پیچیده وجود دارد. او استدلال می کند که "در حالی که منتقدان جهانی سازی به درستی بیان می کنند که جهانی سازی برای طرح مجموعه خاصی از ارزشها استفاده شده است ، اما نباید به این صورت باشد. جهانی سازی نباید برای محیط زیست نامطلوب باشد ، نابرابری را افزایش دهد ، تنوع فرهنگی را تضعیف کند و منافع شرکت را با هزینه رفاه شهروندان افزایش دهد (استیگلیتز ، 2006 ، ص. xv).
حوزه ارتباطات سازمانی می تواند سهم زیادی در این مباحث در زمینه جهانی سازی داشته باشد. چالش های جهانی سازی صرفاً اقتصادی نیست که مربوط به پیام ها ، روابط و سیستم های تفاهم باشد. برخی از پرسش هایی که اکنون محققان ارتباطات سازمانی در حوزه جهانی سازی در نظر می گیرند به شرح زیر می باشد:
• اعضای سازمان چگونه می توانند به طور موثر در زمان و فضای قرارداد بازارهای جهانی ارتباط برقرار کنند؟
• از چه طریق می توان از ارتباطات برای تقویت درک در محیط کار چند فرهنگی که از ویژگیهای مهم اقتصاد جهانی است استفاده نمود؟
• از چه طریق می توان از فرایندهای ارتباطی در تجارت ، دولت و سازمان های غیر دولتی برای حمایت از حقوق کارگران در ایالات متحده و خارج از کشور استفاده نمود؟
• چگونه "سازماندهی" در حوزه مباحث سیاسی و اقتصادی که برای جهت گیری طولانی مدت اقتصاد جهانی حیاتی است ، صورت می گیرد؟
• چگونه شرکت ها در مورد تعادل بین ارائه کالاها و خدمات با قیمتی که مصرف کنندگان ترجیح می دهند و ایجاد یک محل کار امن و از نظر اقتصادی برای کارمندان خود ارتباط برقرار می کنند؟
تروریسم
حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 ، جهان را به صورت عمیقی متحول کرد. حملات بعدی در لندن ، مادرید ، بالی ، هند و جاهای دیگر - همراه با اخبار مکرر در مورد حملاتی که خنثی شده و افرادی که به علت برنامه ریزی برای حملات بیشتر دستگیر شده اند – نشان می دهد که "تروریسم" سالهای زیادی است که در زندگی ما نقش ایفا می کند. همانطور که الیور (2007 ، ص 19) اشاره می کند، "در پی حملات به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون در 11 سپتامبر، " همه چیز تغییر کرده است. " با این وجود، رزماری اوکان (2007) در کتاب تروریسم خود اشاره می کند که تروریست ها قرن هاست که وجود داشته اند و تروریسم را می توان توسط افراد ، گروه ها ، دولت های ملی و رژیم ها انجام داد. وی همچنین عنوان می کند که تروریسم یک ایدئولوژی خاص نیست بلکه مجموعه ای از استراتژی ها است که شامل استفاده از خشونت غیر قابل پیش بینی علیه افراد بوده و بنابراین باعث ایجاد رعب و سوء ظن مداوم در میان گروههای زیادی از مردم می شود. امروزه اثربخشی تروریسم هم با طیف وسیعی از ابزارهای فناوری در دسترس تروریست ها و هم با محیط های شهری معاصر که متشکل از تراکم بالایی از ساکنان و حمل و نقل گسترده است، می تواند افزایش یابد.
