ترجمه مقاله تبادل ارزش اجتماعی سراسری: گرایش به خیرخواهی در تجارت
3-2: سنجش
این پژوهش، سازه هایی را پیادهسازی میکند که نشاندهندۀ اجزای اصلی 5 بعد چارچوب بازاریابی سبز زیست پایشی هستند (لوند 2018). ما از پرسشهای تحقیقات قبلی استفاده کردیم و مقیاسهای لیکرت 7 امتیازی را به کار بردیم. جدول 1 گزینههای نظرسنجی پژوهش را همراه با آمارهای توصیفی آنها، بار عاملی برای گزینهها و همچنین میانگین واریانس استخراج شدۀ هر سازه و پایایی را نشان میدهد.
بعد سبز 1: تبادل ارزش اجتماعی سراسری: گرایش به خیرخواهی در تجارت
ما یک سازه ی 6 گزینهای برای سنجش گرایش مشتریان به سمت عملکرد خیرخواهانۀ تجارتها به کار بردیم تا به افراد محروم در جوامع محلی کمک کنیم. به طور کلی این سازه در رابطه با تجارتها یک سازه در سطح کلان است. آن برگرفته از سازه 5 گزینهای است که بر "مسئولیت اجتماعی شرکت مورد نظر" متمرکز است (لیچستین، درام رایت و بریگ 2004).
بعد سبز 2: رفتار مسئولانه با محیطزیست: ارزش قائل شدن برای طبیعت
براساس نظرسنجی شوارتز (1992)، سه گزینه برای شرکتکنندگان فراهم شد که ارزیابی میکرد طبیعت تا چه حدی از نظر افراد حائز اهمیت است و اعمال و تصمیمات آنها را هدایت میکند. این سه گزینه توسط مقیاس 7 امتیازی ارزیابی شدند (1= اصلاً مهم نیست، 7= بسیار مهم است).
بعد سبز 3: فعالیتهای تجاری منصفانه ی زیست پایشی: ارج نهادن به عدالت اجتماعی
سه گزینه براساس نظرسنجی شوارتز (1992) برای شرکتکنندگان فراهم شد که میزان اهمیت عدالت اجتماعی برای افراد و اینکه تا چه حدی آن اعمال و تصمیمات افراد را هدایت میکرد را ارزیابی میکرد. این سه گزینه با استفاده از یک مقیاس 7 امتیازی ارزیابی شدند (1= اصلاً مهم نیست، 7 = بسیار مهم است).
بعد سبز 4: مصرف زیست پایشی و اخلاقی: در رابطه با فعالیتهای اخلاقی تجارتها
تحقیقات مهم در رابطه با اصول اخلاقی نشان میدهند که چالشهای اصلی برای کارشناسان بازاریابی 1: رشوهگیری، 2: عدالت و 3: صداقت (چونکو و هانت 1985؛ چونکو و هانت 2000) هستند. به این ترتیب ما یک مقیاس 5 گزینهای برای سنجش دیدگاههای مشتریان نسبت به تجارتهایی که فعالیتهای اخلاقی انجام میدهند بکار بردیم. این گزینهها شامل 1: چالشهای عملیاتهای تجاری (رشوهگیری) (مک نیل و پهیگو 2001)، 2: بحث مداوم در مورد منصفانه بودن حقوق مدیرعامل (کاپلان 2013) و فرار از مالیات برای تجارتها (مورفی 2013) (منصفانه بودن)، 3: اصول نظریۀ ساختار اجتماعی در محیطهای بازاریابی (صداقت) (دانفی، اسمیت و راس 1999) و همچنین لابیگری بیش از حد و فساد در تجارتها بود (پرتریو 2012).
