دانلود ترجمه مقاله عملکرد حسابرسی
از گذشته معاملات بین مالکان و مدیران موجب بروز برخی مسائل میشود که مسائل نمایندگی نوع 1 نامیده میشوند، و ناشی از تفکیک مالکیت و مدیریت در شرکتها با ساختار مالکیت پراکنده است (شرکتهای غیرخانوادگی). اما شرکتهایی که مالکیت متمرکز دارند و مالکیت آنها در دست چند نفر است (اعضای خانواده) با مسائل نمایندگی نوع 2 مواجه میشوند که ناشی از تعارض منافع بین سهامداران اصلی درونی و سهامداران جزء است (ویلالونگا و آمیت، 2006). جایگاه کنترل کننده مالک اصلی را میتوان برای بدست آوردن مزایای شخصی به بهای مالک جزء بکار برد [1]. تصور میشود تقاضا برای کیفیت ممیزی ناشی از افزایش مسئله نمایندگی نوع 1 (بین مالکان و مدیران) است (دیفاند، 1992؛ دیفاند و زانگ، 2014). وقتی مسائل نمایندگی نوع 1 کمتر است (یعنی شرکتهای خانوادگی)، شرکتها ممکن است انگیزه کمتری برای استفاده از ممیز سطح بالا و پرداخت حقالزحمه بالای ممیزی را داشته باشند (هو و کانگ، 2013).
اما با افزایش عدم تقارن اطلعات بین سهامداران اصلی و سهامداران جزء، ممکن است سهامداران جزء تمایل به استفاده از ممیز سطح بالا پیدا کنند تا معتبر بودن گزارش مالی خود را نشان دهند (فان و وانگ، 2005؛ وانگ و همکارانش، 2019؛ کانگ، 2014). بعلاوه، ممکن است انگیزه بدست آوردن منافع سهامداران اصلی در شرکتهای خانوادگی منجر به افزایش ریسک ممیزی شود (خان و همکارانش، 2015). بنابراین ممیزان باید برای کاهش چنین ریسکهایی تلاش زیادی انجام دهند که منجر به بالا رفتن دستمزد آنها میشود. ممکن است تقاضا برای ممیزی باکیفیت در شرکتهای خانوادگی پایین باشد زیرا کمتر با مسائل نمایندگی نوع 1 مواجه هستند (کانگ، 2014). با این حال، افزایش مسائل نمایندگی نوع 2 و سلب مالکیت از سهامداران جزء در شرکتهای خانوادگی میتواند منجر به افزایش تقاضا برای ممیزان سطح بالا شود (فان و کانگ، 2005). وجود این دیدگاههای متناقص موجب میشود تقاضا برای کیفیت ممیزی در شرکتهای خانوادگی یک حوزه بسیار مثمر ثمر باشد.
تحقیقات حاکمیتی بر کارآیی هیئت مدیرات و کمیته حسابرسی در کاهش مسائل نمایندگی نوع 1 و 2 متمرکز هستند در حالیکه نقش کارکرد یک حسابرسی داخلی (IAF) به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است. دیفاند و زانگ (2014) میگوید تحقیقات درباره IAF هنوز در مراحل اولیه خود است. کمبود تحقیقات درباره IAF را میتوان به محدود بودن دادهها درباره این موضوع نسبت داد (آبوت و همکارانش، 2016). گراملینگ و همکارانش (2004) و کریستوفر و همکارانش (2009) میگویند قانون Sarbanes-Oxley سال 2002 (SOX) به طور دقیق به IAF نپرداخته است و IAF به اندازه کمیتههای حسابرسی و حسابرسان خارجی مورد توجه قرار نگرفته است. IAF حوزهای است که مورد غفلت قرار گرفته است. (روزای؛ روزای و بریوت، 2016؛ میهریت و گرانت، 2017). دیفاند و زانگ (2014) مرور و بررسی گستردهای درباره تحقیقات حسابرسی انجام دادند که نشان میدهد تحقیقات بیشتری لازم است تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا IAF جایگزینی برای کارکرد حسابرسی خارجی است یا مکملی برای آن است و توانایی حسابرس در رابطه با IAF چه کمکی به برآوردن تقاضای کیفیت حسابرسی میکند. بعلاوه های و همکارانش (2008) نیز نیاز به تحقیقات بیشتری را برای بررسی IAF عنوان کردند تا نقش IAF بهتر روشن شود. های (2013) و های و همکارانش (206) میگویند که شواهد مربوط به تاثیر ساختارهای مختلف مالکیت بر کیفیت حسابرسی، و وبویژه حقالزحمه حسابرسی، محدود است و به تحقیقات بیشتری در این حوزه نیاز است.
