ترجمه مقالات درباره بازار سهام PDF + WORD
اگرچه مطالعاتی وجود دارند که رابطه بین بازار سهام و احساسات سرمایهگذار را با شاخصهای فوقالذکر بررسی میکنند (یعنی اوتو، 1999؛ اولگاچ و تمیزل 2008؛ شملینگ 2009)، مطالعاتی که شکستهای ساختاری را در نظر میگیرند و باعث ایجاد وضعیت غیرخطی در داده ها می شوند (یعنی بولامان و مانداچی، 2014؛ چا گلی، ارگون و دوروکان، 2018) محدود هستند. گسست های ساختاری نشان دهنده نقاط بی ثباتی مانند جنگ، صلح، بلایای طبیعی، تروریسم، بحران های مالی و تغییرات سیاستی در پارامترهای مدل پیش بینی هستند (ولنتینی- اندرسز 2004). آندرئو و گیسلز (2009، صفحات 870-839، ص 840) تاکید داشتند که سری های زمانی مالی عمدتا تحت تاثیر شکست های ساختاری متعدد قرار می گیرند و این شکست ها به نوبه خود ممکن است بر سود و نوسانات تاثیر بگذارد. شاخص های مالی اساسی بنابراین، نادیده گرفتن شکست های ساختاری باعث نتایج نادرست در مورد متغیرهای مالی می شود (اندرو گیسل 2009، ولنتینی- اندرسز 2004).
با توجه به توضیحات فوق، هدف اصلی این مطالعه گسترش آثار مربوط به رابطه علّی بین سود بازار، یعنی شاخص سود BIST-100، و احساسات سرمایهگذاران برای دوره زمانی بین جولای 1997 تا نوامبر 2018 با در نظر گرفتن شکستهای ساختاری داده هایی است که باعث ناهمواری و غیرخطی بودن می شوند. این مقاله به چندین روش به آثار کمک می کند. ابتدا، ما یک شاخص تمایل سرمایهگذار برای بورس استانبول ایجاد میکنیم، که اطلاعات مربوط به تخفیف صندوق سرمایهگذاری محدود، جریان نقدی صندوق های سرمایه گذاری مشترک، سهم اوراق سهام در مجموع، سهام رپو در صندوقهای مشترک و نسبت گردش مالی به صورت ماهانه را با استفاده از رگرسیون حداقل مربعات جزئی پیشنهاد شده توسط هوانگ، جیانگ، تو و ژو (2015) تجسم می کند. هر پروکسی احساسات نیز به همراه شاخص احساسات سرمایه گذار به طور جداگانه تجزیه و تحلیل می شود. دوما، دوره نمونه رویدادهای مهم اجتماعی-اقتصادی و بحرانهای مالی را پوشش میدهد و تغییرات در احساسات سرمایهگذار در بورس استانبول را روشن میکند. سوما، از آزمون علیت گرنجر جدید با زمان متغیر استفاده می کنیم که توسط شی و همکاران (2018)و با در نظر گرفتن حقایق سبک داده ها (به عنوان مثال ناهمگونی، غیرخطی و غیره) و تغییرات در روابط علّی در طول زمان ارائه شده است.
ادامه تحقیق به شرح زیر است. بخش 2 درباره آثار بحث می کند و بخش 3 توضیحاتی در مورد روش شناسی ارائه می دهد. بخش 4 داده ها و ساختار شاخص احساسات سرمایه گذار را ارائه می دهد. بخش 5 نتایج تجربی را گزارش کرده و بخش 6 با بحث درباره یافته ها به پایان می رسد.
2. پیشینه آثار
بررسی آثار قبلی در مورد احساسات سرمایهگذار عموما بر اندازهگیری احساسات سرمایهگذار در بازارهای سهام با استفاده از انواع پروکسیهای احساسات سرمایهگذار در ایالات متحده (یعنی اتوو، 1999; فیشر و استاتمن، 2000; لیمو و پورنیاگوینا، 2006) در بازارهای توسعه یافته مانند کشورهای اروپایی و G7 (جانسن و ناهویس 2003؛ اشملینگ 2009؛ بیکر 2012؛ باتیا و بردین 2013) و در بازارهای در حال توسعه مانند پاکستان (یعنی رحمان، 2013)، چین ( یعنی نی و همکاران، 2015) و تایوان (یعنی هو، هوانگ، چانگ و لی، 2015) متمرکز شده است. یافته های متداول مطالعات این است که بین احساسات سرمایه گذار و سود بازار سهام رابطه قوی وجود دارد. به طور مشابه، در بازار سهام ترکیه (بورس استانبول) احساسات سرمایهگذار با استفاده از هر دو پروکسی مستقیم و غیرمستقیم که شواهد حمایتی برای رابطه ارائه میکنند بررسی میشود (به عنوان مثال، کاندیر، 2006؛ کانباس، و کاندیر، 2007).