پس از 11 سپتامبر، پیامدهای تروریسم در همه جا برای افراد و سازمانها در جهان آشکار است، اما به خصوص در دو منطقه گسترده یعنی جنگ با ترور و امنیت داخلی مشهود است و ممکن است اساسی ترین نگرانی برای درک نحوه فعالیت و رشد شبکه های تروریستی و سازمان های تروریستی باشد (استول، 2007). چنین درکی شامل بررسی نحوه جذب و معاشرت سازمانهای تروریستی اعضای خود ، نحوه تصمیم گیری و توسعه رهبری سلولهای تروریستی و همچنین شکل گیری ارتباطات شبکه های تروریستی از طریق فناوری و ارتباط بین فردی می باشد. اما تروریسم در افغانستان و عراق با مداخلات نظامی همراه بوده است. از اینرو، دانشمندان ارتباطات سازمانی همچنین باید از فرآیندهای پیچیده ارتباطی که در اقدامات نظامی و بوروکراسی و پیچیدگی های برخورد با پرسنل ارتش و خانواده های آنها در طول خدمت و پس از آنها انجام می گیرد، مطلع باشند. پیامدهای جنگ علیه ترور برای ارتباطات سازمانی همچنین شامل مذاکرات سیاسی پیچیده با طیف وسیعی از نهادهای دولتی و ایجاد و انتشار بیانات سازمانی برای ارتباط اهداف سازمانی با افکار عمومی است. به عنوان مثال ، یک کتاب اخیر که توسط محققان ارتباطات ، سلاح های کشتار جمعی: ارتباطات استراتژیک برای مبارزه با افراط گرایی ویرایش شده است (کورمان ، ترتوی و قودال ، 2008) ، روش هایی را در نظر می گیرند که ایالات متحده از سال 9 تاکنون جنگ عقاید را در سراسر جهان از 9/11 به اشتباه مدیریت کرده است و استراتژی هایی را برای حرکت به جلو در تلاش های دیپلماتیک در آینده ارائه می دهد.
دانشمندان ارتباطات سازمانی همچنین می توانند با در نظر گرفتن امنیت داخلی به پیچیدگی های تروریسم پاسخ دهند. زمانیکه برایان مایکل جنکینز از شرکت RAND در تاریخ 30 ژانویه 2007 علیه کمیته فرعی امنیت وطن مجلس نمایندگان ایالات متحده شهادت داد، وی به صراحت خاطرنشان کرد که امنیت وطن در اصل ، یک مسئله ارتباطات سازمانی است. او عنوان می کند که:
امنیت وطن یک نمایش تلویزیونی در مورد آژانس های مرموز دولتی ، واحدهای مخفی نظامی یا قهرمانانی با تلفن های همراه خارق العاده که از F-16 ها استفاده می کنند نیست بلکه یک پروژه مستمری است که بر اساس فلسفه و استراتژی برای تضمین سازماندهی موثر، وضع قوانین و رویه ها ، استقرار فناوری جدید و آموزش ارتش عظیمی از عوامل فدرال ، پلیس محلی ، سربازان نیمه وقت ، محافظان خصوصی، پرسنل پزشکی ، مقامات بهداشت عمومی و شهروندان ایجاد می شود (جنکینز ، 2007 ، ص 1).
از اینرو، برای محققان ارتباطات سازمانی ، پرسش های مهم در خصوص نحوه توسعه سیستم های ارتباطی برای افزایش امنیت مرزها ، بهبود ردیابی فعالیت های احتمالی تروریستی و توسعه توانایی سازمان های پاسخگو - بخش های پلیس ، آتش نشانی ، بیمارستان ها ، ارتش برای اقدام سریع و مناسب در صورت تهدیدات تروریستی یا حملات مطرح است. اما دانشمندان ارتباطات سازمانی می توانند فراتر از این مأموریت باشند تا نقش شهروندان را در هنگام مواجهه با این تلاش سازمان یافته در زمینه امنیت وطن در نظر بگیرند. در برخی مواقع ، این پرسش ها مربوط به روابط عمومی و ارتباطات بحرانی می باشد زیرا ما روشهایی را در نظر می گیریم که در یابیم به چه طریق مسائل امنیت داخلی را می توان به بهترین شکل تنظیم کرد و به طیف وسیعی از افراد انتقال داد. در برخی از مواقع ، این پرسش ها شامل این می شود که چگونه سازمان ها می توانند عملیات روزمره امنیت داخلی ، مانند امنیت فرودگاه یا روند درخواست گذرنامه را به گونه ای مدیریت کنند که ناامیدی شهروندان عادی را مشخص شده و قابل درک باشد. در مواقعی دیگر ، دانشمندان ارتباطات سازمانی می توانند با ارتقاء درک ما از مباحث مربوط به سیاست های سطح بالا که در آن تعارضاتی بین نیاز به امنیت و حفظ آزادی های مدنی ایجاد می شود ، کمک کنند.
