ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

ترجمه تخصصی مقالات انگلیسی

ترجمه تخصصی مقالات رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، پزشکی، حقوق

در این وبلاگ، مطالب و مقالات علمی برای رشته های مختلف دانشگاهی، منتشر خواهد شد

ترجمه مقاله تدوین کنندگان برنامه درسی

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۳:۵۹ ب.ظ

 

 

اصول و مبانی شامل نیروهایی هستند که ذهن تدوین کنندگان برنامه درسی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. این نیروها در واقع باورها، جهت‌یابی و همچنین مفاهیم یادگیری و نیازهای جامعه هستند. تدوین کنندگان برنامه‌درسی باید درباره اهداف برنامه تحصیلی تصمیم‌گیری کنند، چه محتوای درسی باید سازماندهی شود، چگونه باید آموزش داده شوند و چگونه اثربخشی برنامه‌درسی بهبود پیدا کند. برای تصمیم‌گیری در این زمینه، مسائل مربوط به فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ نقش محوری بازی می‌کند. این علوم به عنوان اساس و مبانی یک برنامه‌درسی پذیرفته شده‌اند. چهار مورد موارد فوق توسط رالف تیلور در سال ۱۹۴۹ در کتاب اصول ابتدایی برنامه‌درسی و دستورالعمل مطرح شده‌است. پایه و اساس برنامه‌درسی ریشه در آموزش و پرورش دارد. بنابراین این مقاله اصول تاریخی، جامعه‌شناختی، فلسفی و روانشناسی را در اتیوپی به دقت شرح می‌دهد.

 

مقالات ترجمه شده جدید مدیریت

 

همچنان، بحث ها و چالش ها در زمینه تعریف برنامه‌درسی ادامه دارد. برنامه درسی تعاریف مختلفی دارد و این تغییرات ناشی از موقعیت ما یا مبانی فلسفی یا فهم ما از جهان به طور عام هستند. به گفته اورنشتاین[1] (1987), بهترین رویکردهای شناخته‌شده برای تعریف برنامه‌درسی عبارتند از: رفتاری, مدیریتی, عقلانی, انسانی و . هر یک از آن‌ها جایگاه خود را دارند, به عنوان مثال رفتارها, دیدگاهی را نگه می‌دارد که اهداف باید در یک روش گام‌به‌گام مشخص شوند.

رویکرد مدیریتی از سوی دیگر به موضوعات مرتبط مانند تغییر و نوآوری و اینکه چگونه متخصصان و سرپرستان می‌توانند این فرآیندها را تسهیل کنند علاقمند است. اما یک متخصص آموزشی بعنوان یک پزشک بعنوان یک رهبر آموزشی شناخته می‌شود، آن‌ها صرفاً یک عامل تغییر هستند. رویکرد ذهنی یک رویکرد مبتنی بر دانش است که گاهی رویکرد سنتی نیز نامیده می‌شود. رویکرد انسانی دیدگاه ترقی خواهانه را حفظ می‌کند. آن‌ها بر این باورند که برنامه‌درسی رسمی تنها برنامه‌درسی مورد نظر نیست؛ بلکه برنامه‌های غیر رسمی و پوششی نیز می توانند مفید باشند. تمرکز مجدد این روش بر مسائل اخلاقی آموزش و کنترل و حفظ نظم موجود است. این بدان معنی است که آن‌ها مقاومت می‌کنند و دارای ویژگی سیاسی برای فرهنگ، معنا و دانش هستند.

رویکرد من برای تعریف برنامه‌درسی جزو رویکردهای بالا نیست, و صرفا فقط به یک رویکرد خاص وابسته نمی باشد. من این رویکرد را رویکرد فرارفتاری می‌نامم. می‌خواهم با هدف آموزش شروع کنم. از آنجا که ما در دنیایی پر از مشکل زندگی می‌کنیم, هدف آموزش حل مشکلات (شخصی, اجتماعی, ملی یا غیره) از توانایی ذهنی طبیعی ما (تفکر), تجربه ما, اندام‌های حسی ما و راه‌حل که ارائه می‌دهیم, متفاوت است. من معتقدم که دانش کسب‌شده از تحصیلات رسمی تنها بخشی از تجربه ما است. برنامه‌درسی چیست؟ اصطلاح برنامه‌درسی به‌طور معمول به مدرسه مرتبط است; بنابراین تنها راهنمایی است که به ما در فرآیند شناخت کمک می‌کند. این موضوع شامل موضوع, اهداف و اهداف, تجربه یادگیری است اما نباید به عنوان رویکرد رفتاری تجویز شود. نقش آن فقط کمک به ما برای مذاکره درباره راه‌ها به سمت یک پایان است و باید غنی, بازگشتی و تعاملی باشد.

