ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

در این وبلاگ، مطالب و مقالات علمی برای رشته های مختلف دانشگاهی، منتشر خواهد شد

مقاله با موضوع الهیات و آموزش

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۳:۴۰ ب.ظ

الهیات و آموزش

این پایان نامه در پی کشف و ایجاد ارتباط بین الهیات و آموزش است. اکنون طیف وسیعی از دیدگاه های متخصصان الهیات، مربیان و نویسندگان را که به همین نحو سعی در بیان ارتباط بین الهیات و آموزش دارند را  بررسی می کنیم. همانطور که در اصطلاح "آموزش مسیحی" می بینیم تنوع تفسیر وابسته به قرائن و کاربردهای مربوط به الهیات و آموزش وجود دارد. همانطور که قبلاً گفته شد، تمرکز این تحقیق بر آموزش مسیحیان در چارچوب یک مکتب ابتدایی کلیسای انگلیس است. براون (2015 ، ص. 7-156) عنوان می کند که این الهیات و همچنین پاسخ آموزشی به نگرانی های کلیسای انگلیس برای همه کودکان است که تفاوت اساسی بین یک مکتب کلیسا و مکتب جامعه است. این امر به طور واضح در چشم انداز آموزش کلیسای انگلیس (دفتر آموزش و پرورش کلیسای انگلیس ، 2016b) با مبنای خود که کاملاً مسیحی است ، خدمت به خیر مشترک است. مکتب کلیسایی به نفع همه کودکان جامعه از نظر مذهب و پیشینه آنهاست، اما مکتب جامعه ممکن است به همین شیوه باشد. این شدیدا نشان می دهد که این تفاوت در الهیات نهفته است که پایه گذار و محرک تجربه آموزشی دانش آموزان در یک مکتب کلیسایی است. دکتر روون ویلیامز هنگامی که اسقف اعظم کانتربری بود در ویدئوی اولیه در وب سایت ارزشهای کلیسای انگلیس درخصوص این موضوع صحبت کرد:

 

سایت ترجمه تخصصی مقالات

 

 

 

یک مکتب مسیحی مکتبی است که دارای جو آزاد است ، به این معنا که مردم ارزش صرف زمان را دارند ، مردم برای رشد به زمان نیاز داشته و نیازمند توجه هستند. انجیل مسیحی می گوید که هر کس چه بداند و چه نداند در برابر خدا وظیفه منحصر به فردی دارد. این امر لزوماً به معنای این نیست که هرکسی که درگیر است باید همان الهیات یا فلسفه را به اشتراک بگذارد. این بدان معنا نیست که همه بدانند که آنها این رابطه را با خدا داشته و آگاهانه در آن رابطه هستند. اما یک مکتب مسیحی مکتبی است که در آن تمام افراد با این اعتقاد روبرو می شوند که عامل مرموز و فوق العاده بالقوه ای در هرکسی وجود دارد - ویلیامز ، 2009).

42

علاوه بر راه اندازی یک مکتب کلیسای، توجه به سایر زمینه ها در آگاهی بیشتر از نتایج تحقیق دارای اهمیت است. من طیف وسیعی از دیدگاه ها را بررسی خواهم کرد که نشان می دهد اعمال الهیات در زمینه های خارج از کلیسا می تواند دشوار باشد. این ترکیب از محتویات در آموزش الهیات توسط هال بیان شده است: نقش آن و مشکلاتی که در تلاش  برای خداشناسی با آن روبرو می شوید  عمدتاً فراتر از ایمان قرار دارند. با این حال ، برخی از نگرانی ها مربوط به تلاش علم الهیات برای کارکرد خود در حوزه ایمان خواهد بود ، و در اینجا می توانیم از نعمتهای مذهبی و مذهبی بهره مند شویم (هال ، 1984 ، ص 257). به نظر می رسد بیشتر نویسندگان رابطه بین الهیات و آموزش را یکی از گفتگوها و دوگانگی می دانند: {گرووم ، 1980؛ هال ، 1984؛ فرانسیس ، 1983 و 1990؛ هیوود ، 1992؛ استپ ، آنتونی و آلیسون ، 2008؛ سیمور ، 2010؛. رایت، 2013b). اگرچه در درجه اول در مورد کلیسا به عنوان زمینه ای برای آموزش مسیحی اظهار نظر می کند ، سیمور {2010 ، ص. 279) عقیده خود را بیان می کند که: "الهیات و آموزش متحد هستند - با توجه به قدرت و بینش سنت مسیحی ، تحقیقات آموزشی و تجزیه و تحلیل اجتماعی، الهیات با همکاری با آموزش است." سیمور از الهیات عملی آموزش مور (1984) استفاده می کند تا آنچه را که او را "متخصص الهیات آموزش " توصیف می کند ، درگیر کند:

1} بازیابی استعاره های تاریخی و نمونه های راهنمایی و تشکیلاتی که امروزه می تواند به شکلی مفید مورد استفاده مجدد قرار گیرد ؛ 2} تأمل در مورد آموزش و پرورش از نظر الهیات در بستر یک جامعه جهانی و تمام واقعیت های انسانی ، سیاسی و اجتماعی که درگیر آن است (مور ، 1984 ، ص 28).