مثال بارز: بمب گذاری بدون مدیریت در میدان تایمز
در یک شب گرم بهاری در اول ماه مه 2010 ، فیصل شهزاد با یک SUV به میدان تایمز نیویورک وارد شد. SUV مملو از کود ، ترقه ، بنزین و پروپان بود و در صورت انفجار ویرانی می توانست فاجعه بار باشد. اما ماشین بمب منفجر نشد و یک فروشنده خیابانی مشکوک پلیس را از ماجرا مطلع کرد. وقایع منجر به این بمب گذاری گسترده و تعقیب و گریز پس از آن ، دو چالش تروریسم در این فصل را نشان می دهد که عبارتند از: نحوه درک بهتر ریشه های سیستمی تروریسم و نحوه ارتباطات سازمانی در تلاش های امنیت ملی برای حفظ امنیت.
بمب گذاری در میدان تایمز در درجه اول نشان می دهد که سازمان های تروریستی به طور فزاینده ای شهروندان ناامید ایالات متحده و سایر کشورهای غربی را هدف قرار می دهند. شهزاد یک شهروند عادی ایالات متحده بود که ظاهرا پس از مواجهه با مسائل مالی در ایالات متحده، در زادگاهش پاکستان به سیاست مدار افراطی تبدیل شد. این پدیده "تروریست همسایه" (شیهان ، 2010) به طور فزاینده ای رایج می شود زیرا این امکان را فراهم می کرد که سیستم های ارتباطی جهانی، افرادی را در خارج از مرزهای ملی استخدام کنند. به عنوان مثال ، یک رهبر طالبان افغانستان به نیوزویک گفت: "با تمام این فن آوری های جدید ، جذب افراد در غرب کار چندان دشواری نیست" (توماس و هوسن بال ، 2010).
در درجه دوم ، بمب گذاری در میدان تایمز به اهمیت ارتباطات سیستم هایی که اجرای قانون را در سطح محلی و رویه های امنیت داخلی را در سطح ملی به هم مرتبط می کنند اشاره دارد. شهزاد پنجاه و سه ساعت پس از حمل SUV به میدان تایمز ، از هواپیما در فرودگاه JFK خارج شد. با اقدامات اساسی پلیس (ردیابی شماره شناسایی وسیله نقلیه ، ردیابی شماره های تلفن همراه ، عملیات نظارتی) و اقدامات امنیت داخلی ، مانند لیست پروازهای ممنوع ، وی دستگیر شد.
از اینرو، حادثه بمب گذاری در میدان تایمز از چند لحاظ قابل توجه است. شهزاد به دلیل افزایش سیستم های ارتباطی سازمانی و ارتباطی در چندین حوزه اجرای قانون، دستگیر شد. همچنین، مسائل زیادی را در خصوص نحوه تبدیل شدن شهزاد به فرد سیاسی افراطی و همچنین تبدیل شدن وی به "تروریست همسایه" درک می کنیم. با این وجود، این داستان یک داستان هشدار دهنده محسوب می شود. این واقعیت که شهزاد حتی قادر به سوار شدن به هواپیما بود، به روشهایی برای بهبود سیستم امنیت کشور در آینده اشاره دارد. همچنین کسب اطلاعات بیشتر در مورد روش های جذب و به کارگیری شهزاد باعث می شود که از شبکه های پیچیده گروه های تروریستی آگاهی بیشتری بدست آوریم. همانطور که مایکل شیهان استدلال می کند ، "اگرچه امیدواریم که بتوانیم تروریست ها را قبل از حمله بیابیم ، اما همچنین باید قبل از اینکه سازمان های تروریستی بتوانند عملیاتی پیچیده ای را انجام دهند ، با شناسایی ، نفوذ و منهدم کردن آنها ، تهدیدات آنها را کاهش دهیم" (شیهان ، 2010).