دانش آموزان باید با تعامل آزادانه با محتوا, با معلم و هم با همسالان خود, معنا یا (دانش جدید) ایجاد کنند. مفهوم " برنامه‌درسی پنهان " و " برنامه‌درسی خنثی " می‌تواند در اینجا اضافه شود, آیا برنامه‌درسی پنهان یا خنثی در مسیر ایجاد معنا قرار دارد. دانشجویان احساس, نگرش و رفتار را تحت‌تاثیر خود قرار نمی‌دهند بلکه شخصیت انسانی هستند. ما باید تفاوت‌های فردی در میان دانشجویان را درک کرده و قبول کنیم. یک برنامه بدون هدف مانند دویدن بدون داشتن نقطه پایان بوده که قاعدتا غیر منطقی است و در نتیجه شامل هدر دادن زمان و انرژی می شود. از این رو, مدارس باید اهداف و رویکردهای مشخصی داشته باشند و سندی که حاوی همه این اهداف است برنامه‌درسی خوانده می‌شود. یادگیری واقعی در صورتی انجام می‌شود که محیط یادگیری مناسب باشد. محیط یادگیری مناسب شامل: کتابخانه‌های کاملاً مجهز, معلمان متعهد و منظم, الهام‌بخشی مدیران مدارس برای ایجاد تغییر و نهایتا پی‌گیری و انگیزه والدین است. من با این تعریف موافق نیستم که " برنامه‌درسی هر تجربه‌ای است که دانش آموزان در مدرسه دارند. " اگر این درست باشد, پس نقش برنامه‌درسی چیست? آیا هر گفتگویی یک برنامه‌درسی است? برنامه‌درسی فقط به پرسش‌های زیر پاسخ می‌دهد. چه چیزی در مدارس تدریس می شود? چه موقع آموزش انجام می شود? و به چه کسی آموزش داده می‌شود?.

مطالعه اصول برنامه‌درسی به ما کمک می‌کند تا توضیح دهیم که چگونه اصول برنامه‌درسی باعث ایجاد برنامه‌درسی برای توسعه برنامه‌درسی و توسعه درک انتقادی در مورد برنامه‌درسی می‌شود.

بنیاد تاریخی برنامه‌درسی در اتیوپی

دانش تاریخ برای درک اینکه ما چه کسی هستیم و در کجای جهان هستیم و چگونه همه با گذشته خود متفاوت و مرتبط هستیم, ضروری است. در اتیوپی, مفهوم آموزش در قلب آموزش کلیسا (کلیسای ارتدوکس) جای گرفته‌است. با این حال, به گفته بکه (1991)، مدرسه مدرن مستقیماً از موسسات سنتی توسعه پیدا نکرد. این به این دلیل است که در آن زمان مقاومت زیادی برای پذیرش آموزش مدرن توسط رهبران کلیسا وجود داشت. در اتیوپی, آموزش مدرن غربی در سال ۱۹۰۸ ارائه شده‌است, اگرچه آموزش‌های سنتی از ورود مسیحیت در قرن ششم اتیوپی آغاز شده‌است.

هدف از آموزش کلیسا تامین آموزش مذهبی و ترویج عقاید مذهبی بود. کلیسا از طریق تاریخش، کشور را قادر ساخت تا کدنوشته خود را توسعه دهد که آن را تنها آفریقای جنوب صحرا می‌سازد (تشومهس، ۱۹۷۹).

در آموزش کلیسا یک برنامه‌درسی سنتی وجود دارد اگرچه آن‌ها نمی‌دانند که این برنامه آموزشی برای آموزش روحانیت, حفظ فرهنگ و ارزش‌های مسیحیت طراحی شده‌است یا خیر. علاوه بر این, برنامه‌درسی سنتی, کارمندان دولتی مانند قضات, فرمانداران, فرمانداران, گنجینه‌های و مدیران کل را پرورش می دهد. سن ورود به مدرسه کلیسا بین هفت تا ده سال ثابت ماند. مدارس مدرن تا سال‌ها و تا قبل از ظهور کودکستان ها این عقیده را دنبال می کردند.

