مقاله بحران کرونا چگونه بر زنجیره تامین و لجستیک تاثیرگذار بوده است؟
سفارش نگارش پروپوزال روش تحقیق
سفارش ترجمه تخصصی مقاله
مقاله بحران کرونا چگونه بر چه ابعادی از زنجیره تامین و لجستیک صنایع فلزی تاثیرگذار بوده است؟
پیشینه پژوهش
بر اساس نظر کوپاسینا (2017) در پژوهش خود، میتوان زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی را با توجه به تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه محصول به مشتری نهایی، یا تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل کالا از مرحله ماده خام تا تحویل به مصرفکننده نهایی، و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها تعریف نمود که در دید کلی شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است. یکی از نکات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، این است که زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بایستی به عنوان یک کل منسجم در نظر گرفته شود. بنابراین، زمانی که مدیران شرکت در صدد اتخاذ یک تصمیم فردی در یکی از بخشهای زنجیره تأمین (تدارکات، تولید و یا توزیع) هستند، باید توجه داشته باشند که راه حل انتخابی باعث بهینهسازی کل زنجیره تأمین گردد. به طوری که چوپرا و میندل (2021) نیز در پژوهش خود با تأکید بر حداکثر نمودن ارزش کل در زنجیره تأمین، عنوان مینمایند که توجه به تمام بخشهای زنجیره تأمین به صورت یک کل منسجم در تأمین منافع متقابل اعضای مختلف زنجیره تأمین مؤثر است.
تریسی و همکاران (2015) در پژوهش خود در بررسی اثر قابلیتهای مدیریت زنجیره تأمین بر عملکرد بازرگانی در صنایع مختلف ایالات متحده امریکا، به مطالعه اثرات مستقیم و غیر مستقیم قابلیتهای از برون به درون، از درون به برون، و قابلیتهای گسترش بر ارزش درک شده مشتری، وفاداری مشتری، عملکرد بازار و عملکرد مالی پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان میدهد که برخی از قابلیتها دارای رابطه مستقیمتری با مشتریان و درک مشتریان از محصول هستند. به عنوان مثال، قابلیت گسترش بر ارزش درک شده مشتری و وفاداری مشتری نسبت به عملکرد بازار یا عملکرد مالی تأثیر بیشتری را اعمال مینمایند. بهعلاوه، این تحقیق، اهمیت نقش مدیران لجستیک/خرید را به عنوان اعضای اصلی در فعالیتهای هماهنگی و مرزگستری شرکت نشان میدهد. در نهایت، آنها بر اساس یافتههای تحقیق خود عنوان مینمایند که قابلیتهای مدیریت زنجیره تأمین سنایع فلزی بایستی به عنوان منبع مناسب کسب مزیت رقابتی در شرکت در نظر گرفته شوند.
بهعلت فقدان شاخصهای مناسب برای سنجش متغیر عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، لی و همکاران (2015) در پژوهش خود، اقدام به ایجاد و تأیید ابزار مناسبی برای سنجش عملیات مدیریت زنجیره کردند. آنها تلاش نمودند این متغیر را به عنوان مفهومی چندبعدی مورد سنجش قرار دهند و اثر آن را بر عملکرد صنایع مختلف ایالات متحده آمریکا بررسی کنند. در ایجاد شاخصهای عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی با استفاده از رویکرد Q-sort، ابعاد شراکت استراتژیک با تأمینکنندگان، روابط با مشتریان، تسهیم اطلاعات، کیفیت اطلاعات، عملیات ناب داخلی و تعویق و تأخیر شناسایی گردیدند. آنگاه بر اساس تحلیل دادهها برخی اصلاحات بر روی اقلام شاخصهای تعیین شده انجام شد. نتیجه مهم این تحقیق، ایجاد مجموعهای از شاخصهای عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی است. بنابر نتایج این تحقیق، شرکتهای با سطوح بالایی از عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، دارای عملکرد بهتری هستند.