با توجه به توضیحات بالا، مقاله حاضر تاثیر بودجه IAF بر انتخاب حسابرسی و حقالزحمه حسابرسی در شرکتهای خانوادگی در مالزی را بررسی میکند. تحقیق حاضر بر مالزی تمرکز دارد زیرا مورد جالبی است که به دلایل متعدد نیاز به تحقیق بیشتر دارد. اول اینکه مالزی به عنوان یک اقتصاد در حال توسعه با تمرکز بالای مالکیت روبروست و گروه کوچکی از افراد شرکتها را کنترل و مدیریت میکنند. کلاسنز و همکارانش (2000) میگویند دو سوم شرکتها در کشورهای شرق آسیا توسط یک سهامدار کنترل میشوند و بیش از نیمی از آنها توسط یک خانواده کنترل میشوند. حدود 97 درصد شرکتهای مالزیایی پذیرفته شده در بورس دارای سهامداران اصلی خانوادگی هستند، و 33 درصد از اعضای خانواده در مدیریت مشارکت دارند (ریکواترهاوس کوپرز، 1998). مسائل نمایندگی نوع 1 در شرکتهای خانوادگی کمتر روی میدهد، که منجر به تقاضای کمتر برای کیفیت بالای حسابرسی میشود (کانگ، 2014). اما وجود مسائل نمایندگی نوع 2 منجر به تقاضای بالا برای حسابرسان با کیفیت (سطح بالا) میشود (فان و وانگ، 2006؛ کانگ، 2014). در مجموع، دیدگاههای مختلف تقاضا برای کیفیت حسابرسی در شرکتهای خانوادگی را پیشبینی میکنند. اما کانگ و همکارانش (2015) این استدلال را دارند که تقاضا برای کیفیت حسابرسی در یک کشور در حال توسعه، بنگلادش، به خاطر بارز بودن تاثیر سلب مالکیت بر روند کار پایین است. بنابراین توضیح اینکه تعارض منافع مختلف در مالزی چه تاثیری بر انتخاب حسابرس و حقالزحمه حسابرسی دارد به غنیتر شدن تحقیقات حسابرسی کمک خواهد کرد.
دوم اینکه برخلاف آمریکا و بریتانیا، هزینه IAF در گزارشهای سالانه شرکتهای مالزیایی در فهرست بیان میشود. ناظران مالزی دفت به نقش IAF را در گزارش مالی و حاکمیت شرکت بررسی میکنند. بورس مالزی همه شرکتهای در فهرست را در بازنگری قنون 2007 (قمست 2، بخش BB-VII) ملزم به ایجاد IAF کرده است. در ژانویه سال 2008، مقررات پذیرش در فهرست بورس مالزی (Listing Requirements Bursa Malaysia) (LRBM) (فصل 9 ضمیمه 9C، قسمت A) همه شرکتهای در فهرست را ملزم به افشای هزینههای IFA کرده است. ژول و همکارانش (2013) میگویند LRBM بر برخی اصلاحات IAF تمرکز دارد مثلاً رئیس IAF باید مستقیماً به کمیته حسابرسی گزارش دهد و کمیته حسابرسی مسئول بررسی کفایت و توانایی IAF است. دیفاند و زانگ (2014) بررسی IAF در رابطه با کیفیت حسابداری را حوزه تحقیقی مفیدی میدانند که به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. بنابراین دادهها موجود درباره IAF میتواند مسیری دیگر برای غنیتر کردن تحقیقات حوزه حسابداری باشد و تاثیر هزینههای IAF حسابرسان بر تقاضا برای کیفیت حسابرسی را نشان دهد.
سوم اینکه، میزان حقالزحمه حسابرسی در مالزی در مقایسه با سایر کشورهای منطقه پایین است و این امر ممکن است بر کیفیت حسابرسی تاثیرگذار باشد (لی و اظهم، 2008). مدیر اجرایی سابق سازمان بازرسی حسابرسی (AOB)، نیک محمد حسیالدین یوسف، میگوید شرکتهای مالزی باید دستمزد حسابرسی را نوعی سرمایهگذاری محسوب کنند، نه هزینه، و باید حسابرسان را پشتیبانی برای تقویت اعتبار شرکت محسوب کنند نه فقط پشتیبانی برای هزینههایشان (The Star، 2011). چنین ملاحضاتی از سوی شرکتهای مالزی در مورد حقالزحمه حسابرسی بُعد جدیدی به این مقاله اضافه میکند. بنابراین ناظران و سیاستگذاران مالزی باید عوامل تاثیرگذار بر دستمزد حسابرسی و کیفیت حسابرسی را در مالزی تعیین کنند.