43

همانطور که قبلاً بحث شد ، هیرت (1972 و 1981) این موضع را اتخاذ می کند که جایی برای الهیات مسیحی در آموزش وجود ندارد (رجوع کنید به صص 38-9).

3

بدیهی است که تعدادی از متخصصان الهیات و فرهیختگان احساس کرده اند که سزاواراست که به استدلال های هیرست در دفاع از ارتباطات بین الهیات مسیحی و آموزش: (فرانسیس ، 1983 و 1990 ؛ هال ، 1984 ؛ فیلیپس ، 1994 ؛ و کولینگ ، 2010) پاسخ دهند. در پاسخ خود به هیرست، هال پنج ارتباط احتمالی بین الهیات مسیحی  و اموزش را برجسته می کند :

1 - ممکن است الهیات مسیحی برای درک آموزش لازم و کافی باشد.

2 - الهیات مسیحی ممکن است درک لازم اما کافی از آموزش را ارائه ندهد.

3 - الهیات مسیحی ممکن است درک کافی اما لازم را از آموزش ارائه ندهد.

 

4

4) الهیات مسیحی ممکن است درک آموزش ممکن و مشروعی را ارائه دهد ، اما درکی که نه کافی است و نه لازم.

5) الهیات مسیحی به عنوان روشی برای درک آموزش ممکن است غیرممکن و نامشروع بوده و هیچ سهمی برای ارائه نداشته باشد (هال، 1984، ص231).

از نظر هیرست ، آخرین موضع تنها گزینه مشروعیت است ، در حالی که هال (1984 ، ص 261) اظهار داشت: "هدف از هرگونه تئولوژی آموزش باید نشان دادن این باشد که الهیات می تواند منبع فهمی و احتمالی برای آموزش باشد اما لازم نیست. " کولینگ (1994 ، ص 53) نمونه ای از روش های آموزش عیسی را نشان می دهد که حمایت علوم الهی را برای رد آموزش تلقین فکری نشان می دهد. هال ماهیت خودمختاری آموزش را تشخیص می دهد اما اظهار می دارد که این بدان معنا نیست که تفسیر علوم الهی غیر منطقی است. وی اظهار داشت که الهیات می تواند نقشی مشروع و روشنگر در حمایت از مفاهیم آموزشی ایفا کند هال (1994 ، ص 323). هال معتقد است که برای الهیات داشتن نقش تعیین کننده به دلیل ماهیت سکولار آموزش نامناسب است (هال ، 1994 ، ص 323). مبنای وی برای این امر این است که یک بررسی دقیق علمی باید به طور واضح اهداف و محدودیت های آن را بیان کند.

سایت ترجمه تخصصی مقالات

44

الهیات نمی تواند ادعا کند که منحصر به فرد از آموزش است ، زیرا این امر دسترسی به همه غیر از مؤمنان دینی را سلب می کند. در عین حال الهیات حق دارد در آموزش و پرورش نیز تأثیر بگذارد به گونه ای که صداقت آموزش به عنوان "حوزه سکولار تخصص بشر" تأمین شود ، اما مشخص شده است که این عرفیت از انتقاد از سایر اشکال زندگی مانند دین مصونیت ندارد "(هال ، 1984 ، ص 261).

5

 با این حال ، من پیشنهاد می کنم که یک مربی مسیحی ممکن است برای اطلاع از عملکرد خود ، الهیات مسیحی را به عنوان علت وجودی خود انتخاب کند. بنابراین ، علاوه بر ارائه یک مشارکت "ممکن و مشروع" در آموزش همانطور که ​​هال پیشنهاد می کند ، من پیشنهاد می کنم که برای فردی که مسیح را پرستش می کند ، الهیات از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار باشد. در حقیقت ، برای درک "آموزش" ضروری و کافی "می باشد زیرا این امر از جهان بینی آنها پشتیبانی می کند (براون ، 2015 ، ص 155). سرانجام ، کسانی نیز هستند که اولویت الهیات بر آموزش را حفظ می کنند. به عنوان مثال ، میلر (1950 ، ص.5) به نقل از هیوود (1992 ، ص.150) ، ادعا می کند که آموزش مسیحی در درجه اول یک رشته الهیاتی است:

تمرکز برنامه درسی رابطه دو گانه بین خدا و یادگیرنده است. برنامه درسی هم خدا محور است و هم تجربه محور. الهیات باید مقدم بر برنامه درسی باشد! الهیات "حقیقت-درباره-خدا-در رابطه با انسان" است.