برنامه‌درسی در این دوره به خوبی سازمان دهی نشده و به صورت یک سند نوشته شده‌است. مدت برنامه صراحتاً مشخص نشده است؛ تنها به موفقیت فرد و انگیزه او بستگی دارد. کلیسا ارزش‌های بسیاری دارد و گاهی اوقات همه چیز مدرن از آموزش کلیسا سرچشمه می‌گیرد. به عنوان مثال، گیاهان دارویی، اصول اخلاقی و نظایر آن، مشارکت در آموزش کلیسا هستند. محاسبه تقویمی که آن‌ها آن را (Bahere Hasab)  می‌نامند توسط کلیسا ابداع شده است، حتی شمارش سیزده ماه تا زمانی که کشور ما را منحصر بفرد می‌سازد، به خاطر آموزش کلیسا معرفی شده‌است. از این رو، آموزش مدرن در اتیوپی ریشه در آموزش کلیسا (کلیسای ارتدوکس) دارد. روش تدریس یک روش منحصر به فرد است و وظیفه دانش آموزان این است که سخنرانی معلمان حفظ کنند. فقط یک حقیقت وجود دارد که آن خداوند است. دانش به جای خلق کردن به دست می‌آید.

آموزش مدرن در اتیوپی توسط امپراتور اتیوپی در سال ۱۹۰۸ راه‌اندازی شد؛ هدف این بود که نیاز به نوآوری با عقاید غربی و مدرن‌سازی، نیاز به نوآوری‌های مانند پول ملی، بانک دولتی، ساخت پل، بیمارستان، هتل‌ها و غیره، خدمات پستی، تلفن و غیره (همانطور که در Bekeke، ۱۹۹۱ ذکر شد). این مدرسه اولین بار توسط استاد قبطی مصر حنا (همان طور که در Bekeke، ۱۹۹۱ ذکر شد) هدایت شد. در این مدرسه حدود ۱۵۰ دانش‌آموز وجود داشت که بیشتر آن‌ها پسران اشراف بودند، از جمله دو امپراطور آینده : Lij Iyasu و Teferi Mokonnen  امپراتور هایله سلاسی. تاسیس مدارس مدرن در سراسر کشور گسترش می‌یابد و برنامه‌درسی شامل موضوعاتی مانند علوم، ریاضیات، نقاشی، انگلیسی، فرانسوی، عربی، آموزش فیزیکی و مدیریت خانه می‌شود.

اولین وزیر آموزش در اتیوپی در طول دوره  Lij Eyassu (1916 - 1916) (Maaza, 1966) منصوب شد و پس از آن افتتاح تعدادی از مدارس ابتدایی ادامه یافت. در طول زمان هایله سلاسی یکم (1930 - 1974) بود که توسعه قابل‌توجهی در بخش آموزش و پرورش به ثبت رسید. این توسعه عملاً در همه جنبه‌های آموزش وجود داشت: ساختار آموزشی, آموزش معلم, مدیریت آموزشی و هم‌کاری. آموزش اتیوپی پس از سال ۱۹۳۶ به طور کلی به دنبال سیستم آموزشی انگلیسی مدلسازی شد. برنامه‌درسی, مطالب آموزشی و حتی معلمان همگی از انگلستان وارد شدند تا دانش آموزان اتیوپی را برای بررسی گواهی عمومی دانشگاه لندن آماده کنند (نورو، 2000).