این تحقیق با استفاده از 544 شرکت مالزی در فهرست بورس و 2176 مشاهده برای دوره از سال 2009 تا 2012، نشان داد که در شرکتهای خانوادگی رابطه غیرمعنیداری بین سرمایهگذاری در IAF و بکارگیری حسابرسان متخصص وجود دارد. بعلاوه، شرکتهای خانوادگی ترجیح میدهند بیشتر در حسابرسی خارجی (حقالزحمه حسابرسی) سرمایهگذاری کنند تا در IAF، و بیشتر به حسابرسی خارجی وابستهاند تا IAF. این یافتهها نشان میدهد که در زمینهای که تمرکز مالکیت بالاست، برای خدمات حسابرسی داخلی بیشتر بر حسابرسی خارجی اتکا میشود. یافتههای اصلی در چندین آزمون مختلف مطابقت داشتند از جمله در سنجش رابطه بین حسابرس متخصص و مالکیت خانوادگی، و مسائل داخلی و خطای انتخاب خود.
تا جایی که ما میدانی، مقاله حاضر اولین تحقیقی است که تاثیر بودجه IAF بر انتخاب حسابرسی و دستمزد حسابرسی را بررسی کرده است. این تحقیق به تحقیقات حوزه انتخاب حسابرس و دستمزد حسابرسی با در نظر گرفته تاثیرات هزینه IAF در شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی در فهرست بورس مالزی کمک میکند. نتایج تحقیق نشان میدهد که رابطه مثبتی بین بودجه IAF و استخدام حسابرس متخصص در شرکتهای غیرخانوادگی در مقایسه با شرکتهای خانوادگی وجود دارد، که نشان میدهد که در شرکتهای غیرخانوادگی رابطه مکمل بین سرمایهگذاری در IAF و تقاضا برای کیفیت حسابرسی (استخدام حسابرس متخصص) روشنتر از شرکتهای خانوادگی است. اما شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی هم در IAF و هم در حسابرسی خارجی سرمایهگذاری میکنند و رابطه مثبت بین هزینههای IAF و دستمزد حسابرسی در هر دو نوع شرکت مشاهده شد.
با الهام از تحقیق اندرسون و همکارانش (1993)، این مقاله تاثیر مالکیت خانوادگی بر جایگزینی یا موازنه بین سرمایهگذاری در IAF و حسابرسی خارجی را نیز بررسی میکند. تحقیق حاضر یکی از معدود تحقیقاتی است که موازنه بین سرمایهگذاری در IAF و حسابرسی خارجی (دستمزد حسابرسی) را بررسی میکند و اولین تحقیقی است که این رابطه را در شرکتهای خانوادگی بررسی میکند. برخلاف پیشبینی ما مبنی بر اینکه سهم بالای مالکیت خانوادگی منجر به اتکای بیشتر بر IAF و کمتر بر حسابرسی خارجی میشود، یافتهها نشان میدهد که شرکتهای خانوادگی ترجیح میدهند بیشتر در حسابرسی خارجی سرمایهگذاری کنند تا در IAF، و دستمزدهای حسابرسی بالاتری برای آن بپردازند. شاید این امر سطح بالای مسائل نمایندگی نوع 2 در سهامداران خانوادگی را منعکس کند و عدم سلب مالکیت یا مصادره با تقاضای گسترده خدمات حسابرسی (کیفیت بالای حسابرسی) را نشان دهد. فان و وانگ (2005) میگویند سهامداران اصلی میتوانند عدم سلب مالکیت خود را با تقاضای حسابرسان یا کیفیت نشان دهند.
در بخش بعد پیشینه تحقیق و فرضیههای تحقیق آمده ا ست. در بخش 3 جزئیات طرح تحقیق آمده است، از جمله انتخاب نمونه، مدلها و سنجش متغیرها. در بخش 4 نتایج تجربی ارائه شده است. بخش پایانی نتیجهگیری تحقیق را شامل میوشد.
2. پیشینه تحقیق و فرضیههای تحقیق
2.1. پیشینه تحقیق
2.1.1. انتخاب حسابرسی. واتز و زیمرمن (1983) میگویند مسئله نمایندگی کلاسیک (تعارض منافع بین نمایندگان و مالکان) عامل اصلی تقاضا برای کیفیت حسابرسی است. بعلاوه، تقاضا برای حسابرس مستقل ناشی از عدم تقارن اطلاعات است که نتیجه مورد انتظار ناشی از تفکیک مالکیت بین سهامداران و مدیران است (واتز و زیمرمن، 1983). بنابراین میزان نامتقارن بودن اطلاعات و تعارض منافع میتواند نوع و کیفیت حسابرسی مورد درخواست مدیریت شرکت را تعیین کند.