وی در ادامه به تشریح این الزام می پردازد که هر تئولوژی آموزش باید زمینه آموزشی و تاریخی مکتب کلیسا را ​​در نظر بگیرد ، جو فعلی بحث های آموزشی و داده های تحقیق تجربی مربوط به عملکرد مدارس کلیسا است. اگرچه دستورالعمل مکتب کلیسا از زمان آغاز هزاره جدید به حرکت درآمده است ، اما در تدوین تئولوژی آموزش در عصر حاضر ، این حوزه ها همچنان برای بررسی در نظر گرفته می شوند.

6

در پایان ، به نظر می رسد که پاسخ به هیرت بازتاب های بسیار مفیدی در رابطه بین الهیات و آموزش داشته است. با این حال ، به نظر نمی رسد که آنها در طی بیست و پنج سال گذشته ، منجر به تعالیم مداوم الهیاتی با آموزش بوده اند که منجر به یک تئولوژی عملی متعاقب آموزش می شود.

45

یکی از دلایل این امر می تواند این باشد که حوزه کارشناسان آموزش مسیحی که مایل به درگیر کردن الهیات با آموزش هستند در مقایسه با صاحب نظران به خودی خود نسبتاً اندک است ، که جهان بینی آنها لزوماً با این اصطلاحات بیان نمی شود و نه انگیزه ای برای بیان یک الهیات آموزش و پرورش خواهند داشت. از دیدگاه الهیات می تواند عنوان کرد که متخصصان الهیات به طور کلی ، آموزش مسیحیان را به عنوان حوزه مورد علاقه و نیازمند تأمل الهیاتی نمی شناسند. فرانسیس با بیان این دوگانگی بین متخصصان الهیات اظهار داشت: برای این که تئولوژی آموزش جدی گرفته شود ، متخصصان الهیات باید متقاعد شوند که موضوع آموزش و پرورش شایسته بررسی علوم الهی است و فرهیختگان باید متقاعد شوند که روشهای الهیات شایسته توجه جدی در عرصه فرهنگی است (فرانسیس ، 1990 ، ص 349).

به نظر می رسد برای الهیات و آموزش، همکاری متقابل مفیدی ایجاد می شود ولازم است که آموزگاران مسیحی خود را " متخصصان الهیات آموزش " بدانند تا از توصیف مور استفاده کنند (مور ، 1984 ، ص 28).

2.3.3 الهیات و جامعه شناسی

7

اکنون بحث دیگری را در رابطه با این مطالعه در نظر خواهم گرفت که مربوط به ارتباط بین آموزش ، الهیات و جامعه شناسی است. الهیات شامل مطالعه انتقادی در مورد ماهیت خدا و بشریت است که اعتقادات و اعمال را آگاه می کند. جامعه شناسی به تحقیقات تجربی در مورد جامعه ، نهادها و ارزشهای آن ، که از آن برای انجام تجزیه و تحلیل مفهومی استفاده می کند ، مربوط می شود. هیوود (1992 ، ص.103) عنوان می کند که تمرکز موضوع که در آن یکی از این دو رشته ، الهیات یا علوم اجتماعی قرار دارد، بیشترین ادعا را برای بیان هنجارهای مربوط به آموزش و پرورش در یک زمینه مذهبی داراست. او سعی می کند با نگاهی به رابطه بین الهیات و علوم اجتماعی به بررسی این مسئله بپردازد.

46

آموزش مسیحی یک کار مذهبی است و به همین ترتیب باید با الهیات ترکیب شود. آموزش مسیحی نوعی آموزش است که بدنه تئوری خود را دارد و در آن علوم اجتماعی نقش اصلی را ایفا می کنند. در آموزش مسیحی ، شیوه های آموزش و الهیات با هم رو به رو می شوند. با این وجود رابطه بین آنها چیست؟ آیا آموزش مسیحی صرفا انواع خاصی از آموزش است ، یا این یک شاخه از الهیات عملی یا معنوی است؟ «نظریه ماکرو» غالب یا بنیادی برای آموزش ، الهیات یا علوم اجتماعی مسیحی چیست؟ (هیوود ، 1992 ، ص 99)

به عقیده من پاسخ این سؤالات ، گرچه ساده نیست ، در این واقعیت نهفته است که مکاتب کلیسا در طیف وسیعی از زمینه های جامعه شناختی وجود دارند. بنابراین من اعتقاد ندارم که این پرسش الهیات یا جامعه شناسی باشد ، بلکه رابطه ای کاملاً تعریف شده و سودمند دو طرفه است تا بتواند یک منطق آموزشی آگاهانه را در یک بستر خاص جامعه شناختی ارائه دهد.