از اینرو، از لحاظ جنگ با ترور و از نظر امنیت داخلی، جهان پس از 11 سپتامبر با پرسش های پیچیده ای روبه رو می شود که دانشمندان و متخصصان ارتباطات سازمانی با آن مواجه می شوند. این سوالات عبارتند از:
• شبکه های تروریستی چگونه اعضای خود را سازماندهی ، جذب کرده و با آنها ارتباط برقرار می کنند؟
• چه سیستم های ارتباطی باید ایجاد شود تا امنیت مرزها به بهترین شکل تضمین شود؟
• چگونه می توانیم کمک کنیم که ترس از وحشت به ترس از یکدیگر تبدیل نشود؟
• چگونه می توانیم در یک محیط تغییر یافته در جهان پس از یازده سپتامبر سیاستگذاری کرده و تصمیم گیری کنیم؟
• چگونه می توان سیستم های ارتباطی را برای محافظت و تقویت رفاه افرادی که به عنوان اولین پاسخ دهندگان در جنگ علیه تروریسم خدمت می کنند ، طراحی نمود؟
تغییرات اقلیمی
ال گور در کتاب پرفروش خود تحت عنوان حقیقتی ناخوشایند (2006) استدلال می کند که نقش بشریت در تغییر اقلیم موضوعی است که به هیچ وجه قابل انکار نیست و باید توسط دولت ها ، مشاغل و افراد مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه هنوز عده ای معتقدند که تغییرات اقلیمی فقط بخشی از الگوی طبیعی گسترده تر است ، اما بیشتر دانشمندان و تحلیلگران اکنون موافقند که تغییرات اخیر در اقلیم ناشی از پدیده ای معروف به "گرم شدن کره زمین" است که می تواند به فعالیت های افراد ، سازمانها نسبت داده شود. همچنین آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده عنوان می کند که:
در بیش از 200 سال گذشته ، سوزاندن سوخت های فسیلی ، مانند زغال سنگ و نفت و جنگل زدایی باعث شده است که غلظت های "گازهای گلخانه ای" در به دام انداختن گرما به طور قابل توجهی در جو افزایش یابد. این گازها مانع از فرار گرما به فضا مانند صفحات شیشه ای گلخانه می شوند. میانگین دمای سطح زمین از سال 1900 حدود 1.2 تا l.4 درجه فارنهایت افزایش یافته است. گرمترین میانگین دمای جهانی ثبت شده در 15 سال گذشته ، با گرمترین دو سال در سالهای 1998 و 2005 اتفاق افتاده است. بیشتر گرمایش در دهه های اخیر احتمالاً نتیجه فعالیت های انسانی است. اگر گازهای گلخانه ای همچنان افزایش یابد ، مدل های اقلیمی پیش بینی می کنند که میانگین دما در سطح زمین تا پایان این قرن از 2.5 به 10.4 درجه فارنهایت بالاتر از سطح 1990 برسد. ("تغییر اقلیم" ، آژانس حفاظت از محیط زیست، 2007).
دانشمندان قبلاً اثرات گسترده ای را از تغییرات اقلیمی مشاهده کرده اند. سطح دریا در حال افزایش است ، یخچال های طبیعی در حال کوچک شدن هستند ، و یخ ها در حال ذوب شدن هستند. این تغییرات در محیط طبیعی منجر به تغییرات بیشتر در زندگی گیاهان و حیوانات می شود ، زیرا الگوی رشد در واکنش به تغییر شرایط محیطی تغییر می کند. این تغییرات در خشکی و زیر آب نیز اتفاق می افتد، زیرا تغییرات اقلیمی بر اکوسیستم های گسترده تأثیر می گذارد و بقای برخی از آنها مانند صخره های مرجانی را تهدید می کند. گرم شدن کره زمین همچنین بر وقایع اقلیمی مانند طوفان ها تأثیر می گذارد که در اثر آبهای گرمتر اقیانوس قدرت می گیرند. همانطور که مونی استدلال می کند، "بشر در حال تغییر محیط هایی است که در آن توفان هایی شکل می گیرد، این بدان معناست که توفان ها نیز به طور حتم تغییر می کنند" (ص 260). اما این تغییرات لزوماً در سرتاسر جهان سازگار و یا حتی قابل پیش بینی نیستند. این عدم اطمینان دقیقاً در داخل ایالات متحده کاملاً واضح است ، زیرا "دانشمندان معتقدند که بیشتر مناطق گرم خواهند شد ، گرچه برخی مناطق احتمالاً بیش از مناطق دیگر گرم می شوند. پیش بینی اینکه کدام مناطق از کشور مرطوب تر یا خشک تر شوند بسیار دشوار است اما دانشمندان معتقدند که به طور کلی انتظار افزایش بارش و تبخیر و خشکی خاک در مناطق میانی کشور وجود دارد "(" تغییر اقلیم ، "آژانس حفاظت از محیط زیست ، 2007).