در تحقیق دیگری، لی و همکاران (2016) در پژوهش خود با حذف شاخص عملیات ناب داخلی (تولید ناب) از متغیر عملیات مدیریت زنجیره تأمین، اثر این متغیر را بر عملکرد سازمانی در صنایع مختلف ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان میدهد که اجرای مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی میتواند به طور مستقیم عملکرد بازار و عملکرد مالی شرکت را در بلندمدت بهبود بخشد از سوی دیگر، یافتهها نشان میدهند که عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی از طریق مزیت رقابتی نیز با عملکرد سازمانی در ارتباط است. در نتیجه عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، دارای اثر مثبت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق مزیت رقابتی) بر عملکرد سازمانی است.
کیم (2016) در پژوهش خود، اثر همسویی قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و قابلیت رقابتی بر عملکرد شرکت را با در نظر گرفتن اثر تعدیلگر مراحل توسعهای یکپارچگی زنجیره تأمین بررسی نمود. او مطالعه خود را بر روی صنایع مختلف در کشورهای ژاپن و کره متمرکز ساخت. در این تحقیق، قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بر اساس ابعاد قابلیت ساختاری، قابلیت فنی و قابلیت لجستیکی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که به موازات توسعه مراحل یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، با برقراری تعامل میان قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی و قابلیت رقابتی شرکت، عملکرد شرکت از بعد رضایت مشتری بهبود مییابد، و سپس سطح عملکرد مبتنی بر بازار، افزایش یافته، و در انتها عملکرد مالی تقویت میشود. همسویی میان قابلیتهای تمایز یا خدمات مشتری با قابلیت لجستیکی به کسب رضایت مشتری، همسویی میان قابلیت بازاریابی خلاق با قابلیت فناورانه به کسب عملکرد مبتنی بر بازار، و تطابق میان قابلیت رهبری هزینه با قابلیت ساختاری نیز به بهبود عملکرد مالی منجر میگردد. زمانی که معیارهای کلیدی عملکرد از رضایت مشتری، به عملکرد مبتنی بر بازار، و در نهایت به عملکرد مالی تغییر مییابد، تمرکز بر قابلیتها میتواند از قابلیتهای تمایز/خدمات مشتری (قابلیت لجستیکی، به قابلیت بازاریابی خلاق)، قابلیت فناورانه، و در آخر به قابلیت رهبری هزینه (قابلیت ساختاری) حرکت نماید. ولیکن اثر تعامل میان دو قابلیت مورد بررسی در تحقیق، یعنی قابلیت رقابتی شرکت و قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بر عملکرد شرکت، با توسعه مراحل یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، کاهش یافته و نهایتاً یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، جایگزین اثر تعامل این دو قابلیت بر عملکرد میگردد.
کوه و همکاران (2017) نیز در پژوهش خود، جهت بررسی اثر عملیات مدیریت زنجیره تأمین بر عملکرد سازمانی مرتبط با مدیریت زنجیره تأمین و عملکرد سازمانی شرکتهای متوسط در صنایع محصولات فلزی و ماشینآلات با کاربرد عام در کشور ترکیه، از شاخصهای متفاوتی در مقایسه با تحقیقات گذشته برای سنجش عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بهره بردند. آنها عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی را بر حسب مشارکت نزدیک با تأمینکنندگان، مشارکت نزدیک با مشتریان، سیستم تولید بهنگام، برنامهریزی استراتژیک، الگوبرداری زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، استفاده از تأمینکنندگان بسیار کم، نگاه داشتن ذخیره ایمنی، انجام قراردادهای فرعی، تدارکات الکترونیکی، برونسپاری، استفاده از شرکتهای ارائه دهنده خدمات لجستیک (3PL) و استفاده از تأمینکنندگان بسیار زیاد تحلیل کردند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که عملیات سیستم تولید بهنگام، استفاده از تأمینکنندگان بسیار زیاد و نگاه داشتن ذخیره ایمنی، بیشترین سطح کاربرد را در شرکتهای مورد بررسی به خود اختصاص دادهاند. از سوی دیگر، در شرکتهای کوچک و متوسط، عملیات متداولی از قبیل برونسپاری، استفاده از شرکتهای ارائه دهنده خدمات لجستیک و تدارکات الکترونیکی، نسبتاً کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند. آنها این مورد را به عدم تعادل و رشد اقتصادی آشفته در کشور ترکیه (در بازه زمانی انجام تحقیق) و ریسکگریزی شرکتهای کوچک و متوسط در مقایسه با شرکتهای بزرگ نسبت میدهند. همچنین، نتایج این پژوهش نشان میدهد که عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، دارای اثر مثبت مستقیم و قابل ملاحظهای بر عملکرد عملیاتی هستند، ولیکن اثر مستقیمی بر عملکرد سازمانی مرتبط با مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی اعمال نمیکند. از آنجاییکه رابطه مستقیم قابل ملاحظهای میان دو مفهوم عملکردی یافت گردید، بنابراین میتوان عنوان نمود که عوامل عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، از طریق عملکرد عملیاتی، دارای اثر مثبت و غیر مستقیم بر عملکرد سازمانی مرتبط با مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی هستند.