سایت ترجمه تخصصی مقالات

8

سایر نویسندگان بر اولویت الهیات بر جامعه شناسی و برعکس استدلال می کنند . به عنوان مثال ، هیوود (1992) به میلر (1980) اشاره می کند که اولویت الهیات را بر علوم اجتماعی حفظ می کند بر این اساس که این الهیات است که تجربه را تفسیر می کند ، محتوای اصلی آموزش مسیحی و "درک یادگیرنده به عنوان یک شخص را در یک رابطه خاص با خدا که پیش فرض آموزش مسیحیان است ارائه می دهد"(هیوود ، 1992 ، ص.100). به همین ترتیب ، وستروف درباره شیوه ای که الهیات نیز روشهای آموزش مسیحی را مورد قضاوت قرار می دهد ، عنوان می کند که "پیش فرضهای الهیاتی ما زمینه ای را برای فهم نظریه و عمل را ارائه می دهد" (وستروف ، 1978b، ص285).

در انتشارات خود "آینده مشارکت"  انجمن ملی (1984 ، ص 21) سه اصل ضروری برای کارشناسان آموزش حاکم بر عمل آنها را عنوان می کند. این سه اصل همچنین مورد توجه فراوان جامعه شناسان و متخصصان الهیات است. اولی مربوط به دیدگاه کارشناسان در خصوص اهمیت هر فرد است. مورد دوم مربوط به دیدگاه آنها نسبت به نوع جامعه است که می توان از طریق آموزش به آن دست یافت و سوم مربوط به این است که چگونه می توان آن فرد را به گونه ای تربیت کرد که بتواند به آنها کمک کرد تا سهم کامل در آن جامعه داشته باشند.

47

این نشان می دهد که الهیات نقش مهمی در دستیابی به چشم انداز و ایجاد آن درجامعه دارند.

9

جالب اینکه این نکته را نیز مطرح می کند که متخصصان الهیات در درک آموزش مسیحی سهیم نیستند: آیا متخصصان الهیات  نمی توانند قدرت الهیات مکتوب و گفتاری را برای روشن کردن مخمصه انسانی آشکار سازند وسنگ بنای حقایق الهی ، و به این ترتیب نیرویی برای آشتی به جای خودخواهی باشند؟

آیا نمی توان سهم الهیات را در درک دانش و حقیقت ، معلمان و دانش آموزان را در درک دقیق فرهنگ و اصول اخلاقی مشخص کرد؟ آیا وجود تئولوژی مسیحی در آموزش فضایی را ایجاد نمی کند که در آن سایر اعتقادات سهم خود و انتظارات از خدمات آموزش را تست کنند؟ (جامعه ملی ، 1984 ، ص 28) با ارائه یک دیدگاه متفاوت و دیدگاه انتقادی که رویکردی الهیاتی دارد ، نویسنده جیمز مایکل لی (1973 ، ص.58) به نقل از هایود (1992) این نظر را مطرح می کند که "دین مطابق روش و نه تقلید از شیوه وجودی است که یادگیرنده فرا می گیرد." لی (1973) به نقل از هیوود از این عقیده حمایت می کند که این دین و نه الهیات است که محتوای معتبر آموزش مسیحی است ، زیرا "الهیات فقط به حوزه شناختی مربوط می شود ، دین کل زندگی یک شخص را در بر می گیرد". (هیوود ، 1992 ، ص.101). به عقیده من این دیدگاه نسبتاً تفکیکی از حوزه تفکر الهیاتی در زندگی روزمره را به وجود می آورد. این نشان می دهد که افراد فقط با خواندن و استدلال می توانند از علم الهیات مطلع شوند. با این حال ، همانطور که در فصل 3 بررسی خواهیم کرد ، الهیات وابسته به قراین و به ویژه الگوی عملی ، تائید می کند که مردم از طریق عمل و خدمات از لحاظ الهیات شکل می گیرند.