نقش ارتباطات سازمانی در تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین بسیار گسترده است. بیشتر سهم بشر در تغییر اقلیم را می توان در عواملی جستجو کرد که با انقلاب صنعتی نظیر سیستم های تولید انرژی، کارخانه سازی و حمل و نقل با سوخت نفتی آغاز شده اند. بنابراین ، هنگام جستجوی راه های معکوس یا حداقل کند کردن روند تغییرات اقلیمی، این سازمان های صنعتی نقش اصلی را ایفا می کنند. ارتباطات سازمانی همچنین در بحث های مربوط به گرم شدن کره زمین و اینکه در مورد آن چه باید کرد ، نقش دارد. این بحث ها جهانی است زیرا کشورهایی مانند چین و هند به سرعت در حال صنعتی شدن هستند و بحث هایی در مورد تعهدات کشورها برای کاهش گازهای گلخانه ای وجود دارد. در تمام کشورها ، از جمله ایالات متحده ، بحث در مورد تعادل بین فرصت های اقتصادی و بهداشت محیط بسیار فراوان است. به عنوان مثال ، در سال 2010 ، هنگامی که انفجار دکل نفتی BP منجر به نشت بی سابقه نفت و بحران عظیم زیست محیطی در سراسر منطقه ساحلی در امتداد خلیج مکزیک شد ، جدیت این بحث ها و نقش سخنگویان سازمانی و دولتی مشخص شد. ارتباطات سازمانی همچنین در مقابله با بسیاری از تأثیرات گرم شدن کره زمین از جمله افزایش میزان آتش سوزی در جنگل ها و بلایای اقلیمی مانند طوفان ها مهم است. سرانجام ، پرداختن به گرم شدن کره زمین و تغییرات آب و هوایی می تواند فرصت هایی را برای مشاغلی ایجاد کند که می خواهند سطح مسئولیت زیست محیطی خود را افزایش دهند و خود را به عنوان شرکت های "سبز" به مصرف کنندگان معرفی کنند. اگرچه بحث در مورد میزان "سبز شدن" حرکتی است که مشاغل باید برای هدف اصلی محافظت از کره زمین انجام دهند (مارکوس و فرمت ، 2009، سیگل ، 2009) ، واضح است که تعداد فزاینده ای از مدیران سازمانی با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی در مورد مشاغل خود تصمیم گیری می کنند.
از اینرو، زمینه ارتباطات سازمانی باید برای پاسخگویی به پیچیدگی های ناشی از تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین نظیر پرسش های زیر آماده باشد:
• از چه طریق سازمان ها می توانند در کاهش یا از بین بردن سهم خود در گرم شدن کره زمین نقش داشته باشند؟
• از چه طریق نمایندگان دولت می توانند درمورد روشهایی که ملتها می توانند برای تأثیرگذاری بر تغییر اقلیم باهم همکاری کنند ، بحث و گفتگو کنند؟
• از چه طریق کارآفرینان می توانند "سبز شدن سازمانها" را به عنوان فرصتی برای سود و مسئولیت اجتماعی بدانند؟
• از آنجا که تغییرات اقلیمی به طور فزاینده ای بر رویدادها و الگوهای محلی آب و هوا تأثیر می گذارد ، آژانس های محلی ، ایالتی ، ملی و بین المللی چگونه باید فعالیت های خود را برای کنار آمدن با پیامدهای انسانی گرم شدن کره زمین هماهنگ کنند؟
• نمایندگان سازمانی و دولتی چگونه با عموم مردم در مورد راه های تأثیرگذاری سیاست ها و شیوه های انرژی بر محیط زیست مذاکره می کنند؟
• چگونه سازمان ها می توانند به طور موثری آگاهی را در خصوص روش هایی که افراد می توانند در روند تغییرات اقلیمی تغییراتی را ایجاد کنند ، افزایش دهند؟
تغییر جمعیت شناسی
در مقایسه با موضوعاتی نظیر جهانی سازی ، تروریسم و تغییرات اقلیمی، مفهوم جمعیت شناسی بسیار ملایم است. جمعیت شناسی به توصیف آماری ویژگی های یک جمعیت نظیر سن ، نژاد ، درآمد ، تحصیلات و غیره اشاره دارد. این توصیف ها ساده هستند، اما از اهمیت غیر قابل انکاری نیز برخوردار می باشند. جمعیت شناسی توصیف می کند که ما چه کسانی هستیم، چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم، نحوه سازماندهی و رسیدگی به مسائل اساسی در دنیای اجتماعی و همچنین مسائل زمان و مکانی موجود چگونه است.
معمول ترین روش تفکر در مورد جمعیت شناسی در نظر گرفتن توزیع ویژگی های افراد و بررسی توزیع ها به معنای مقایسه ای در هر زمان یا مکان است. در ایالات متحده ، روندهای جمعیتی از طریق سرشماری ملی انجام شده در هر دهه و از طریق ردیابی سایر مراکز تحقیقاتی یافت می شود. چندین مقایسه را می توانید از تعدادی از این منابع بدست آورید ("جمعیت شناسی ایالات متحده" ، 2010 ؛ اسمیت ،2002؛ "ایالات متحده پیش بینی های جمعیت ، "2008).
• در سال 1990 ، 9٪ از جمعیت اسپانیایی زبان بودند ، در حالی که در سال 2000 12.5٪ و در سال 2008 15.4٪ از جمعیت اسپانیایی زبان بودند. در سال 1990 ، 12.1٪ از جمعیت سیاه پوست بودند ، در حالی که در سال 2000 ، 12.3٪ و در سال 2008 ، 12.4٪ از جمعیت سیاه پوست بودند. جمعیت اسپانیایی زبان به عنوان سهمی از جمعیت ایالات متحده ، از سیاه پوستان پیشی گرفت و تعداد آنها همچنان در حال رشد است. تخمین زده می شود که تعداد سفیدپوستان در ایالات متحده تا سال 2050 به اقلیت تبدیل شوند.
• در سال 1970 ، 40.3٪ از خانوارهای آمریکایی از زوج های متاهل با فرزندان خود تشکیل شده بودند. در سال 2000 ، این درصد به 24.1٪ کاهش یافت. به همین ترتیب ، درصد خانوارهای دارای پنج نفر یا بیشتر در سال 1970 (9/20 درصد) دو برابر بیشتر از سال 2000 (4/10 درصد) بوده است.
• جمعیت در ایالات متحده همچنان از ایالات کمربند زنگار در شمال شرقی و غرب میانه به ایالات کمربند خورشید - به ویژه به ایالات کمربند خورشید جدید ، مانند نوادا ، آریزونا ، آیداهو ، یوتا ، کلرادو و جورجیا تغییر می کند. جمعیت ایالات متحده نیز بسیار شهرنشین است ، از سال 2005 بیش از 80 درصد ساکنان در شهرها و حومه شهر زندگی می کنند.
• در سال 1930 ، 5.4٪ از جمعیت ایالات متحده دارای 65 سال یا بیشتر بودند. تا سال 2007 ، این تعداد بیش از دو برابر افزایش یافت و به 12.6٪ از جمعیت رسید. پیش بینی می شود که تا سال 2050 ، بیش از 20٪ از جمعیت ایالات متحده 65 سال یا بالاتر باشند ("آمار سالمندان" ، مرکز سالمندان ، 2007).