در تحقیق تجربی دیگری، المزوغی و همکاران (2018) با استفاده از شاخصهای بهکاررفته در پژوهش لی و همکاران (2016) در خصوص سنجش عملیات مدیریت زنحیره تأمین صنایع فلزی و با حذف شاخص تعویق و تأخیر از مجموعه ابعاد عملیات، به مطالعه اثر عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بر عملکرد سازمانی در شرکتهای فعال در صنایع مختلف کشور تونس پرداختهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که برخی از ابعاد عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، دارای اثر مستقیم و مثبت بر عملکرد هستند. به عنوان مثال، سطح تسهیم اطلاعات و کیفیت آن، اثر مثبتی بر عملکرد سازمانی اعمال مینمایند. روابط با مشتری، تنها بر عملکرد مالی، اثر مثبت دارد و شراکت استراتژیک با تأمینکنندگان، اثری بر ابعاد عملکردی اعمال نمیکند. از سوی دیگر، عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، دارای اثر غیر مستقیم، از طریق مزیت رقابتی، بر عملکرد است، به گونهای که سطح تسهیم اطلاعات بر زمان ورود به بازار، اثرگذار است و در میان ابعاد مزیت رقابتی، تنها زمان ورود به بازار، دارای اثری مثبت بر عملکرد مالی است.
کیم (2019) نیز در پژوهش خود با بهرهگیری از شاخصهای مورد استفاده در پژوهش پیشین خود (کیم، 2016)، به بررسی اثر قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین بر عملکرد شرکتهای ژاپنی و کرهای در صنایع مختلف پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در شرکتهای ژاپنی، رابطه متقابل قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی و قابلیت رقابتی، دارای اثر مستقیم بر عملکرد شرکت است که این رابطه متقابل پس از ایجاد یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی برقرار میگردد. این در حالی است که در شرکتهای کرهای رابطه تعاملی میان قابلیت عملیاتی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی و قابلیت رقابتی شرکت به یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی منجر میگردد و از این طریق با عملکرد ارتباط مییابد. به طور کلی میتوان عنوان نمود که در شرکتهای ژاپنی رابطه متقابل قابلیت عملی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی و قابلیت رقابتی، دارای رابطه مستقیم با عملکرد شرکت است، ولیکن در شرکتهای کرهای، این رابطه تعاملی به طور غیر مستقیم و از طریق یکپارچگی زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی با عملکرد، رابطه برقرار میگردد.
- فرضیه(ها) و مدل مفهومی یا نظریه مبنایی پژوهش
H1: بحران کووید-19 بر عملیات تدارکات در صنایع فلزی، اثر منفی دارد.
H2: بحران کووید-19 بر عملیات تولید در صنایع فلزی، اثر منفی دارد.
H3: بحران کووید-19 بر عملیات توزیع در صنایع فلزی، اثر منفی دارد.
H4: بحران کووید-19 بر لجستیک صنایع فلزی، اثر منفی دارد.
مدل مفهومی
-
روششناسی پژوهش
- طرح پژوهش ( 5 کمی 5 کیفی 5 روشهای آمیخته)
این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی است.