بعد سبز 5: رفاه و کیفیت زندگی: نقش تجارت ها در بهبود کیفیت زندگی (QOL) و سلامتی
ما از مقیاس پیترسون، اکیسی و هانت (2010) استفاده کردیم تا ارزیابی کنیم نظر مشتریان درمورد نقش نهادهای تجاری گوناگون در کیفیت زندگی آنها چیست. شرکتکنندگان نقش 5 نهاد تجاری گوناگون (برای مثال توسعهدهندگان محصولات جدید و تجارتهای محلی) در کیفیت زندگی خود را به این صورت نشان دادند: (1= نقش بسیار منفی، 7= نقش بسیار مثبت)
متغیر وابسته: پشتیبانی از تجارتهای زیست پایشی
مقیاس مینتون (2012) برای تعهد به بازاریابی زیست پایشی به عنوان سازه ای برای گزینهها، به منظور پیادهسازی و حمایت از تجارتهای زیست پایشی مورد استفاده قرار گرفت. به طور ویژه شرکتکنندگان 5 گزینه داشتند که نشان میداد تا چه حدی آنها از شرکتهایی خرید کردهاند که روشهای تجاری زیست پایشی را به کار میبرند.
4: نتایج
4-1 تجزیه و تحلیل عوامل
محققان در این پژوهش ابتدا هر سازه ی تک عاملی را با استفاده از تحلیل اجزای اصلی با چرخش مایل کمینه آزمایش کردند. طبق انتظار، تحلیلهای ما برای هر ساختار ایجاد شده یک عامل را نشان داد، و ویژه مقدارهای بیش از یک برای سازه تک عاملی هر دو سازه ها، 1/68 % واریانس برای گرایش نسبت به خیرخواهی تجاری و 5/65 % واریانس برای فعالیتهای اخلاقی تجاری را توصیف میکند.
4-2: مدل سنجشی
ما به طور کامل مدل سنجشی را با استفاده از تحلیل عوامل تاییدی (CFA) با همۀ متغیرهای مدل بررسی کردیم تا اطمینان حاصل کنیم که گزینهها سازه های مناسب و بالقوۀ خود را منعکس کنند. یک مدل 6 عاملی به خوبی با دادهها تناسب (برازش) داشت:
(X2(309)=699.64, p<.001, CFI=0.92, SRMR=0.07, RMSEA=0.06)
و همۀ بارهای عامل مهم (بیش از .54) و قابل توجه بودند (p,s<.001). شاخص برازش تطبیقی (CFI)، مقیاسی برای سنجش برازش مدل را نسبت به دیگر مدلها، فراهم میسازد، در حالی که باقیماندۀ ریشه میانگین مربع استاندارد (SRMR
)، تفاوت استاندارد بین همبستگی مشاهده شده و پیشبینی شده را نشان میدهد. نهایتاً ریشه میانگین مربعات خطاهای تخمین (RMSEA
)، انحراف معیار خطاهای پیشبینی شده را نشان می دهد (کلین 2015).
سپس مطابق پیشنهادات فرنل و لارکر (1981) ما روایی همگرا و روایی واگرا را آزمایش کردیم. بررسی ها روایی همگرا و روایی واگرای ما را به طریق زیر تأیید کرد: 1: میانگین واریانس استخراج شده برای همۀ سازهها بیش از مقدار پیشنهاد شدۀ .50 بودند، به جز ارزش قائل شدن برای عدالت اجتماعی (که 47 بود)؛ 2: میانگین واریانسهای استخراج شده بیش از مجذور همبستگی بین سازهها بودند و 3: پایایی مرکب برای همۀ سازهها، همگرایی مناسب گزینهها را نشان می داد (بیشتر از .73
) به دلیل اینکه مقیاسهای سنجش ارزش قائل شدن برای عدالت اجتماعی برگرفته از نظرسنجی شوارتز (1992) بودند، ما تصمیم گرفتیم همۀ 3 گزینه را را برای این سازه نگه داریم.
ما به شیوۀ زیر واریانس روش مشترک را بررسی کردیم. ابتدا آزمون تک عاملی هارمن را اجرا کردیم (کرس گارد و رابرسون 1995؛ ماشولدر، بنت، کنی و وسولسکی 1998). بارگیری همۀ گزینهها از متغیرهای نهان بر روی یک عامل در تحلیل عامل تأییدی (CFA) منجر به یک مدل CFA شد که به خوبی با دادهها تناسب (برازش) نداشت:
(X2324=2879.65,p<.001, CFI=0.50, RMSEA=0.16)
دوم اینکه ما یک عامل روش مشترک را به مدل سنجش 6 عاملی وارد کردیم (پادسکاف، مک کنیز، لی و پادسکاف 2003). CFA با عامل روش مشترک نشان داد که یک عامل اضافی، کمتر از 4% واریانس را در متغیرهای شاخص تشکیل میدهد. به طور خلاصه واریانس روش مشترک در پژوهش ما مشکل ساز نبود.