بعلاوه، مطالعات متعددی در مورد رابطه علّی بین سود سهام و احساسات با یافتههای متناقض وجود دارد. براون و کلیف (2004) رابطه علّی بین سود بازار ایالات متحده و احساسات سرمایه گذار را با ساختن یک شاخص احساسات ترکیبی بررسی کردند و یک رابطه دو طرفه بین آنها پیدا کردند. از سوی دیگر، در ایالات متحده (شاخص S&P 100) با استفاده از حجم معاملاتی، نسبت بهره باز فروش و شاخص ARMS، وانگ، کسوانی و تیلور (2006) شواهدی برای رابطه یک طرفه ارائه کردند که در آن احساسات سرمایه گذار، ناشی از سود سهام می باشد. علاوه بر این، اسپیرو (2012) نیز با ایجاد یک شاخص احساسات سرمایه گذار، رابطه یک طرفه مشابهی را در ایالات متحده یافت. در بازار سهام چین، چو، وو و کیو (2016) با استفاده از تعداد حسابهای خالص اضافه شده به عنوان نشانگر احساسات، یک رابطه یک طرفه از سود سهام به احساسات سرمایهگذار را مستند کردند، در حالی که یانگ و هاسوئیک (2017) با ساخت یک شاخص احساسات، یک رابطه دو طرفه بین آنها پیدا کردند. بعلاوه، اشملینگ (2009) بعنوان آزمون مقدماتی، علیت گرنجر را بین شاخص اعتماد مصرفکننده (CCI) و احساسات سرمایهگذار در کشورهای G7 اعمال کرد و شواهدی از یک رابطه دو طرفه ارائه کرد. در بازارهای سهام اسکاندیناوی (سوئد، فنلاند، نروژ و دانمارک)، گریگالیونین و سیبولسکین (2010) یک رابطه یک طرفه پیدا کردند که در آن سود با استفاده از CCI و نشانگر احساسات اقتصادی (ESI) به عنوان پروکسی احساسات سرمایه گذار، باعث ایجاد احساسات می شود.
در ترکیه، با استفاده از CCI بعنوان پروکسی مستقیم احساسات سرمایه گذاران؛ اولگاچ و تمیزل (2008)، توپوز (2011)، کاله و آکاکا (2016) و کن یورو اونس (2018) رابطه یک طرفه از قیمت سهام با احساسات سرمایه گذار پیدا کردند. بعلاوه، با استفاده از شاخص اعتماد بخش واقعی، کورکماز و چویک (2009) و کاله و آکایا (2016) شواهد حمایتی از رابطه دو طرفه بین سود بازار و شاخص اطمینان ارائه کردند. همچنین، با استفاده از پروکسیهای غیرمستقیم مانند تخفیف صندوقهای سرمایهگذاری محدود، جریان نقدی صندوق های سرمایه گذاری مشترک، نسبتهای فروش زیاد، سهم اوراق سهام در مجموع، سهام رپو در پرتفوی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، و نسبتهای گردش مالی BIST؛ کانباس و کاندیر (2009) نیز یک رابطه یک طرفه از قیمت سهام با احساسات سرمایه گذار را نشان دادند. نتایج کایا (2017) نیز با یافته های تحقیقات قبلی با استفاده از شاخص تمایل سرمایه گذار مطابقت دارد.
اگرچه تعدادی مطالعات وجود دارند که رابطه خطی بین بازار سهام و احساسات سرمایهگذار را بررسی میکنند، اما مطالعاتی که به بررسی شکستهای ساختاری و بحرانهای مالی که باعث ایجاد وضعیت غیرخطی در دادهها میشوند، بپردازند، محدود هستند. یکی از مطالعاتی که تاثیر احساسات سرمایهگذاران در دورههای بحران مالی را تحلیل کرد، توسط بائور و همکاران (1998) انجام شد.
آنها در مطالعه خود، تاثیر احساسات سرمایه گذار بر سقوط بازار سهام در سال 1987 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها با استفاده از تخفیف های صندوق سرمایهگذاری محدود بعنوان پروکسی احساسات سرمایه گذاران دریافتند که احساسات بر قیمت سهام در سقوط بازار سهام سال 1987 تاثیر می گذارد، با این حال، هیچ اثر احساساتی در دوره پیرامون سقوط شناسایی نشده است. علاوه بر این، زوائوی، نویریگات، و بییر (2011) تاثیر احساسات سرمایه گذار را در سطح بین المللی در دوره های بحران بررسی کردند. آنها از شاخص اعتماد مصرف کننده بعنوان پروکسی احساسات سرمایه گذار استفاده کردند و مشابه یافته های بائور و همکاران (1998) مشخص شد که تاثیر احساسات سرمایه گذار بر بازارهای سهام در طول بحران های مالی قابل توجه است (زوآوی و همکاران، 2011).
در ترکیه، رابطه بین بازار سهام و احساسات سرمایه گذار برای دوره بحران توسط بولامان و مانداچی (2014) بررسی شد. آنها رابطه را برای دوره بین 2003 و 2012 بررسی کردند و تنها بحران سال 2008 شناسایی شد، و همچنین شکست های ساختاری دوره بحران را شناسایی کردند. با استفاده از شاخص اعتماد مصرفکننده بهعنوان پروکسی احساسات سرمایهگذار، یک رابطه بلندمدت بین متغیرها پیدا شد (بولامان و مانداچی 2014). بنابراین، آنها به این نتیجه رسیدند که احساسات سرمایه گذار در دوره های بحران بورس استانبول موثر است. علاوه بر این، ارگون و دوروکان (2017) تاثیر احساسات سرمایهگذاران را در بحران آسیایی 1998 بررسی کردند که پس از آن بحران روسیه، بحران مالی 2001 ترکیه و دورههای بحران جهانی 2008 دنبال شد. آنها این دورههای بحران را به شکل محلی و بینالمللی تفکیک کردند و از تخفیفهای صندوق سرمایهگذاری محدود بعنوان شاخص احساسات استفاده کردند. بر اساس نتایج آنها، رابطه منفی بین احساسات سرمایه گذار و سود بازار برای دوره بحران کل و محلی بدست آمد. در مقابل، یافتههای آنها هیچ تاثیری از احساسات سرمایهگذار بر سود شاخص BIST 100 برای دوره بدون بحران، تمام دوران های بحران و دورههای بحران جهانی نشان نداد (ارگون و دوروکان 2017).
در نهایت، متفاوت از مطالعات قبلی، چاغلی، ارگون و دوروکان (2017)، تاثیر احساسات سرمایهگذار در حضور شکستهای ساختاری متعدد بر روی شاخص BIST-100 را با استفاده از حق بیمه نوسانات بعنوان پروکسی احساسات بررسی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که در حضور شکستهای ساختاری، یک رابطه بلندمدت و مثبت بین احساسات و سود بازار وجود دارد، و علیت بین شاخص BIST-100 و حق بیمه نوسانات دو طرفه است (چاغلی، ارگون و دوروکان 2017). یافتههای آنها با یافتههای بولامان و مانداچی (2014)، که از رابطه بلندمدت بین شاخص BIST-100 و احساسات سرمایهگذار حمایت میکنند، همخوانی دارد.
در مجموع، مطالعات مربوط به احساسات و رابطه سود بازار عمدتا بر رابطه خطی متمرکز است و وجود یک رابطه برای بازارهای توسعه یافته و همچنین در حال توسعه به خوبی تایید شده است. مطالعاتی که به بررسی اثر گسست های ساختاری و رابطه علّی بین این دو می پردازند، محدود هستند. بعلاوه، یافتههای این مطالعات بر اساس پروکسی احساسات سرمایهگذار و همچنین روش بکار گرفته شده متفاوت است. بنابراین، این مطالعه انگیزه خود را از این نتایج غیرقطعی بدست می آورد. هدف مطالعه حاضر گسترش آثار با استفاده از آزمون علیت گرنجر اخیر است که توسط شی و همکاران. (2018) توسعه یافته است، آنها شکاف های ساختاری در داده ها را در نظر می گیرند و با اعمال این متدولوژی برای پروکسی های احساسات مختلف، رابطه بین احساسات سرمایه گذار و سود بازار را بررسی می کنند. انتظار می رود که یافته ها دو موضوع را روشن کنند. اولین موضوعی که باید به آن پرداخته شود این است که آیا رابطه علّی بین احساسات و سود بازار و جهت آن وجود دارد یا خیر. دومین موضوعی که باید بررسی شود این است که آیا رابطه علّی و جهت آن بر اساس پروکسی احساس سرمایه گذار تغییر می کند یا خیر. بعلاوه، مطالعه حاضر از یک شاخص احساسات سرمایه گذار ساخته شده برای بورس استانبول با استفاده از رگرسیون حداقل مربعات جزئی پیشنهاد شده توسط هوانگ و همکاران (2015) استفاده می کند.
3. روش شناسی
برای آزمایش علیت مرسوم گرنجر (1969، 1988)، مدل VAR(k) نامحدود زیر را برآورد میکنیم:
که در آن k طول تاخیر بهینه تعیین شده توسط معیار اطلاعات شوارتز است. ما آمار Wald (W ) را به دنبال توزیع c2، با k درجه آزادی، تحت فرضیه صفر عدم علیت گرنجر در مقابل فرضیه جایگزین علیت گرنجر به دست می آوریم:
این فرضیه صفر را تست می کنیم که x در رگرسیون اول معادله (1) باعث گرنجر y نمی شود، و در رگرسیون دوم معادله (1) y باعث ایجاد x نمی شود.
آزمون علیت گرنجر استاندارد قدرت را از دست می دهد و در صورت غیر خطی بودن رابطه بین سری های زمانی، از تعیین نادرست رنج می برد. مطالعاتی که با غیرخطیها در دادهها سروکار دارند، رویههایی را بدنبال رویکردهای مختلف، رویه پنجره رو به جلو (توما، 1994)، رویه پنجره رولینگ (ارورا و شی 2016، بالیجلار، اوزدمیر و ارسلان تورک 2010؛ سوانسون 1998)، علیت ناپارامتریک در چندک (بالسیلار و همکاران، 2016، 2017) و ممان های دیگر (چن، 2016) توسعه میدهند. اخیرا شی و همکاران (2018) یک الگوریتم پنجره در حال تکامل بازگشتی جدید برای تشخیص تغییرات روابط علّی و در نتیجه گرفتن غیرخطیها و ساختار متغیر زمان دادهها پیشنهاد میکند. رویه تکاملی بازگشتی، بسط الگوریتم پنجره رو به جلو توسط توما (1994) و الگوریتم پنجره نورد توسط سوانسون (1998) می باشد. W را برای هر رگرسیون فرعی در رویکرد تکاملی بازگشتی تخمین می زنیم و sup W (SWr) را به صورت زیر برآورد می کنیم:
که در آن و
، r مشاهده سود،
اندازه حداقل پنجره،
نقاط شروع و پایانی توالی رگرسیون ها می باشند. تاریخ شروع (re) و پایان رابطه علّی (rf) طبق معادلات زمان تلاقی محاسبه می شوند:
که در آن scv توالی مقادیر بحرانی بوت استرپ شده آمار SWr است.
4. پروکسی احساسات و داده ها
داده ها از بولتن هیئت بازار سرمایه ترکیه و سیستم تحویل الکترونیکی داده های بانک مرکزی جمهوری ترکیه به دست آمد. پنج پروکسی فردی برای احساسات سرمایه گذار در بورس استانبول محاسبه می شود؛ تخفیف های صندوق سرمایه گذاری محدود (CEFD)، سهم مسائل حقوق صاحبان سهام در مسائل تجمیعی (EQTY)، جریان های نقدی صندوق سرمایه گذاری مشترک (FLOW)، سهام رپو در پرتفوی صندوق های مشترک (REPO)، و نسبت گردش مالی (TURN).
CEFD توسط لی، شلیفر و تالر (1991، ص 87) محاسبه میشود که در آن ابتدا شاخص وزنی تخفیفها (VWD) در ماه t با استفاده از موارد زیر محاسبه میشود:
که در ان
در معادله (6)، nt تعداد وجوه با داده های DISCit و NAVit موجود در پایان ماه t است. در معادلات (7) و (8)، NAVit ارزش خالص دارایی هر سهم را در پایان ماه t نشان می دهد. در معادله (8)، SPit قیمت سهام در پایان ماه t را نشان می دهد.
در مرحله دوم تغییرات شاخص ارزشی وزنی تخفیف ها (DVWD) با معادله زیر محاسبه می شود و به عنوان پروکسی احساسات سرمایه گذاران استفاده می شود:
در معادله (9)، VWDt-1 شاخص ارزش وزنی تخفیف ها در ماه قبل است. CEFD رابطه منفی با احساسات سرمایه گذار دارد.
EQTY با تقسیم کل انتشار سهام در ماه t به کل انتشار محاسبه می شود و به طور مثبت با احساسات سرمایه گذار مرتبط است (بیکر و ورگلر 2000 و بیکر استین 2004).
FLOW بر اساس محاسبه سیری و توفانو (1998، ص 1594) با فرمول زیر محاسبه می شود:
در معادله (10)، FLOWi، t جریان صندوق i در پایان ماه t را نشان می دهد، TNAi,t مجموع خالص دارایی های صندوق i در پایان ماه t را نشان می دهد، TNAit-1 کل دارایی های خالص صندوق i در ماه قبل و Ri,t سود صندوق i در پایان ماه t است که با معادله زیر محاسبه می شود:
در معادله (11)، Pi,t و Pi,t-1 به ترتیب قیمت سهام صندوق i در پایان ماه و ماه قبل را نشان می دهند.
در مرحله آخر، میانگین جریان تمام صندوق های سرمایه گذاری محاسبه می شود و به عنوان پروکسی احساسات سرمایه گذاران استفاده می شود:
در معادله (12)، n تعداد کل صندوق های سرمایه گذاری مشترک در پایان ماه t را نشان می دهد. از آنجایی که تمرکز این مطالعه بر بازار سهام است، تنها صندوقهای سرمایهگذاری مشترک نوع A که باید حداقل 25 درصد از داراییهای خود را بعنوان سهام در اختیار داشته باشند، مورد توجه قرار گرفتند. در ژوئن 2015، طبقهبندی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک نوع A و B حذف شد و پس از آن، صندوقهایی که حداقل 25 درصد از داراییهای خود را بعنوان سهام نگهداری میکردند، بدون توجه به نوع وجوه، دوباره مورد استفاده قرار گرفتند. FLOW یک شاخص مثبت از احساسات سرمایه گذاران است.
بعلاوه، مشابه جانباش و کاندیر (2009)، سهم داراییهای بازپرداخت معکوس در پرتفوی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بعنوان شاخص مثبت از احساسات سرمایهگذاران استفاده میشود. در نهایت، TURN نشانگر مثبت احساسات سرمایه گذار است و با تقسیم حجم معاملات BIST بر ارزش بازار BIST در ماه t محاسبه می گردد (به بیکر و استین، 2004، ص 282 مراجعه کنید).
پس از محاسبه هر پروکسی، شاخص سود بورس استانبول 100 (BIST-100) به عنوان پروکسی قیمتهای بازار سهام استفاده شد و سود کل بازار سهام (Δ(BIST)) سود لگاریتمی بازگشتی BIST-100 است. سود مازاد بازار (BIST) با کم کردن نرخ بدون ریسک از سود کل بازار سهام محاسبه می شود. دوره نمونه ژوئیه 1997 تا نوامبر 2018 بود که شامل بحران های مالی مهم و رویدادهای اجتماعی-اقتصادی است. جدول 1 آمار توصیفی سری های زمانی تبدیل شده با log را ارائه می کند.
ویژگیهای یکپارچهسازی سریهای زمانی را با استفاده از آزمونهای ریشه واحد نوع M به دنبال رویههای توسعهیافته توسط کاریون سیلوستر، کیم و پرون (2009) بررسی میکنیم، که فرضیه صفر ریشه واحد تا 5 مورد شکست ساختاری در داده ها آزمایش میکند. جدول 2 آمار آزمون ریشه واحد برای BIST و هر پروکسی احساسی جداگانه را گزارش می کند. آمار ریشه واحد نوع M نشان می دهد که فرضیه صفر ریشه واحد برای هر پروکسی منفرد، سود کل بازار سهام و سود مازاد بازار رد می شود، و این نشان می دهد این سری ها در طول زمان ثابت هستند، I (0). ما نمیتوانیم فرضیه صفر ریشه واحد را برای سری قیمت- لگاریتم log-price شاخص بازگشتی BIST-100 رد کنیم، با این حال، زمانی که اولین تفاوت ثابت شد، نشان میدهد که سری از مرتبه یک، I (1) یکپارچه شده است.