- جامعه و نمونه آماری
بهمنظور کسب نتایج تجربی کیفی در رابطه با مدل ارائهشده، تمرکز این تحقیق برروی شرکتهای فعال در صنایع فلزی استان تهران است. در این میان، شرکتهایی مورد توجه قرار گرفتند که ازلحاظ اندازه (تعداد کارکنان) در حد متوسط و بزرگ بودند، چراکه مبحث مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی، عموماً در رابطه با شرکتهایی مفهوم مییابد که از اندازه مناسبی برخوردار باشند. بر این اساس، جامعه آماری این تحقیق شامل شرکتهای تولیدی فعال در صنایع فلزی در داخل شهرکها و نواحی صنعتی استان تهران است.
- ابزار و روش گردآوری دادهها
لازم به ذکر است که مدیران مخاطب در این تحقیق شامل مدیرعامل، مسئول فنی و مدیر کنترل کیفیت، مدیر بازرگانی و مدیر کارخانه با حداقل پنج سال سابقه فعالیت در پست سازمانی خود در شرکت خواهند بود، زیرا انجام این تحقیق، نیازمند آشنایی کلی مخاطب با شرکت و فعالیتهای آن بود. در این پژوهش، شاخصهایی مورد توجه قرار خواهند گرفت که در بیشتر تحقیقات مرتبط گذشته بررسی شده بودند.
ازآنجاییکه جامعه هدف در این تحقیق شامل شرکتهای فعال در صنایع فلزی است، بنابراین در انتخاب شاخصها تلاش خواهد شد که شاخصهای مرتبط با این صنعت استخراج گردند. سپس شاخصهای حاصل از تحقیقات گذشته، تنظیم خواهند شد و مصاحبه رودررو با 3 استاد دانشگاه و 6 مدیر اجرایی در صنعت مربوط مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
در فرآیند مصاحبه، از اساتید و مدیران اجرایی درخواست خواهد شد تا نظرات خود را در رابطه با ترتیب، وضوح، قابل فهم بودن و همچنین میزان ارتباط سؤالات مصاحبه، با صنایع فلزی مطرح نمایند. بهعلاوه، از آنها درخواست خواهد شد تا نظرات خود را در رابطه با گروهبندی شاخصهای عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی بر اساس سه بعد تدارکات، تولید و توزیع، عنوان نمایند.
در مرحله انجام مصاحبه، پیشنهادهایی در رابطه با قالب و درجه وضوح سؤالات دریافت خواهد شد. همچنین برخی از سؤالات، حذف شده، و درمقابل، سؤالات دیگری پیشنهاد خواهند شد که بهعلت توافق بسیار میان اساتید و مدیران اجرایی، به سؤالات مصاحبه اضافه خواهند شد. بهعلاوه، اساتید و مدیران اجرایی، گروهبندی شاخصهای مربوط به مفهوم عملیات مدیریت زنجیره تأمین و لجستیک صنایع فلزی تحت عناوین تدارکات، تولید و توزیع را تأیید نموده و پیشنهادهایی در رابطه با شاخصهای مربوطه ارائه خواهند داد.
سرانجام، مصاحبهی اصلاحی مجدداً ازطریق مصاحبه رودررو در اختیار استادان دانشگاه و مدیران اجرایی قرار خواهد گرفت تا تغییرات صورتپذیرفته تأیید گردند. بدینترتیب، مصاحبهی مقدماتی با اصلاحات موردی طراحی خواهد شد. سپس، مصاحبهی اصلاحی در نمونهای شامل 20 شرکت از صنایع فلزی استان تهران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اصلاحات دریافتی در این مرحله، بسیار اندک خواهند بود و درنتیجه، تغییرات اندکی در طرح کلی مصاحبه، صورت خواهد پذیرفت. سرانجام، مصاحبهی طراحیشده بهصورت مصاحبهی خودگزارشی، مصاحبهی الکترونیکی، مصاحبهی معمولی و مصاحبهی فکسی، میان شرکتهای فعال در صنایع فلزی استان تهران توزیع خواهد شد.
- روشهای تحلیل دادهها
در این پژوهش، ابتدا توصیف دادهها، سپس، بررسی نتایج مصاحبهها انجام میشود.
- نتایج مورد انتظار از اجرای پژوهش و کاربران (مستقیم و غیرمستقیم) نتایج پژوهش
پیشبینی میشود که در صنایع فلزی، بحران کووید-19 بر عملیات تدارکات، اثری نگذارد، همچنین این بحران بر عملیات تولید و توزیع، دارای اثر مستقیم و منفی باشد.