48

کین و می این اظهارات را بسیار خوب بیان می کنند ، "تعالیم الهیاتی کتاب مقدس الهیات بیهوده و عمل غیر منعکس کننده نیست بلکه تئوری عملی در برابر  تئوری نظری است" (کین، پی و می، ام.، 1994، ص40). گرووم با بیان دیدگاه مشابه خود ، رابطه بین الهیات و روش عملی خود را یکی از گفتگوها و نه تسلط می داند. او این دوگانگی را بر حسب نیاز به آگاهی از رویه مشترک با توجه به الهیات توصیف می کند. با استفاده از رویه اشتراک مردم: از اهمیت متقابل که در اینجا بحث می شود می توان با یک دیدگاه تاریخی در مورد ترتیب اجتماعی موجود در کلیسا بین الهیات و آموزش دینی اطلاعات دقیق تری کسب کرد. به نظر می رسد که در کلیسای اولیه وزارت دیداسکولوی (که یک وزارتخانه رسمی بود قانون  13:1; 1Cor. 12:28-29; Eph. 4:11 را مشاهده کنید؛) هر دو دانستن "اصول دقیق" (2 تیم 3: 4) و آموزش آن بود. . در این مفهوم دیداسکولوی ها هم متخصصان الهیات و هم آموزگار بودند (گروم، 1980، ص.(229 او پیشنهاد می کند که با گذشت زمان ابعاد جامعه شناختی و الهیاتی که از آموزه های مربوط به آموزش مسیحیان خبر می دهند ، به تدریج از هم جدا شده اند. این امر به شکلی از آموزش مسیحی که عمدتاً از تفکر الهیاتی بی اطلاع است ناشی می شود، زیرا متخصصان الهیات  مسئولیت خود را برای اینکه یا معلمان مسیحی باشند و یا حمایت کافی از آنها داشته باشند را رها کرده اند.

برای حمایت بیشتر از این دیدگاه من که الهیات و جامعه شناسی متقابلا در  زمینه آموزش مسیحی سودمند هستند استپ ، آنتونی و آلیسون (2008) در مورد اختلاف نظر بین این دو اظهار نظر می کنند و می کوشند تا با مطرح کردن موردی برای ادغام سودمند دو پیرو ، بحث سلطه را حل کنند. اگر آموزش مسیحی حفظ وجه تمایز مسیحی است پس باید یک رشته وابسته به علوم الهی باشد ؛ و اگر قرار است تحصیلی باشد باید یک رشته علوم اجتماعی باشد.از طریق ادغام کامل الهیات و علوم اجتماعی در یک سطح نمونه، یک نظریه مستمر آموزش مسیحی و منافع آن نیز تحقق یافته است (استپ ، آنتونی و آلیسون ، 2008 ، ص.41).

49

11

آنها پیشنهاد می کنند که استفاده از اصطلاح "مسیحی" برای هر چیزی به معنای این است که باید از نظر الهیاتی آگاه سازی شود: "این مفهوم توسط کتاب مقدس ، سنت مسیحی و الهیات به ما اطلاع داده می شود تا کیفیت متمایز مسیحی را منعکس کند" استپ ، آنتونی و آلیسون (2008 ، ص. 25). با این حال ، هنوز هم تعدادی از سؤالاتی که باید به آنها پاسخ داده شود ، باقی مانده است. به عنوان مثال ، در چه مقطعی از آموزش به آموزش مسیحی تبدیل می شود؟ آیا این امر با توجیه به کتاب مقدس برای توجیه تمرین آموزشی مسیحی استفاده می شود؟ آیا نفی علوم اجتماعی منجر به وحدت آموزش و الهیات می شود که منجر به آموزش و پرورش مسیحی می شود؟ استپ ، آنتونی و آلیسون (2008 ، ص 32) اظهار داشتند که: "مسئله مورد بحث کیفیت ادغام بین الهیات و علوم اجتماعی است که می تواند رویکرد مشخصی از مسیحیان را در امر آموزش ایجاد کند." آنها پیشنهاد می کنند که آموزش مسیحی باید به عنوان "طبقه بندی" برای ادغام الهیات و علوم اجتماعی استفاده شود. آنها پنج سطح از ادغام در آموزش مسیحی را ذکر می کنند و کاربردهای عملی هر یک از آنها را به عنوان مثال دانش آموز در پاسخ به این سؤال را ذکر می کنند: دیدگاه یک مربی مسیحی در مورد پیشرفت بشر چیست؟ در اختیار دانش آموزان دو سند پشتیبان قرار دارد: «رساله پولس به رومیان» و «روانشناسی کودک» پیاژه (1962).

سایت ترجمه تخصصی مقالات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی