مقاله انگلیسی شخصیت، فضیلت و اخلاق در بین جوانان
در سالهای اخیر، مباحث شخصیت، فضیلت و اخلاق در بین جوانان - غالباً تحت عنوان آموزش شخصیتی - مورد توجه والدین، مربیان و سیاستگذاران قرار گرفته است. ایجاد و ارتقاء شخصیت خوب در بین کودکان و جوانان از اصلی ترین اهداف خانواده ها، مدارس و جوامع است (به عنوان مثال، ایسپا، 2002). تحقیقات نشان می دهد که نقاط قوت شخصیت خاصی با مشکلات رفتاری و عاطفی در بین جوانان از جمله افسردگی، بزهکاری و خشونت رابطه منفی دارد و با پیامدهای مطلوب مانند موفقیت مدرسه، رفتارهای اجتماعی و صلاحیت مرتبط رابطه مثبت را دارد. نقاط قوت شخصیت نه تنها به خودی خود مهم هستند بلکه به دلیل ارتقاء بهزیستی و خوشبختی و شادی فرد نیز مهم هستند.
مطالعه حاضر ازتوجه ما به نقاط قوت شخصیت پدید آمده است. چندین سال است که درگیر پروژه ای هستیم که نقاط قوت و فضیلتی را که باعث پیشرفت انسان می شود، توصیف و طبقه بندی می کند. در اینجا نقاط قوت شخصیت به عنوان خانواده ای از صفات مثبت انعکاس یافته در افکار، احساسات و رفتارها تعریف می شود. طبقه بندی ارزشها در عمل (VIA) شامل 24 صفت مثبت است (پترسون و سلیگمن، 2004). ما برای اندازه گیری هر یک از این صفات در بین جوانان و بزرگسالان، بررسی های گزارشگری معتبر و دقیقی را تهیه کرده ایم (پارک و پترسون، در مطبوعات a؛ پترسون و همکاران، 2005). با این حال، کار ارزیابی ما تا به امروز فقط برای ده ساله ها گسترش یافته است که قادر به پر کردن پرسشنامه های گزارش خود هستند. پرسشنامه های خود گزارشی برای کودکان بسیار کوچک به دلیل محدودیت های ایجاد زبان و بلوغ شناختی مفید نیستند. بنابراین، به روش های جدیدی برای اندازه گیری سازه های مثبت مانند نقاط قوت شخصیت و خوشبختی و شادی در بین کودکان خردسال، نیاز است.
مطالعات اخیر ما رابطه بین نقاط قوت شخصیت و رضایت از زندگی را پیدا کرده است. اگرچه بخشی از تعریف قدرت یک شخصیت این است که به موفقیت کمک می کند، اما نقاط قوت قلب - زهد، قدردانی، امید و عشق - با استحکام بیشتری نسبت به نقاط قوت مغزی مانند عشق به یادگیری یا خلاقیت، با رضایت از زندگی همراه هستند(پارک و همکاران، 2004). ما این الگوی را در بین جوانان و بزرگسالان می یابیم، همچنین شواهد طولی مبنی بر وجود این نقاط قوت قلب "رضایت از زندگی متعالی" را پیش بینی می کنند (پارک و پترسون، 2005، نسخه دستنویس نشده). این یافته های جالب توجه است، به خصوص به این دلیل که از اوایل بزرگسالی تا پیری رخ می دهد.
بچه های خیلی خردسال چطور؟ چه مدت پیوندها بین نقاط قوت شخصیت و خوشبختی و شادی ایجاد می شود؟در مورد شخصیت بچه های جوانتر به عنوان یک ساختار چند بعدی هیچ تحقیق و تفحصی صورت نگرفته است، گرچه مطالعات تجربی نکاتی در توسعه مؤلفه های شخصیت معرفی می کند. اختلافات فردی در برخی از مؤلفه های شخصیت خوب حتی در بین کودکان بسیار خردسال نیز وجود دارد.
حتی در سن دو سالگی، کودکان ممکن است مهربانی نشان دهند. یک پسر 15 ماهه را در نظر بگیرید که خرس عروسکی خود را برای رهایی از او به یک دوست که در حال گریه هست می دهد تا او را آرام کند (هافمن، 1975). این کودک بی نظیر نیست: تفاوت های مداوم فردی در مراقبت در سنین بسیار جوان مشاهده شده است. دان و همکارانش (1981) گزارش دادند که 25٪ از کودکان 2 تا 4 ساله مرتباً خواهر و برادرهای جوان پریشان را آرام می کنند، که 30٪ گاهی اوقات چنین می کردند. و بقیه بندرت چنین می کردند.با توسعه زبان، کودکان نو پا شروع به توجیه اقدامات خود می کنند و نسبت به موضوعات عدالت و تساوی ابراز نگرانی می کنند (دان، 1988).
همچنین همکاری و کار گروهی در تمام دوران کودکی شروع به توسعه و افزایش می کند. کودکان خردسال قادر به هماهنگی فعالیتهای خود با دیگران از جمله اشتراک منابع هستند (اکرمن و همکاران، 1989).
برخی از کودکان در سنین بسیار جوان می آموزند که انگیزه های خود را کنترل کرده و احساسات خود را تنظیم کنند. به عنوان مثال، کودکان 2 و 3 ساله بعضی اوقات می توانند از نزدیک شدن به وسایل جذاب در خانه سایر فامیل خودداری کنند (کوچینسکی و کوچانسکا، 1990). حتی کودکانی که 18 ماه دارند، در صورتی از آنها بخواهید خوردن غذاهای خوشمزه را به تعویق بیاندازند آنها می توانند تأخیر در قدردانی و تشکر داشته باشند(ووگان و همکارانش،1984).
نقاط قوت شخصیت های فرهیخته تر (به عنوان مثال، ذهن باز، بخشش، معنویت) احتمالاً تا بزرگسالی به طور کامل رشد نمی کنند، اما به نظر می رسد ظرفیت بسیاری از نقاط قوت شخصیت دیگر از اوایل سن یک سالگی ظاهر می شود و شروع به تحکیم خود در سال سوم به عنوان صفات پایدار زندگی می کند. (هی و همکارانش، 1999). بنابراین، به نظر می رسد که بررسی تفاوتهای فردی نقاط قوت شخصیت در کودکان در اوایل سه سالگی، مهم باشد.
در حالی که بیشتر تحقیقات اخیر بر روی نقاط قوت و خوشبختی و شادی شخصیت جوانان و بزرگسالان متمرکز شده است (پارک و پترسون، 2005، نسخه دستوری منتشر نشده، پارک و همکاران، 2005)، مطالعات شخصیت و خوشبختی و شادی در کودکان خردسال در این مباحث عمدتاً مورد غفلت واقع شده است. یکی از دلایل سایه طولانی پیاژه (1928) است، به این معنی که تحقیقات بر روی کودکان هنوز تحت سلطه مطالعات مربوط به رشد شناختی است و نه برعکس آن رشد اجتماعی و عاطفی. ادبیات ما در جستجوی تحقیقات در مورد کودکان و شادی ها هیچ کمبودی از اینکه کودکان در مورد خوشبختی و شادی به چه چیزی اعتقاد دارند را اثبات نکردیم اما تعداد بسیار کمی از تحقیقات درباره خوشبختی و شادی واقعی کودکان است.
شاید بیشترین مسئله عدم وجود روشی معتبر و موافقت برای اندازه گیری اختلافات فردی در نقاط قوت شخصیت و خوشبختی و شادی در بین کودکان خردسال بسیار کم برای تکمیل پرسشنامه های خود گزارش دهی است که به طور مؤثر برای جوانان و بزرگسالان به کار رفته است (به عنوان مثال، هوبنر، 1991 ) هنگامی که محققان خوشبختی و شادی را در بین افراد جوان اندازه گیری کرده اند، آنها معمولاً به مشاهدات توسط ناظران آموزش دیده (به عنوان مثال، رابینسون و همکاران، 2001) یا گزارش های والدین، معلمان و گاهی همسالان اعتماد کرده اند که برای شناسایی بیشتر از مقیاس های رتبه بندی یا روش های جامعه سنجی در مقابل کودکان کمتر خوشحال (شاد، راضی) استفاده می کنند. (مانند بلکمن و همکاران، 1986 ؛ لاهون و لاهون، 2000 ؛ مارتین و همکاران، 2002).
اگر در طول عمر به پیشرفت مثبت توجه داریم، باید تجلیات اولیه نقاط قوت شخصیت و روابط آنها را با خوشبختی و شادی بررسی کنیم. بر این اساس، ما باید برای سنجش مؤلفه های شخصیت و خوشبختی و شادی در سنین بسیار زود، استراتژی های موثقی تهیه کنیم؛ این استراتژی به محققان بعدی این امکان را می دهد تا منشأ و مسیر رشد شخصیت خوب و بهزیستی را بررسی کنند، و شاید بتوانند مداخلات اولیه را که هر دو را پرورش می دهد، ابداع کنند.
با تطبیق روش- توصیف آزاد والدین از کودک - که با موفقیت برای تأیید پنج ویژگی های شخصیتی بزرگ در کودکان بین دو تا سیزده سال مورد استفاده قرار گرفته است (به عنوان مثال، کوهنستام و همکاران، 1998)، ما توصیف های کودک را از تعداد زیادی از والدین به دست آوردیم و یک طرح تحلیل محتوا برای شناسایی هر یک از 24 نقاط قوت VIA ابداع کردیم. این توضیحات همچنین برای میزان شادی کودک کدگذاری شده بود. اهمیت مطالعه حاضر این است که این اولین مطالعه از تجلیات اولیه نقاط قوت شخصیت و ارتباط آنها با خوشبختی و شادی است. با تکیه بر توصیفهای والدین فرزندان "خودجوش"، از قرار دادن کلمات در دهان آگاهی دهنده والدین مان خودداری کردیم.
فرضیه کار ما این بود که همان نقاط قوت "قلبی" مرتبط با رضایت از زندگی و خوشبختی و شادی در بین جوانان و بزرگسالان با شادی در بین خردسالان همراه خواهد بود: زهد، قدردانی، امید و عشق. با این حال، از آنجا که قدردانی یکی از نقاط قوت شخصیت است که نیاز به نشان دادن درجه ای از رشد روانی اجتماعی دارد (پترسون و سلیگمن، 2004)، ما قانع نشده بودیم که شواهد زیادی از قدردانی در بین کودکان خردسال پیدا خواهیم کرد که کمتر هرگونه ارتباط تجربی با خوشبختی و شادی دارد (به گلیسون و وینتراوب، 1976 ؛ وینر و گراهام، 1988 رجوع کنید).
روش
نمونه و رویه
پاسخ دهندگان نمونه ای از بزرگسالان آمریکایی بودند که اطلاعات اولیه جمعیتی و توضیحات باز کودکان خود را در وب سایت محافظت شده با رمز عبور ارائه می دادند.پاسخ دهندگان از اطلاعیه های موجود در فروشگاه های اسباب بازی ها، مراکز مراقبت های روزانه و دفاتر اطفال در شمال کالیفرنیا و در مورد لیست ضمن خدمت روانشناسی مثبت و والدین استفاده می کردند.
از افراد دارای فرزند بین سنین سه تا نه سال دعوت شد تا با ما تماس بگیرند و ما آنها را به وب سایت خود هدایت کردیم. در اینجا به آنها دستورالعمل های زیر ارائه می شود:
ما دوست داریم ویژگی های شخصی کودکان خردسال را درک کنیم. آیا فرزندی دارید که بین 3 تا 9 باشد؟ این پروژه شما را ملزم به پاسخگویی به سؤالات مربوط به فرزند خود خواهد کرد. کل زمان لازم برای تکمیل این سوالات تقریباً 15-20 دقیقه است.
درمجموع، شرح 680 کودک را بدست آوردیم. در بعضی موارد (23٪)، همان والدین بیش از یک فرزند را توصیف کرده اند، اما هنگامی که تحلیل ها محدود به فرزند اول توصیف شده بود، نتایج یکسان بود، بنابراین در اینجا ما تمام داده ها را ارائه می دهیم.
پاسخ دهندگان ابتدا یک پرسشنامه مختصر جمعیت شناختی را تکمیل کردند. نتایج در جدول اول نشان داده شده است.کودکان توصیف شده در سنین بین سه تا نه سال به طور مساوی کم و بیش به همان اندازه بودند.پسران و دختران به طور مساوی (51٪ در مقابل 49٪) نشان داده شدند. بیشتر کودکان توسط مادرانشان توصیف شده بودند (82٪) و بیشتر آنها سفیدپوست (85٪) بودند. و بیشتر آنها از خانواده های طبقه متوسط یا بالا (86٪) بودند. تقریباً 20٪ فقط کودکان بودند. بیشتر کودکان شرح داده شده سابقه گزارش بیماری جدی یا ناتوانی (94٪) را گزارش نکردند.
در پی سؤالات جمعیت شناختی، به مخاطب دستورالعمل های زیر داده شد:
ما به خصوصیات شخصی و ویژگیهای فردی شما علاقه مند هستیم. چه می توانید به ما بگویید تا شاید فرزند شما را به خوبی بشناسیم؟ حتی جزئیات کوچک مورد توجه است. لطفا جواب خود را در کادر زیر تایپ کنید. نگران املا یا دستور زبان نباشید. پاسخ حداقل چند صد کلمه برای ما مفیدتر است، اما شما می توانید تا آنجا که می خواهید بنویسید. اگر می خواهید، می توانید داستانی را در مورد فرزند خود به اشتراک بگذارید که همه چیز را درباره او به تصویر می کشد. وقتی کارتان تمام شد، روی دکمه SUBMIT کلیک کنید. متشکرم!
توضیحات نوشته شده از بسیار زیاد، از 3 کلمه به 1351 کلمه، به طور متوسط 211 کلمه (SD = 172) فرق می کرد . حتی توصیفات بسیار کوتاه برای اهداف ما مفید بودند زیرا صفات نامتعارف را ذکر می کردند. طول توضیحات مربوط به هیچ یک از نتایج گزارش نشده است.
تجزیه و تحلیل محتوا
دو قاضی خبره به طور مستقل توضیحات را برای ذکر (= 1) یا نه (= 0) از هر یک از 24 نقطه قوت شخصیت VIA کدگذاری کردند. نقطه شروع برنامه نویسی نام نقاط قوت و مترادف واضح آنها است که در طبقه بندی ارائه شده است (پترسون و سلیگمن، 2004). به عنوان مثال، قدرت شخصیت مهربانی نه تنها از ذکر مهربانی بلکه با ذکر سخاوت، تغذیه، مراقبت، دلسوزی و یا زیبایی نیز رمزگذاری شده بود. این برنامه نویسی برای کسب راه هایی که والدین نقاط قوت مختلفی را در بین فرزندان خود توصیف می کنند، تهیه شده است. به عنوان مثال، کسی کودک را زرنگ، سرزنده یا سرسخت توصیف نمی کرد، اما والدین فرزندان خود را پر از زندگی یا مشتاق توصیف می کردند و این کلمات و عبارات به عنوان شاخصه های نقاط قوت شخصیت زرنگ محسوب می شدند. در برخی موارد، برنامه نویسی گسترده تر شد تا شامل روندهای رفتاری باشد که منعکس کننده نقاط قوت علاقه است (به جدول 2 مراجعه کنید). به عنوان مثال، والدین به ندرت فرزندان خود را مذهبی یا معنوی توصیف می کردند، اما آنها می گفتند "او خدا را دوست دارد" یا "او مرتباً نماز میخواند".
اگر صفات به صورت منفی ارائه شوند، صفات کدگذاری نمی شدند. یعنی بی پروایی به عنوان شجاعت رمزگذاری نشده بود. ترس و وحشت به عنوان احتیاط رمزگذاری نشده بود. میانگین شوخی های عملی به عنوان نشانه طنز کدگذاری نشده بودند (پترسون و سلیگمن، 2004).
توضیحات سرشار از زبان نقاط قوت شخصیت بود و رمزگذارهای ما نیازی به توسل به استنباط عمیق یا دوردست نداشتند. در توضیحات میانگین از نقاط قوت 3.09 شخصیت (SD = 1.75) ذکر شده است.همانطور که انتظار می رفت، بین طول توضیحات و تعداد نقاط قوت کدگذاری شده ارتباط متوسطی وجود داشت (33/0 = r، 001/0> p).
جدول II
نمونه هایی از کد نویسی
نقاط قوت شخصیت |
مثال (ها) |
قدردانی از زیبایی |
دوست دارد به نقاشی نگاه کند، به موسیقی کلاسیک گوش کند |
اصالت |
همیشه حقیقت را می گوید |
شجاعت |
از انجام کارها نمی ترسد |
خلاقیت |
در موسیقی، هنر، رقص، نوشتن واقعا با استعداد است |
کنجکاوی |
به همه چیز علاقه مند است. همیشه سؤال می کند |
انصاف |
اصرار بر رفتار برابر دارد |
بخشش |
هرگز کینه ای ندارد |
قدردانی |
همیشه می گوید از شما متشکرم |
امیدوار |
همیشه به طرف روشن و مثبت نگاه کند |
طنز |
جک می گوید؛ باعث می شود من بخندم؛ یک کمدین است |
مهربانی |
به اطراف خانه کمک می کند |
رهبری |
یک کودک نو پا آلفاست. کودکان دیگر دنبال می کنند |
عشق |
دوستان نزدیک دارد. به برادر کوچکتر اختصاص دارد. دختر بابا است |
عشق به یادگیری |
عاشق خواندن تمام وقت است؛ عاشق مدرسه است |
فروتنی |
اجازه می دهد تا دیگران بدرخشند |
ذهن باز |
همیشه زوایا را در نظر می گیرد |
پشتکار |
سخت تلاش می کند |
چشم انداز |
اختلافات بین دوستان را حل می کند |
احتیاط |
محتاط است |
دینداری |
داستانهای مربوط به کتاب مقدس را نشان می دهد. به خانواده یاد می کند که دعا کنند |
خودتنظیمی |
به خوبی از قوانین پیروی می کند |
هوش اجتماعی |
همیشه می داند چه احساسی دارم |
کار تیمی |
با همبازی ها خوب همکاری می کند |
شوق و شور |
پر از انرژی |
ما همچنین دو ویژگی مثبت اضافی را خارج از قلمرو شخصیت کدگذاری کردیم. آیا کودک از یک یا چند روش باهوش (هوشمند،زرنگ، با استعداد، درخشان) توصیف شده است و آیا کودک از نظر جسمی (قشنگ، زیبا، خوش تیپ، چشمگیر، زرق و برق دار) توصیف شده است؟ ما برای رمزگذاری این خصوصیات دو دلیل داشتیم. اولین دلیل بررسی اینکه آیا آنها به خوشبختی و شادی مربوط می شوند یا خیر؟ هوش و زیبایی با خوشبختی و شادی در بین بزرگسالان همراه نیست (Argyle، 2001)، اما روشن نیست که در مورد خردسالان نیز همین مسئله است. دلیل دوم این بود که به ما اجازه می داد تا در مورد چگونگی توصیف والدین از فرزندانشان یک اثر هاله عمومی را تست کنیم.
سرانجام، ما با استفاده از مقیاس 7 امتیازی زیر، شادی کودک را کدگذاری کردیم:
7 = خوشبختی و شادی (شادی، خوشحالی) به صراحت با یک ابرقهرمان توصیف می شود (برای مثال، بسیار خوشحال، همیشه خوشحال، شاد و غیرقابل باور)
6 = خوشبختی و شادی که با یک ویژگی افزودنی توصیف شده است (مثلاً بسیار خوشحال، کاملاً خوشحال)
5 = خوشحالی بدون ویژگی شرح داده شده است.
4 = خوشبختی و شادی با ویژگی محدود توصیف شده است (به عنوان مثال، تا حدودی خوشحال، گاه خوشحال)
3 = خوشبختی و شادی نامگذاری نشده بلکه با توصیف چندین فعالیت مکرر و لذت بخش، نشان داده شده توسط لوین و همکاران. (1999) به عنوان پیشروان موثق خوشبختی و شادی قضاوت شده در بین کودکان کوچک بر این ویژگی دلالت دارد (به عنوان مثال، دوست دارد با کامیون های خود بازی کند و این کار را همیشه انجام می دهد ؛ همیشه در مورد کتاب ها می خواند و صحبت می کند)
2 = خوشبختی و شادی نامگذاری نشده بلکه دلالت بر توصیف یک فعالیت مکرر و لذت بخش دارد
1 = ذکر و یا دلالت بر خوشبختی و شادی نشده است.
تعداد کمی از والدین فرزندان خود را ناراضی، دارای اضطراب مزمن یا افسردگی و امثال آنها (7٪) توصیف کرده اند و این توصیف ها به صورت 0 کدگذاری شده است. در اصل، یک کودک را می توان خوشحال، اما - به عنوان مثال - مضطراب توصیف کرد، اما ما با چنین توصیفاتی روبرو نشدیم. شامل این 0 کد یودن یا نبودن در تجزیه و تحلیل های انجام شده هیچ تفاوتی نمی کند، بنابراین همه داده ها را شرح می دهیم. قابلیت اطمینان کدگذاری توسط کاپا برای کدهای باینری و آلفا در مورد مقیاس خوشبختی و شادی مشخص شد. در همه موارد، اینها از 0.70 فراتر رفته اند.
نتایج
میانگین امتیاز شادی 89/2٪ (SD = 2.21) و 54٪ توضیحات 2 یا بیشتر کدگذاری شده است. نتیجه نشان داد که اکثر کودکان حداقل تا حدودی خوشحال بودند. این نتایج با نتایج بزرگسالان قابل مقایسه است (دینر و دینر، 1996). همچنین موازی کردن داده های بزرگسالان، ویژگی های جمعیت شناختی تا حد زیادی با امتیاز: شادی سن، جنس، قومیت و سابقه بیماری (Fs <1) ارتباط نداشت (آرگیل، 2001). این که مادر یا پدر توضیحات خود را ارائه دهند نیز ارتباطی با امتیاز خوشبختی و شادی ندارد.
طبقه اجتماعی با خوشبختی و شادی همراه بود: کودکان از طبقه پایین نسبت به سایر کودکان نمره کمتری دریافت کردند (87/0 = F، 05 / 0P <). اگرچه یک اثر قوی نیست، اما دوباره آنچه را که در مورد خوشبختی و شادی در بین بزرگسالان شناخته شده است به طور خاص تأیید می کند، که درآمد رابطه ای خطی منحنی با خوشبختی و شادی، با یک اثر کاهش یافته بالاتر از آنچه برای تأمین نیازهای اساسی لازم است دارد (شکل 1 را ببینید) (به مقاله دینر رجوع کنید، 1985).
همچنین تأثیرات ناچیزی روی امتیاز خوشبختی و شادی از ترتیب تولد کودک وجود دارد (82/2 = F، 05 / 0P <).
کودکان کوچکتر (X = 3.14) و فقط کودکان (X = 3.03) تا حدودی شادتر از بزرگترین کودکان (2.59 = X) یا فرزندان وسطی (2.67 = X) توصیف شدند. با کنترل طبقه اجتماعی یا سن کودک، تأثیرات حاصل از آن کاهش نمی یابد.
شکل 1. شادی کودک و وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده.
جدول III
نقاط قوت و خوشبختی و شادی (تعداد = 680)
با شادی r |
فراوانی(%) |
شخصیت |
0.00 |
9 (1) |
اعتبار
|
0.07 |
10 (2) |
حق شناسی
|
0.01 |
10 (2) |
فروتنی
|
0.02 |
11 (2) |
بخشش |
0.08 |
13 (2) |
ذهنیت باز
|
0.12* |
14 (2) |
امید |
0.05 |
15 (2) |
قدردانی از زیبایی
|
0.09 |
20 (3) |
چشم انداز |
0.05 |
35 (5) |
دینداری
|
0.03 |
39 (6) |
انصاف
|
0.02 |
43 (6) |
رهبری
|
0.08 |
47 (7) |
شجاعت
|
0.02 |
52 (8) |
احتیاط
|
0.31* |
67 (10) |
شوق و شور |
0.05 |
81 (12) |
کار گروهی
|
0.03 |
82 (12) |
هوش اجتماعی
|
0.04 |
83 (12) |
خود تنظیم
|
–0.01 |
135 (20) |
استقامت |
–0.02 |
136 (20) |
عشق به یادگیری
|
–0.02 |
150 (22) |
کنجکاوی
|
0.07 |
179 (26) |
شوخ طبعی
|
0.08 |
231 (34) |
خلاقیت
|
0.00 |
261 (38) |
مهربانی |
0.31* |
378 (56) |
دوست |
جدول III فراوانی نقاط قوت شخصیت را نشان می دهد. اگر صحبت از یک کودک متعصب، همانطور که از نظر والدینش دیده می شود ممکن باشد، او کسی است که دوست داشتنی، مهربان، خلاق، شوخ طبع و کنجکاو باشد. این نتایج همچنین گمانه زنی های نظری را تأیید می کند که برخی از نقاط قوت شخصیت - به عنوان مثال، اصالت، قدردانی، فروتنی، بخشش و روحیه باز - در بین کودکان خردسال رایج نیست (پترسون و سلیگمن، 2004).
ما همچنین بررسی کردیم که نقاط قوت شخصیت با خوشبختی و شادی چه ارتباطی دارد. به دلیل اندازه بزرگ نمونه و تعداد زیاد مقایسه ها، ما از سطح p محافظه کارانه استفاده کردیم (یعنی، 0.05 / 24 = 0.002).سه نقطه قوت شخصیت به طور معناداری با خوشبختی و شادی مرتبط بود: عشق، امید، و زیرکی (به جدول III نگاه کنید). قدردانی یک رابطه قوی بین رضایت از زندگی برای جوانان و بزرگسالان است، اما در نمونه حاضر کودکان خردسال نیست. همانطور که در جدول III نشان داده شده است، قدردانی از فراوانی بسیار کمی در نقاط قوت برخوردار بود. اما، اگر فقط به توصیف کودکان در سن هفت سال یا بالاتر نگاه کنیم (288 = n)، همبستگی مورد انتظار، اگرچه در حد متوسط (16/0 = r، 008/0> p)بین قدردانی و خوشبختی و شادی پدیدار می شود.
ما با بررسی اینکه آیا ذکر هوش و جذابیت در توصیف والدین با ویژگیهای والدین دیگر از خصوصیات مثبت است، امکان اثر هاله را بررسی و تست کرده ایم (دیون و همکاران، 1972). فراوانی هوش و جذابیت به ترتیب 336 (49٪) و 51 (8٪) بود. نه هوش (01/0 = r) و نه جذابیت (05/0 = r) با خوشبختی و شادی امتیازبندی شده ارتباطی نداشت، گرچه فراوانی هوش نسبتاً زیاد بود. در واقع، هوش و جذابیت رابطه معناداری با هیچ یک از نقاط قوت شخصیت مگر با فروتنی و در عین حال رابطه قابل تفسیر بین عشق نسبت داده شده به یادگیری و شعور نداشت. کودکانی که عاشق یادگیری هستند، بیشتر از کودکانی که عاشق یادگیری نیستند باهوش توصیف می شوند (57٪ در مقابل 48٪ ؛ 𝛌2 = 3.32، P <0.07) (به انیل، 2001 رجوع کنید).
بحث و گفتگو
در این مطالعه، نقاط قوت شخصیت و رابطه آنها با شادی در بین کودکان خردسال با استفاده از توضیحات آزاد والدین بررسی شده است. اگرچه در توصیف والدین از فرزندان، همه 24 نقاط قوت شخصیت پیدا شد، اما برخی از نقاط قوت شخصیت بیشتر از قبل اشاره می شد: عشق، کنجکاوی، مهربانی، خلاقیت و شوخ طبعی. در مقابل، از نقاط قوت شخصیت که به درجه بلوغ شناختی نیاز دارد - مانند ذهن باز، قدردانی، استغفار، فروتنی و اصالت - معمولاً ذکر نشده است (به کوهبرگ 1981، 1984 ؛ پیاژه، 1932 رجوع کنید).
همانطور که پیش بینی شده بود، روابط بین خوشبختی و شادی و نقاط قوت عشق، امید و زیرکی حتی در بین خردسالان آشکار بود. این نتایج با یک استثناء با آنچه در جوانان و بزرگسالان یافته ایم همگرا است (پارک و همکاران، 2004). گرچه قدردانی مربوط به خوشبختی و شادی در بین جوانان و بزرگسالان بود، اما در بین خردسالان یافت نشد. در نمونه حاضر، ارتباط بین خوشبختی و شادی و قدردانی ظاهرا فقط برای کودکان هفت سال و بالاتر مشاهده شده است.
اگر این نتایج را از نظر ارزیابی چهره بدست بیاوریم، آنها الگوهای موجود بین رضایت از زندگی و نقاط قوت شخصیت در نمونه های بزرگسالان و جوانان را تأیید می کنند (پارک و پترسون، در مطبوعات a؛ پارک و همکارانش 2004). نقاط قوت "قلب" به طور مداوم با خوشبختی و شادی مرتبط هستند، در حالی که نقاط قوت "ذهن" اینگونه نیستند. این الگوها با سایر خطوط تحقیق همگرایی می کنند که به ارتباطات بسیار قوی تری بین شادی و روابط اجتماعی خوب نسبت به شادی و شعور، نمرات مدرسه و پرستیژ شغلی مستند می کنند (آرگلی، 2001 ؛ داینر و سلیگمن، 2002).
ارتباط بین این نقاط قوت شخصیت و رضایت از زندگی در اوایل زندگی آشکار است، و در واقع، آنها ممکن است در طول زندگی عود کنند، زیرا آنها خیلی زود برقرار شده اند. نقاط قوت شخصیتی عشق از قرار معلوم مستلزم ایجاد ارتباطی ایمن بین نوزاد و سرپرست آن است (بولبی، 1969)، و ما می دانیم که کودکان دارای امنیت، در طول زندگی، از نظر روانشناختی و اجتماعی بهتر سازگار می شوند (به عنوان مثال، کوچانسکا، 2001). تصور می شود که نقاط قوت شخصیتی امید با احساس امنیت در اوایل زندگی برقرار می شود (اریکسون، 1963)، و ما به همین ترتیب می دانیم که امید یک ارتباط قوی از بهزیستی در طول زندگی است (اسنایدر، 2000).
ارتباط بین زیرکی و خوشبختی و شادی به سختی غیرمنتظره است - تصور کردن کودکی پرشور اما غمگین دشوار است - و ممکن است ریشه های مشترک آنها را در تأثیر مثبت یا روحیه برونگرایانه و فعال منعکس کند (واتسون، 2002). با این حال، ما تأکید می کنیم که ارتباط بین شادابی و خوشبختی و شادی آنقدر قوی نیست که دلالت بر افزونگی داشته باشد. بنابراین، اکثر کودکانی که به عنوان زیرک توصیف می شوند نیز خوشحال به نظر می رسیدند، اما بسیاری از بچه های خوشحال وجود داشتند که آنها را زیرک توصیف نمی کنند. به عنوان پیشرو خوشحالی، زیرکی و زیرکی بیشتر از آنچه کافی به نظر می رسد لازم است.
جالب بود که فقط کودکان و خردسالان نسبت به سایر کودکان خوشبخت تر توصیف شده اند، یافته ای که قبلاً گزارش نشده بود (وین هاون، 2005). آنچه مشترک است - شاید - توسط کودک خردسال در خانواده جابجا نشده است.تحقیقات بیشتر در مورد تاثیر ترتیب تولد بر روی شادی بچه ها برای مشخص کردن این موضوع مفید خواهد بود.
نتایج نیز نشان می دهد که براساس گزارش والدین،موقعیت اقتصادی و اجتماعی بر روی شادی کودکان نیز مانند بزرگسالان تاثیر دارد.کودکان از طبقه اجتماعی پایین کمتر از بچه های دیگر خوشحال توصیف شدند،و این یافته ای است که باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر چه باور رایج این است که با پول نمی شود خوشبختی و شادی خرید،اما حقیقت موضوع دلالت بر این موضوع دارد که فقر یک سایه بر روی بهزیستی خردسالان در میان ما می اندازد.اگر چه ما دلیل واقعی این موضوع را نمی دانیم،اما می توانیم تصور کنیم که فقر شادی را به شیوه های مختلفی از جمله مستقیم و غیرمستقیم حتی -یعنی کمبود منابع مادی اصلی،محدودیت دسترسی به بهداشت،کمبود زمان خانواده و غیره در میان بچه ها کاهش می دهد.
یافته های مطالعه حاضر دلالت بر مداخلات برای تقویت بهزیستی دارد. مداخلات که نقاط قوت شخصیت را هدف قرار می دهند، می تواند راهی برای بهره گیری از خوشبختی و شادی فراهم کند (سلیگمن و همکاران، 2005). تلاش های عمدی برای پرورش زندگی خوب روانشناختی - مانند مواردی که در کلاسهای آموزش شخصیت یا برنامه های رشد جوانان بعد از مدرسه تجسم یافته اند (به عنوان مثال، برکوویتز، 2002 ؛ راث و بروکس گون، 2003) - احتمالاً باید نقاط قوت شخصیت خاصی را به عنوان اهداف اولیه به جای موارد دیگر انتخاب کنند. ما قبلاً می دانیم که چگونه می توانیم قدردانی و شکرگذاری را پرورش دهیم (میلر، 1995) و امید (گیلهام و همکاران، 1995؛ مک درموت و اسنایدر، 1999). روش آموزش عشق و زهد کمتر واضح است، اگرچه ما برخی از پیش سازهای طبیعی آنها را می شناسیم: ایمنی به مراقبین در مورد عشق و سلامتی جسمی و ایمنی در مورد زهد مرتبط است(پترسون و سلیگمن، 2004). در هر صورت، نتایج حاضر نشان می دهد که پیوندها بین نقاط قوت شخصیت و خوشبختی و شادی در اوایل عمر برقرار می شود. بر این اساس مداخلات باید زودتر انجام شود نه اینکه برعکس بعدها انجام شود.
توجه داشته باشیم که این یک مطالعه مقطعی است. بنابراین، توالی زمانی نقاط قوت و شادی شخصیت در کودکان خردسال که در مطالعه حاضر شرح داده شده را نمی دانیم. در مطالعات ما در مورد جوانی، شواهدی پیدا می کنیم که نقاط قوت شخصیت، شادکامی بعدی را تا حدی بیشتر پیش بینی می کند که خوشبختی و شادی نقاط قوت شخصیت بعدی را پیش بینی می کند (به عنوان مثال، پارک و پترسون، 2005، نسخه خطی منتشر نشده). با این حال، این الگوی ممکن است برای کودکان بسیار خردسال ممکن نباشد. فعلاً تفسیر محتاطانه را ترجیح می دهیم که خوشبختی و شادی و نقاط قوت قلبی به سادگی دست در دست جوانان است.
تکیه بر آنچه پدر و مادر در مورد فرزندان خود باید بگویند، در روانشناسی رشدی از سنّت دیرینه برخوردار است، و مطمئناً این استراتژی دارای معیار اعتبار است. در واقع، تحقیقات صریحاً تأیید کرده اند که والدین و فرزندان خردسال درمورد احساسات مثبتی که کودکان تجربه می کنند بسیار موافق هستند (لوین و همکاران، 1999)، و در داده های حاضر مشخص است که ما در حال بهره برداری از اثر ساده هاله نبودیم.
با این حال، ما نیز اولین کسی هستیم که متذکر شدیم که روش تحقیق ما فقط یک نقطه شروع است که باید در برابر ارزیابی های مشاهده ای و تجربی پرشورتر در مورد شادی و شخصیت در کودکان خردسال بررسی شود. مطالعات طولی ریز و درشت بیشتر در مورد کودکان بسیار خردسال که استراتژی های مختلف ارزیابی را برای درک رشد، همبستگی و پیامدهای نقاط قوت و رفاه شخصیت ترکیب می کنند، ضروری هستند.
مطالعه حاضر از آن جهت قابل توجه است که نشان داد که تحقیقات در مورد صفات مثبت با استفاده از توصیفات والدین می تواند در مورد کودکان بسیار خردسال نیز گسترش یابد،امکان شناخت زودترین مظاهر قوت های شخصیت و تداوم احتمالی آنها با صفات مشابه در بین جوانان و بزرگسالان وجود دارد. توصیفات انتهایی توسط والدین فرزندان خردسالشان می تواند برای ذکر 24 نقطه قوت VIA و همچنین درجه های خوشبختی، ارائه یک روانشناسی مثبت با یک استراتژی تحقیقاتی جدید قابل اجرا نه تنها برای کودکان بلکه برای همه افراد سریع، مشهور،یا مرده - تمایلی ندارد و یا قادر به تکمیل پرسشنامه هایی نیست کدگذاری شود که رایج ترین استراتژی تحقیق در روانشناسی مثبت است (پارک و پترسون، در انتشارات b).