جدول 2 ماتریس همبستگی، آمارهای توصیفی، میانگین واریانس استخراج شده و روایی مرکب سازههای مدل را نشان میدهد. جدول همبستگی نشان میدهد حمایت مشتری از تجارت زیست پایشی رابطۀ مثبتی با ارج نهادن طبیعت و عدالت اجتماعی داشت. گرایش به خیرخواهی تجاری، مربوط به فعالیتهای اخلاقی تجارت ها و نقش تجارت ها در بهبود کیفیت زندگی مشتریان است.
4-3: مدل ساختاری
تحلیلهای اصلی این پژوهش برای آزمایش فرضیهها در مورد عوامل پیشبینیکنندۀ حمایت از تجارتهای زیست پایشی، از Stata 15 استفاده میکند. متغیرهای برونزا در مدل شامل: 1: گرایش به خیرخواهی تجاری، 2: ارج نهادن طبیعت، 3: ارج نهادن عدالت اجتماعی، 4: اهمیت به فعالیتهای تجاری اخلاقی و 5: و نقش تجارت ها در بهبود کیفیت زندگی است. حمایت از سازۀ تجارت زیست پایشی بر متغیرهای برونزا رگرس شد. به دلیل اینکه هر یک از سازههای برونزا بعدی از چارچوب بازاریابی زیست پایشی را نشان میداد، ما انتظار داشتیم این سازههای برونزا رابطۀ مثبتی با یکدیگر داشته باشند. به این ترتیب ما اجازه دادیم سازهها در مدلسازی معادلات ساختاری پژوهش، همبستگی داشته باشند.
مدل ساختاری اولیه با ML (بیشینۀ درست نمایی) برآورد شد، که حاصل آن شاخصهای برازش قابل قبولی بود:
(X2314=746.56, P<.001, RMSEA=.07, CFI=.92, SRMR=.12)
اگرچه همبستگیهای معین شده در مدل اولیۀ ما از نظر آماری معنادار بودند، دو مسیر از 5 مسیر مستقیم ما معنادار نبودند. مدل ساختاری نهایی بدون مسیرهایی که معنادار نبودند اجرا شد و حاصل آن باز هم شاخصهای برازش قابل قبولی بود:
(X2316=747.98,P<.001, RMSEA=.07, CFI=.92)
قابل ذکر است که شاخصهای برازش مدل نهایی نسبت به مدل اولیه بدون تغییر ماندند.
همانطور که میتوان در شکل 2 مشاهده کرد، سه سازۀ برونزا از لحاظ آماری ضریب مسیر استاندارد معناداری را در P=0.5 ثبت کردند، هنگامی که برای حمایت از تجارتهای زیست پایشی (گرایش به خیرخواهی در تجارت، ارج نهادن به طبیعت و اهمیت به اصول اخلاقی تجاری) رگرس[1] شدند. به این ترتیب نتایج مدل از فرضیههای 1، 2 و 4 پشتیبانی کرد. لازم به ذکر است که تأثیر ارج نهادن به طبیعت در حمایت از تجارتهای زیست پایشی بیش از دو برابر 1: تأثیر گرایش به خیرخواهی در تجارت و 2: اهمیت به فعالیتهای اخلاقی در تجارت بود. در مقابل، مدل نتایج معناداری از لحاظ آماری برای تأثیر ارج نهادن به عدالت اجتماعی و نقش تجارت ها در بهبود کیفیت زندگی ارائه نداد. به این ترتیب فرضیههای 3 و 5 تأیید نشدند. به طور کلی در این پژوهش سه فرضیه از 5 فرضیه تأیید شدند.
5: مباحث
محققان نیاز به نوآوری TBL (الکینگتون 2018) و سنجش دقیقتری برای سه حوزۀ زیست پایشی را اعلام کرده اند، به طوری که وابستگی متقابل این حوزه ها از لحاظ کمیتی قابل سنجش باشد (سیکدار 2019). این پژوهش این کار را با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری پاسخهای مشتریان در یک نظرسنجی بزرگ مقیاس انجام داد. با پرسشهایی که سازهها را در چارچوب سبز لوند، برای بازاریابی زیست پایشی نشان میدادند. (لوند 2018).
پس از تکمیل مدلسازی پژوهش، محققان بهتر میتوانند ارزیابی کنند که چگونه چارچوب سبز لوند (2018) برای بازاریابی زیست پایشی، دانشی در مورد حمایت مشتری از فعالیتهای سبز زیست پایشی فراهم میسازد. به طور ویژه چارچوب سبز، 5 بعدی را نشان میدهد که شرکتها میتوانند از آن در بازاریابی زیست پایشی خود برای مشتریان استفاده کنند. وابستگی متقابل این 5 بعد را میتوان در همبستگیهای شکل 2، بین سازههای برونزا مشاهده کرد. علامت همۀ همبستگیهایی که از لحاظ آماری معنادار بودند، مثبت بود و گرایش به خیرخواهی در تجارت و ارج نهادن به عدالت اجتماعی بیشترین همبستگی را با دیگر سازهها در چارچوب سبز داشتند. این نشان میدهد که چگونه این سازهها با دیگر ابعاد چارچوب سبز وجه اشتراک دارند. مسیرهایی که مستقیماً بر حمایت از سازۀ وابسته برای تجارت زیست پایشی تأثیر میگذارند، نشان میدهند که ارج نهادن به طبیعت و به دنبال آن گرایش به خیرخواهی در تجارت و سپس اهمیت به فعالیتهای اخلاقی در تجارت بیشترین تأثیر را بر حمایت از تجارتهای زیست پایشی و فعالیتهای آنها ایجاد میکنند. امروزه با توسعۀ برنامههای بازاریابی زیست پایشی، به نظر میرسد این سه بعد بیشترین تأثیر را بر حمایت مشتری از تجارتهای زیست پایشی و فعالیتهای آنها دارند.
در حقیقت تجارتهایی که عملکرد زیادی در رابطه با این سه بعد دارند، تجارتهایی هستند که مشتریان فکر میکنند آنها به طرز بینظیری فعالیتهای تجاری زیست پایشی را دنبال میکنند و به همین دلیل از آنها حمایت میکنند. در مقابل شرکتهایی که بر دو بعد چارچوب سبز تأکید میکنند که در مدلسازی این پژوهش تأیید نشدند (یعنی عدالت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی) ممکن است گم شوند در بین سازمانهای مردمنهاد و آژانسهای دولتی متعددی که عدالت اجتماعی را دنبال میکنند و یا شرکتهای متعددی که تمایلی به زیست پایشی ندارند و کیفیت استانداردهای لوازم زندگی مشتریان را افزایش میدهند (بعد مهمی از کیفیت زندگی).
یکی از چالشها برای شرکتهایی که برنامههای زیست پایشی را دنبال میکنند، چگونگی ارزیابی تلاشهایی است که شرکتها برای حوزههای گوناگون زیست پایشی انجام میدهند. برای مثال پاتریک توماس مدیرعامل سابق شرکت کووسترو، تولیدکنندۀ پلیمر با فنآوری پیشرفته معتقد بود که پیشرفت در دو بعد TBL تنها زمانی باید در شرکت او صورت میگرفت که بعد سوم بدون تغییر باقی بماند. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که شرکتهایی که تمایل دارند حمایت مشتری برای فعالیتهای تجاری زیست پایشی را افزایش دهند باید در بین کارهای گوناگونی که بخشی از برنامههای زیست پایشی شرکت هستند، برای فعالیت های بهبود محیطزیست طبیعی ارزش بیشتری قائل شوند.
در رابطه با بعد عدالت اجتماعی که در این پژوهش تأیید نشد، تجارتهای زیست پایشی تنها مجموعهای از عوامل بالقوه در گروه وسیعتری از عوامل دیگری هستند که هدف آنها ایجاد پیامدهای منصفانهتری برای کل جامعه شامل سازمانهای دولتی، دستگاههای قضایی، نهادهای آموزشی در همۀ سطحها، سازمانهای مذهبی، سازمانهای اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد است. در حالی که تجارتها در عدالت اجتماعی نقش دارند (برای مثال کسب رضایت مشتری، استخدام عادلانه، ارائۀ دستمزدی مناسب برای زندگی و فراهم ساختن توسعۀ آموزش و مهارت برای مشتریان)، این فعالیت ها توسط مرزهای عملیاتهای تجاری محدود شدهاند. عوامل دیگر در جامعه با گرایش به عدالت اجتماعی غالباً پشتیبانی بیشتری در بین اعضای جامعه و همچنین منابع مورد نیاز برای برنامهها و نوآوریهای خود در رابطه با عدالت اجتماعی دارند: 1: برای از بین بردن بیعدالتی، 2: ایجاد برابری برای همه و 3: مراقبت از قشرهای ضعیف و آسیبپذیر در جامعه.
علاوه بر این، برای آنکه مشتریان به نقش تجارتهای زیست پایشی در کیفیت زندگی خود پی ببرند، تجارتهای دیگری که فعالیتهای تجاری زیست پایشی را نادیده میگیرند یا به طور کامل آنها را دنبال نمیکنند، ممکن است نقش تجارتهای زیست پایشی در بهبود کیفیت زندگی مشتریان را تحتالشعاع قرار دهند. به طور خلاصه امروزه، تجارتهای زیست پایشی تنها تجارتهایی نیستند که به طور منحصر به فرد استانداردهای زندگی و کیفیت زندگی مشتریان را افزایش میدهند، اگرچه این تجارتهای زیست پایشی میتوانند با استفاده از فعالیتهای تجاری زیست پایشی، کیفیت زندگی را بهبود بخشند.
با توجه به اینکه در مدل این پژوهش عدالت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی تأثیر کمی بر پشتیبانی از تجارتهای زیست پایشی داشتند، لازم به ذکر است که گزینش شرکت کنندگان این پژوهش بر مشتریانی با علاقۀ شدید به فعالیتهای تجاری زیست پایشی متمرکز نبود. برای مثال محققان مشتریان حساس نسبت به بازاریابی زیست پایشی را به عنوان افرادی با سبک زندگی سالم و زیست پایشی گرا (LOHAS) در نظر گرفتهاند (کاتلر 2011) مشتریان LOHASمحصولات و خدمات سازگار با محیطزیست و همچنین محصولات محلی را ترجیح میدهند. طبق برآوردهای محققان از هر 4 مشتری 1 نفر در آمریکا مشتری LOHAS است (41 میلیون) که سالانه بیش از 290 بیلیون دلار صرف خرید میکنند. به طور خلاصه، عدالت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی باید در حوزۀ تجارتهای زیست پایشی باقی بمانند. اخیراً محققان از توجه اندکی که به جنبههای اجتماعی و اقتصادی کارهای زیست پایشی شرکت صورت گرفته است انتقاد کردهاند (نیکولا، تی سالیس و اوانگلینوس 2019). اکنون انرژی و تفکر بیشتری باید به توسعۀ فعالیتهای تجاری زیست پایشی در رابطه با عدالت اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و موفقیت در این دو بعد اختصاص داده شود. در حال حاضر نتایج این پژوهش نشان میدهد که مشتریان به آسانی به تأثیرات مثبت تجارتها بر نیکوکاری (خیرخواهی)، حفاظت از محیطزیست و فعالیتهای اخلاقی توسط فعالیتهای زیست پایشی، پی میبرند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد اگر اولویت مشتریان برای حمایت از محیطزیست بر حمایت از تجارتهای زیست پایشی و فعالیتهای آنان تأثیر بگذارد، شرکتهایی که میتوانند به طور مؤثری در رابطه با حمایت از محیطزیست رقابت کنند (محصولات، خدمات و عملیاتهای آنها)، باید این کار را انجام دهند (مورمان و دی 2016). به عنوان مثال، تبلیغی در مورد کارهای بازیافتی شرکت میتواند نشان دهد که چگونه بازیافت، تعداد قطع درختان و استخراج مواد معدنی ارزشمند را کاهش میدهد. همچنین چنین تبلیغی میتواند رابطۀ بین اقدامات زیست پایشی که یک شرکت از لحاظ توسعۀ محصولات و خدمات انجام میدهد و استفاده از تبلیغات به عنوان وسیلهای برای پیشرفت فرایند توسعۀ زیست پایشی را تسهیل کند. به همین نحو کارخانههای جدید بدون زباله مثالی در زندگی حقیقی فراهم میسازند در رابطه با اینکه چگونه تجارتها همراستا با شرکتهای سرمایهسالاری هوشیار عمل میکنند (مکی و سیسودیا 2014). باز هم فعالیتهای تولیدی زیست پایشی مستقیماً با توسعه و طراحی نوآوریهای بازاریابی زیست پایشی مرتبط هستند. سوبارو، پروکتور و گمبل، دوپُن و کاترپیلار برخی از تجارتهای بدون زباله هستند (حمید، اسکیندر و بیهات 2020). یافتههای ما نشان میدهد که این شرکتها میتوانند حمایت مشتری از فعالیتهای تجاری زیست پایشی آنها را افزایش دهند، با نشان دادن اینکه چگونه شرکتهایی بدون دفن زباله با طبیعت هماهنگ هستند، زیرا به این طریق از زمینهای عمومی بیشتری محافظت میشود و این زمینها برای دفن زباله مورد استفاده قرار نمیگیرند. به این ترتیب نوادگان مشتریان قادر خواهند بود از فضاهای طبیعی به اندازۀ والدین خود لذت ببرند (و این یعنی بهبود کیفیت زندگی). در کل، تجارتهای زیست پایشی که از اولویتهای مشتریان در مورد فعالیتهای زیست پایشی آگاه هستند میتوانند به کاهش زیان به محیطزیست کمک کنند. برای شرکتهایی که در مدل ارکان 3 گانه توسعۀ پایدار خود بر جوامع محلی تأکید میکنند، باید تأکید ویژهای بر نقش این شرکتها در بازاریابی زیست پایشی برای رسیدگی به مسائل اجتماعی صورت گیرد (فریمکس و میکلسون 2017). Cascade engineering در شهر گراندر اپیدز، متخصص ریختهگری تزریقی پلاستیک (که در تولید اتومبییل و لولهکشی به کار میرود) مثالی است از شرکتی که فعالانه فعالیتهای تجاری زیست پایشی را با تأکید بر عدالت اجتماعی دنبال میکند (Cascade engineering 2020) Cascade engineering شرکتی با گواهینامۀ B است که در حال حاضر تنها پروتکل به رسمیت شناخته شده برای سنجش عملکرد اجتماعی و زیست محیطی شرکت است (شرکت B 2020). شرکت های دارای گواهیB ، از جنبههای تجاری و زیست پایشی ارزیابی میشوند، برای مثال اینکه شرکت چگونه بر کارگران، جامعه، محیطزیست و مشتریان تأثیر میگذارد. علاوه بر آن زنجیره تأمین شرکت همراه با مواد ورودی در عملیاتهای شرکت و همچنین خیرخواهی و مزایای کارمندان ارزیابی میشوند. به طور ویژه چنین ارزیابی منجر به پیشرفت شرکت میشود و آن را قادر میسازد تا به جای به حداکثر رساندن سود، اهداف خود را در اولویت قرار دهد. شرکتهای B، برای شرکتهایی که بازاریابی زیست پایشی را اجرا میکنند، شیوهای برای بهبود و توسعۀ 5 بعد از چارچوب سبز فراهم میسازند. برای سنجش چالشبرانگیزتر، یعنی چالش ارزیابی عدالت اجتماعی، شرکت B دانشی برای شرکتها به منظور پیشرفت کارمندان، انجمنهای محلی و جامعه فراهم میسازد. (استابز 2017)، همانطور که شرکتهایی مانند Cascade engineering روشهای موفقیتآمیز خود را با دیگر شرکتهای B به اشتراک میگذارند. عنوان شرکت Bمیتواند برای مشتریان و سرمایهگذاران به عنوان یک علامت قابل شناسایی در رابطه با اثربخشی در بعد عدالت اجتماعی به کار رود. دادههای این پژوهش به علت مقطعی بودن نمونهبرداری محدود است. با این وجود اکثر تحقیقات علوم اجتماعی نیز دارای این محدودیت هستند (مالوترا، شاو اپن هیم 2006). در این رابطه ما مقیاس سنجشی خود را برای ارزیابی سلامت و کیفیت زندگی از پژوهش انجام شده در ترکیه به کار بردیم، در حالی که ما پژوهش حاضر را در آمریکا انجام دادیم. برای بررسی این موضوع محققان باید پژوهشهای آینده را در فرهنگهای گوناگون انجام دهند. در حالی که درک مشتریان از بازاریابی زیست پایشی و حمایت آنها از تجارتهای زیست پایشی احتمالاً با گذشت زمان بیشتر خواهد شد، دقت مفهومی، تحلیلی و روش شناختی پژوهش حاضر، دیدگاه ارزشمندی برای محققان فراهم میسازد تا عوامل پیشبینیکنندۀ حمایت مشتریان از تجارت زیست پایشی را شناسایی کنند. علاوه بر آن، لازم به ذکر است که پژوهش ما بیشتر احتمال خرید را به جای خرید واقعی که حمایت از تجارتهای زیست پایشی را نشان میدهد، ارزیابی کرده است. تحقیقات پیشین نشان میدهند که غالباً اختلافی بین مقصود مشتری و رفتار آنها در رابطه با زیست پایشی وجود دارد (پروترو 2011)، بنابراین تحقیقات بیشتری برای سنجش رفتار حقیقی مشتریان انجام شود. همچنین پژوهش ما به طور مستقیم به علیت نمیپردازد. پژوهشهای آینده باید اعتبار درونی پژوهش ما را توسط نظارت بر موقعیت برند یک شرکت در یک آزمایش افزایش دهند (یعنی طبیعتگرا یا متمرکز بر جامعه)، و بررسی کنند که آیا با حمایت از تجارتهای زیست پایشی تغییری در موقعیت برند صورت میگیرد یا خیر. امکان دارد که شرکتکنندگان پژوهش به طور کامل از ویژگیهای گوناگون برای ارزش قائل شدن برای طبیعت و عدالت اجتماعی آگاه نباشند. جالب توجه است که تحقیقات در مورد برند نشان داده است که موقعیت راهبردی برند (عملکرد، تجربه، نماد) میتواند منجر به تفاوتهایی در نگرش مشتریان نسبت به شرکت شود (پارک، جاورسکی و مک کلینز 1986). تحقیقات آینده در مورد بازاریابی زیست پایشی و حمایت از تجارتهای زیست پایشی میتوانند به این موضوع توجه کنند که مشتریان چگونه ارزیابیهای اخلاقی انجام میدهند. برای مثال محققان بیان کردهاند که افراد انواع گوناگونی از قضاوتهای اخلاقی را به کار میبرند، برای مثال 1: قضاوتهای اخلاقی همهجانبه (پذیرش کلی و برداشتهای اخلاقی)، 2: قضاوتهای اخلاقی وظیفهگرا (یعنی وظیفه و تعهد برای رفتاری معین)، 3: قضاوتهای مبتنی بر قرارداد اجتماعی (یعنی براساس قراردادها یا تعهدات غیرمکتوب) و 4: قضاوتهای فنی (یعنی بررسی کارایی و مطلوبیت و نسبت هزینه و سود) (هنسن 1992).
[1] محاسبۀ ضریبهای رگرسیون یک متغیر در مقابل متغیر دیگر