برعکس، در زمینهای که مالکیت متمرکز وجود دارد، چند نفر که معمولاً از اعضای خانواده هستند کنترل شرکت را در دست دارند. مسئله نمایندگی نوع 1 در شرکتهای خانوادگی که اعضای خانودده بخشی از مدیریت شرکت هستند، چندان مطرح نیست. این نتیجه با پیشبینی نظریه نمایندگی مطابقت دارد مبنی بر اینکه وجود مدیرانی که مالک شرکت هستند، ممکن است موجب کاهش مسئله نمایندگی کلاسیک شود (جنسن و مکلینگ، 1976) دمستز و لین (1987) نشان دادند که سهامداران اصلی انگیزههای اقتصادی برای کاهش تعارضات نمایندگی و به حداکثر رساندن ارزش شرکت دارند. نیکانن و همکارانش (2000) تعارض منافع کمتر در شرکتهای خانوادگی را با تمرکز بیشتر اعضای خانواده بر بقای طولانی مدت و شهرت و آبروی شرکتشان توجیه میکنند، که موجب ایجاد اعتماد و اطمینان در سهامداران دیگر میشود. این وضعیت منجر به تعارض منافع و عدم تقارن اطلاعاتی کمتر بین نمایندگان و مدیران میشود، و منجر به تقاضای کمتر برای کیفیت حسابرسی میشود. با این حال، وجود سهامداران اصلی ممکن است موجب بروز تعارض بین سهامدارن جزء و سهامداران اصلی شود، و سهامدارن اصلی خانوادگی ممکن است در شرکت خانوادگی جبهه بگیرند و منافع سهامداران جزء را سلب کنند، در نتیجه مسائل ننمایندگی نوع 2 پدید میآید. این مسئله جبههگیری ممکن برای سهامداران اصلی و شرکت آنها هزینه داشته باشد، و در نتیجه انگیزهای برای بکارگیری حسابرسان سطح بالا بوجود دارد تا رفتار عدم سلب مالکیت از خود بروز دهند و به قابلیت اعتماد گزارش مالی بیافزایند (هو و کانگ، 2013). ابوت و پارکر (2000) میگویند بکارگیری حسابرس معتبر میتواند کیفیت بازنمودهای مدیریت درباره عملکرد مالی را نشان دهد. فان و وانگ (2005) دریافتند که احتمال بکارگیری 4 شرکت بزرگ حسابرسی در شرکتهایی بالاست که مسائل جبههگیری دارند. این نشان میدهد که مالکان اصلی به سهامداران جزء این پیام را میفرستند که منافعشان به خوبی حفاظت میشود.
5. نتیجهگیری
با استفاده از نمونهای از 2176 مشاهده برای دوره 2012-2009 در بورس مالزی، نتایج کل نمونه نشان داد بودجه IFA رابطه مثبتی با استخدام حسابرسان متخصص در صنعت و دستمزد حسابرسی دارد. بعلاوه، رابطه مثبتی بین مالکیت خانوادگی و انتخاب حسابرسی گزارش شد، که نشان میدهد که شرکتهای خانوادگی مالزی احتمال بالاتری برای بکارگیری شرکتهای حسابرسی متخصص دارند. بنابراین میتوان حسابرسان متخصص را مکانیسم نظارتی موثری برای شرکتهایی در نظر گرفت که توسط اعضای خانواده مدیریت و کنترل میشوند. یافتههای تحقیق رابطه منفی بین مالکیت خانوادگی و دستمزد ممیزی نشان میدهد، در نتیجه نشان میدهد مسائل نمایندگی نوع 1 کمتر و هماهنگی بیشتر مدیران و سهامداران در شرکتهای خانوادگی میتواند منجر به ریسک مورد انتظار کمتر حسابرسی، و دستمزد کمتر حسابرسی شود. این نتیجه با یافتههای تحقیقات قبلی مطابقت دارد که نشان میدهند شرکتهای خانوادگی دستمزد حسابرسی کمتری از شرکتهای غیرخانوادگی را تجربه میکنند (هو و کانگ، 2013؛ اسریندی و همکارانش، 2014). در شرکتهای خانوادگی، رابطه غیرمعنیداری بین بودجه IAF و بکارگیری حسابرس متخصص-صنعت یافت شد که نشان میدهد سهامداران خانوادگی با نظارت نزدیک بر شرکتها تمایل کمتری به حمایت از رابطه مکمل بین هزینههای IAF و بکارگیری حسابرسان متخصص-صنعت در مقایسه با شرکتهای غیرخانوادگی دارند. اما رابطه مثبت بین هزینه IAF و دستمزد حسابرسی برای شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی نشان میدهد که مالکیت خانوادگی تاثیری در رابطه بین هزینههای IAF و دستمزد حسابرسی ندارد. بعلاوه، نتایج نشان میدهد که هرچه مالکیت خانوادگی بیشتر باشد، نسبت هزینههای IAF به دستمزد حسابرسی کمتر خواهد بود، در نتیجه شرکتها بیشتر بر حسابرسی خارجی اتکا میکنند تا IAF.
این تحقیق با بررسی تاثیر بودجه IAF به عنوان عاملی تعیین کننده در انتخاب حسابرسی و قیمتگذاری خدمات حسابرسی در زمینه مسئله نمایندگی 2، در جایی که سهامداران اصلی خانوادگی بر بازار سرمایه غالب هستند، بویژه در مالزی، به غنیتر شدن تحقیقات این حوزه کمک میکند. همانطور که های (2013) و های و همکارانش (2006) اشاره کردند، بررسی انواع مالکیت غالب مثل سهامداران اصلی خانوادگی در رابطه با دستمزد حسابداری و کیفیت حسابداری میتواند حوزه تحقیقی سودمندی باشد. بعلاوه، این مقاله به پیشنهادات تحقیقاتی دیفاند و زانگ (2014)، های و همکارانش (2006) و های و همکارانش (2008) برای بررسی دلالتهای IFA بر تقاضا و عرضه کیفیت حسابداری با استفاده سنجشهای اصلاح شده IFA پاسخ میدهد؛ بنابراین تصویری بروز درباره این مسئله ارائه میکنیم. تحقیق حاضر دلالتهای عملی و سیاستگذاری دارد. بویژه سیاستگذاران و متخصصان میتوانند درونبینیهایی درباره این موضوع کسب کنند که اصلاح محیط نظارتی IAF با افشای هزینهها چگونه کیفیت حسابرسی خارجی را مختل میکند یا بهبود میدهد. بنابراین تحقیق حاضر شواهدی تجربی درباره این مسائل ارائه میدهد که آیا مداخله نظارتی موجب بهبود کیفیت ممیزی مالزی میشود. با این حال، در سالهای اخیر توجه سیاستگذاران حوزه IAF را به خود جلب کرده است؛ یافتههای ما تحلیل عمیقتری از موضوع IAF ارائه میدهد تا مزایای سطوح بالاتر افشای IAF مد نظر قرار گیرد. بورس مالزی و کمیسیون اوراق بهادار باید در مقررات فعلی پذیرش شرکتها در بورس بازنگری کنند و ترتیبات ساختاری و کارکردی فعلی IAF را بهبود دهند تا IAF کارآیی بیشتری پیدا کند. این اصلاحات شامل حوزه حسابرسی آن، رابطه با کمیته حسابرسی، و استقلال آن از مدیریت است. بعلاوه، تحقیق حاضر روند رو به کاهش فعلی دستمزدهای حسابداری را در مالزی نشان میدهد و یافتههای عملی در مورد این مسئله ارائه میدهد که آیا شرکتهای خانوادگی بر اساس قیمت و کیفیت، شرکتهای حسابرسی را بکار میگیرند.
این تحقیق همانند تحقیقات قبلی با برخی محدودیتها مواجه بود که میتوان از روی آنها پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ارائه کرد. اول اینکه نتایج تحقیق حاضر بر اساس نمونهای از شرکتهای غیرمالی است در نتیجه برای تعمیم این نتایج باید شرکتهای مالی را نیز شامل کرد. دوم اینکه، ممکن است خطای نمونهگیری در تحقیق حاضر وجود داشته باشد، زیرا 269 شرکت در فهرست بورس از نمونه حذف شدند چون هزینههای IAF را افشا نکرده بودند. دوره نمونه از سال 2009 تا 2012 است، و از آنجا که استانداردهای بینالمللی گزارش مالی (IFRSe) در سال 2012 به طور کامل از سوی کمیسیون اوراق بهادار مالزی پذیرفته شد، ممکن است تعمیم نتایج تحقیق حاضر محدود به دوره بعد از IFRS باشد.