در طول دوره اشغال کشور اتیوپی ایتالیا، آموزش در اتیوپی نیز توسط ایدئولوژی فاشیسم نیز اشغال شد و هدف آن‌ها تولید سربازان بیشتر، ایجاد فرهنگ ایتالیایی، بهبود موقعیت اقتصادی ایتالیا بود (کاسایه، ۲۰۰۵). در این دوره تمام اتیوپیایی های تحصیل‌کرده توسط دولت فاشیستی نادیده گرفته شدند و بنابراین آنها در دوره پس از جنگ با مشکلات فراوانی روبرو شدند. نیاز به نیروی انسانی تحصیل‌کرده از گسترش آموزش مدرن در سراسر کشور کمک کرده‌است و این به کمک بریتانیا است. اما هیچ ساختار مشخصی برای سیستم آموزشی وجود ندارد. اولین دوره آموزشی برای شش سال آموزش ابتدایی و برنامه‌درسی مدارس ابتدایی که از کلاس اول تا شش در سال ۱۹۴۷ / ۴۸ توسط کمیته کارمندان خارجی منتشر شد (بککه، ۱۹۹۱). در این برنامه آموزشی همه سوژه‌ها به زبان آمهری در کلاس اول و دوم قرار می‌گیرند. در بخش سوم تا ۶ آمهری به عنوان سوژه و موضوعات دیگری که به زبان انگلیسی در حال تفکر بودند، مورد بحث قرار گرفت. موضوعات ابتدایی عبارتند از: آمهری، انگلیسی، علم، هنر، جغرافیا، تاریخ، ریاضیات، موسیقی، صنایع دستی و تربیت‌بدنی. نگرانی مدارس این بود که دانشجویان را برای گذراندن امتحانات آماده کند (مازا، ۱۹۶۶).

برنامه‌درسی اول براساس واقعیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اتیوپی نبود؛ بلکه اجزای اصلی آن از کشورهای دیگر کپی شده بود. کتاب‌های درسی برای آموزش ابتدایی از زبان‌های دیگر بدون انعکاس وضعیت اتیوپی ترجمه شدند. برنامه‌درسی مدارس متوسطه، آزمون گواهی را در مدرسه لندن قرار داد. علاوه بر این، روش‌ها و مصالحی که برای آموزش کلاس‌های درس مورد استفاده قرار می‌گیرند، ناکافی بودند چون کمبود کتب درسی و دیگر کمک‌های آموزشی وجود داشت. کتاب مقدس از یک تا چهار به عنوان یک کتاب درسی به زبان آمهری استفاده می‌شده‌است. در نتیجه، افراد غیر مسیحی مجبور شدند از کتاب مقدس پیروی کنند (آیاله[2]، ۱۹۶۴).

نسخه بازبینی‌شده از برنامه‌درسی اول که به عنوان برنامه‌درسی دوم شناخته می‌شود، در سال ۱۹۴۹ به بهره‌برداری رسید. الگوی سازمان مدرسه یک ساختار ۸ - ۴ است که هشت سال آموزش ابتدایی و چهار سال آموزش متوسطه است. دلیل اصلی تغییر برنامه آموزشی نیاز به توسعه آموزش و کاهش کاستی زبان انگلیسی بود (آیاله، ۱۹۶۴). در نتیجه، زبان آموزش انگلیسی از رده ۴ شروع شد. به طور کلی، برنامه‌درسی همچنان از بافت فرهنگی اتیوپی جدا بود. این موضوع از بریتانیای کبیر و کشورهای آفریقایی مانند کنیا و سودان تکرار شد.

برنامه‌درسی آن سپس به ۶ - ۲ - ۴ - ۴ سال آموزش اولیه، دو سال آموزش متوسطه، و چهار سال از ساختار تحصیلات متوسطه و چهار سال تحصیلی در سطح ملی که از سال ۱۹۶۳ آغاز می‌شود، که سومین برنامه آموزشی است، تغییر کرده‌است. در این ساختار جدید، آمهری به عنوان زبان آموزش در سطح ابتدایی به کار رفت که به مولفه‌های آکادمیک و غیر آکادمیک تقسیم شد. آمهری، انگلیسی، ریاضی، مطالعات اجتماعی، علوم طبیعی و مسائل بهداشتی و بهداشتی در برنامه‌درسی تحصیلی گنجانده شدند. موضوعات غیر آکادمیک اخلاقی، کشاورزی، هنر و صنایع دستی، ویژگی‌های خانه، آموزش فیزیکی و بازی‌ها و همچنین موسیقی بودند (بیشا و لاسر[3]، ۲۰۱۲). موضوعات پیشنهاد شده در دبیرستان‌ها، تاریخ، جغرافیا، ریاضیات، علوم، آمهری، انگلیسی و تربیت‌بدنی بودند.

علی‌رغم تلاش‌های زیادی که توسط امپراطور برای آموزش و نوسازی مربوط به نوسازی و نوسازی انجام شد، اصلاحات آموزشی برنامه‌درسی سوم به حد کافی برای رسیدگی به کاستی‌های آموزشی این کشور کافی نبود. سیستم آموزشی برای تبعیض، بیش از حد آکادمیک بودن و بی‌ربط بودن به دنیای کار و خارجی بودن مورد انتقاد قرار گرفت. از همه مهم‌تر، انتقاد از شهری بودن و مرد متمایل به مرد مورد انتقاد قرار گرفت. اغلب این مدارس در تعداد کمی از مناطق مانند آدیس‌آبابا، استان شوآ[4] و اسمره واقع شده‌اند.

با این حال, کیفیت تدریس در دوره حکومت امپراطوری بسیار بهتر از سالهای بعد بود. این دوره را " عصر طلایی آموزش مدرن در اتیوپی " می‌نامند. او همچنین نشان می‌دهد که در سرتاسر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۹۰ مدارس زیادی برای دانش آموزان وجود دارد و انگیزه‌هایی مانند لباس, مواد مدرسه و شبانه‌روزی بسیار رایج است و برای انگیزش دانش آموزان موثر است. همچنین دانش آموزان باهوش برای پیوستن به مدارس متوسطه حرفه‌ای مانند کشاورزی, علوم آزمایشگاهی و آموزش معلم از طریق غذا و اسکان رایگان جذب شدند. با توجه به آمار منتشر شده در این زمینه, مشاغل زیادی وجود داشتند و دستمزدها به معیارهای دانشگاهی بسیار نزدیک بودند. در این دوره بازگشت به سرمایه‌گذاری در آموزش روشن بود. بعد از چند سال آموزش, کودکان از پس‌زمینه‌های ظریف خود را با درآمدی که ممکن بود بیش از ده برابر درآمد سرانه والدین خود باشد, یافتند. به همین دلیل است که ما آن را عصر طلایی می‌نامند. این واقعاً یک نیروی محرک بالقوه برای والدین اتیوپی است که فرزندانشان را به مدرسه بفرستند. آن‌ها به شدت تحت‌تاثیر بازگشت اقتصادی تحصیل بودند. پس از آن, امپراطور و دولت او معتقد بودند که آن‌ها پایه‌های نوسازی کشور را زمین گذاشته‌اند, هر چند دولت هیچ استراتژی منسجم ندارد. اما برنامه‌درسی موقت بود و برای معلمانی که از کشورهای مختلف با زمینه‌های مختلف می‌آمدند, باقی ماند.

مقالات ترجمه شده جدید مدیریت

روی هم رفته، اگرچه مدرسه سنتی ما را با میراث ادبی غنی مثل الفبای خود و بسیاری از منابع مفید ترک کرده‌است، ثابت نشده است که اساس و نقطه حرکت برای آموزش مدرن است؛ چرا که کلیسا بزرگ‌ترین مقاومت در برابر آموزش مدرن است؛ به این دلیل که دیدگاه مذهبی و نوسازی دو پدیده متضاد هستند. بیشتر نویسندگان شناخته‌شده معاصر کشور، مانند حدیث آلمایهو[5] و منگوستو لما[6] از جمله نتایج مدارس کلیسای ارتودوکس توحیدی اتیوپی هستند. نوازندگان بسیاری وجود دارند که به مدرسه کلیسا به عنوان اساس آواز و وسیقی اشاره می‌کنند. با این حال، این بنیاد آموزش کلیسا در کشور تاثیر زیادی بر توسعه آموزش مدرن ندارد. من نیروی محرک یرا توصیف خواهم کرد که اتیوپی را هدایت می‌کند تا دوره جدید آموزش را آغاز کند.

این روزها دانشجویانی که در مدرسه کلیسا شرکت می‌کنند به طور همزمان به مدرسه مدرن می‌روند. کلیسا در حال حاضر دارای برنامه‌درسی کامل بوده و دارای دانشکده الهیات است با هدف آموزش بیشتر در معنویت. از سوی دیگر، بسیاری از کلیساها شروع به باز کردن مدارس ابتدایی و دبیرستان مدرن کرده‌اند که آموزش سکولار را با ارتباط بسیار کم با مسیحیت به منظور حفظ دانش آموزان از عقاید تعصب‌آمیز ارائه کرده اند. به نظر می رسد که در سال های اخیر، مقاومت در برابر مدارس مدرن کاهش یافته است.

مبانی فلسفی برنامه‌درسی در اتیوپی

فلسفه: به وسیله ابزارهای منطقی و خود انظباطی اخلاقی به دنبال عشق و جستجوی حکمت است. این موضوع دوباره بررسی ماهیت, علل یا اصول واقعیت, دانش و یا ارزش‌های مبتنی بر استدلال منطقی (تعریف فرهنگ) است. فلسفه نقش مهمی در تصمیم‌گیری در مورد اهداف آموزش, محتوا و تجربه یادگیری ایفا می‌کند. موارد زیر ابزارهای فلسفی نامیده می‌شوند:

1          متافیزیک آیا واقعی است یا خیر؟ نظریه واقعیت

2          اگزولوژی (ارزش شناسی)- آیا ارزش دارد یا خیر؟ نظریه ارزش

3.         معرفت شناسی - از این سوال می‌پرسد که ما از چه چیزی حقیقت را می‌دانیم؟ - نظریه دانش

من با استفاده از این سه ابزار سعی خواهم کرد تا مفهوم برنامه‌درسی را در اتیوپی، گذشته و حال ببینم. در زیر فلسفه آموزشی شناخته‌شده وجود دارد: ایدالیسم، رئالیسم، اگزیستانسیالیسم، عملگرایی.

پرسش‌های اساسی که ما برای القای کاربرد فلسفی در برنامه‌درسی در نظر می‌گیریم عبارتند از: (Bhattacharyya)

 کدام جنبه دانش ممکن است به دانش آموزان کمک کند تا به طور انتقادی به رشد ذهنی فکر کنند؟

 کدام یک ممکن است یک موضوع حیاتی را منعکس کند که در طبیعت ریشه دارد؟

 یادگیری چگونه منجر به توسعه پتانسیل درونی می‌شود؟

 آیا محتوای مربوط به یک انسان به دیگری مربوط به توسعه انسانی است؟

 کدام محتوا بر دانش آموزانی تاکید دارد که از طریق توسعه ارزش‌ها، از محدود بودن به موجودات انسانی نامحدود تبدیل می شوند؟

ایده آل گرایی و برنامه‌درسی

برای آرمان گراها، واقعیت از حقیقت مطلق گرفته شده‌است، حقیقت کامل و ابدی است و در جهان یافت نمی‌شود. منبع همه دانش‌ها، خداوند است. آن‌ها بر این باورند که ما نمی‌توانیم بر عقل خود متکی باشیم چون آن‌ها ما را فریب می‌دهند. به نظر می‌رسد که آموزش مذهبی و هدف تحصیل، انتقال میراث فرهنگی است. معلم الگویی است که توسط دانش آموزان تقلید می‌شود و تدریس از طریق سخنرانی انجام می‌شود. دانش را با سوال و جواب دادن جستجو کنید. این تاثیر در سیستم آموزشی ما آشکار شده‌است و برای اطمینان از دستیابی به هدف مورد نیاز، دانش آموزان مورد آزمایش قرار می‌گیرند. انتظار می‌رود که دانش آموزان خواندن، حفظ کردن و تقلید کنند. آن‌ها حقیقت را از طریق ایده‌ها جستجو می‌کنند. برنامه‌درسی شامل ادبیات، هنر، علوم و ریاضیات است. اما یک ویژگی مهم از ایده‌آلیسم این است که آموزش باید دانش آموزان را با حکمت، نظم، نظم و خویشتن‌داری مجهز سازد.

بنیاد فکری جامعه‌شناسی در اتیوپی

جامعه‌شناسی علم جامعه و تعاملات اجتماعی است که در آن اتفاق می‌افتد. از این رو در این بخش من مسائل اجتماعی را در نظر می‌گیرم که بر روی برنامه‌درسی یا آموزش تاثیر دارند.

بنیان بسیار مهم (نیروی محرک) برای آموزش مدرن در اتیوپی جامعه‌شناسی است. امپراتور اتیوپی که آموزش مدرن را معرفی می‌کند، به دلیل بحران جامعه‌شناسی که کشور در آن احساس می‌کند، بزرگ است. موضوعات جامعه‌شناختی در آن زمان اینها بودند: نیاز به نیروی انسانی تحصیل‌کرده (نوآوری)، مقابله با مدرنیزه کردن به سبک غربی، تغییرات مورد نیاز جامعه از قبیل بیمارستان‌ها، حمل و نقل، مسائل اقتصادی، نیاز به نوآوری مانند پول ملی یک بانک دولتی، ساخت پل، هتل‌ها و خدمات پستی. این مشکلات اجتماعی امپراطور را مجبور کرد که به آموزش نوین بیندیشد و از این رو آن را به راه انداخت.

 11

تحصیلات سنتی در برابر مدرن در اتیوپی

آموزش کلیسای اتیوپی ریشه در آرمان‌گرایی دارد. هدف از آموزش, انتقال میراث فرهنگی و آماده‌سازی کشیش‌های آینده است. معلم مدلی است برای تقلید از دانش آموزان و آموزش از طریق سخنرانی. یکی از ویژگی‌های مهم آموزش کلیسا در اتیوپی این است که تحصیل دانش آموزان را به عقل, نظم, انظباط و خویشتن‌داری مجهز می‌کند. آموزش کلیسای اتیوپی به طور کامل ایده‌آلیست بود. با این حال, این مفهوم نه تنها در آموزش و پرورش کلیسا, بلکه به آموزش مدرن ایجاد شده در زمینه آموزش و پرورش, محدود نمی‌شود. این تاثیر در سیستم آموزشی ما رشد کرده و دانشجویان برای اطمینان از رسیدن به هدف مورد نیاز آزمایش شده‌اند. وظیفه مدارس واقعاً آماده کردن دانش آموزان برای گذراندن امتحان بود, انتظار می‌رود دانش آموزان بخوانند, حفظ کنند و تقلید کنند. چند سال پیش حتی در دانشگاه‌های ما نیز به خاطر گذراندن امتحان به کار گرفته شد.

اکنون نقش اقتدارگرایی معلم در مدارس ما و امید او در رابطه با رفتار منفعل دانش آموزان تفاوت چندانی با مدارس کلیسا ندارد. تحصیل به عنوان فرآیندی تلقی می‌شود که از طریق آن دانش از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. عوامل آموزش و پرورش، معلمانی هستند که دانش و دانش آموزان را آموزش می‌دهند که نقش‌های کمی در این فرآیند دارند. به طور کلی، دانش مقدس و تغییر ناپذیر در نظر گرفته می‌شد و در نتیجه لزوما باید توسط همگان یاد گرفته شود.

این مفهوم نادرست معرفت‌شناسی بر آموزش تاثیر می‌گذارد که بر یادگیری و حفظ کردن که روش اصلی مکتب کلیسا نیز بود تاکید می‌کرد. این مشکل به سیستم مدرن آموزش و پرورش بدل شد تا به محدودیت همیشگی و مداوم فرآیند تدریس و یادگیری تبدیل شود.

مفهوم حل مساله در اتیوپی بعد از اینکه رژیم Dergue توسط EPRDF ساقط شد مطرح گردید. EPRDF فلسفه گذشته را برای اهداف آموزشی تخریب کرد و بر یک رویکرد عملگرایانه با ارزش‌گذاری آموزش در شرایط تنها حل مشکلات فوری تاکید کرد (آریا[7]، ۲۰۰۸). اما اساساً سیستم آموزشی برای این فلسفه طراحی نشده است. آن توسط معرفت‌شناسی های گذشته که متکی به حفظ کردن صرف و تمرکز بر امتحان به جای رشد و زندگی بهتر است، به دار آویخته می‌شود. برای عملگرا، معلم یک تسهیل‌کننده است نه مستبد. روش آموزش حل مساله، یادگیری تجربی، روش‌های پرسشگری و سفرهای علمی میدانی است. یادگیری در گروه‌ها و افراد وجود دارد. نه چیزی برای حفظ کردن و تقلید کردن از آن وجود دارد. اما این تفکر واقعاً در مدارس وجود ندارد؛ یکی از دلایل اصلی عدم حضور محیط خوب در اتاق‌های عمومی و عمومی به طور خاص است. یک دلیل دیگر برای این دیدگاه من تعامل اندک دانش آموزان در فرآیند یادگیری و عدم به عهده گرفتن مسئولیت یادگیری خودشان است.

به طور کلی، آموزش مدرن که در سال ۱۹۰۸ راه‌اندازی شد بعد دیگری غیر از فلسفه آموزش کلیسا ندارد. مفهوم و پایه فلسفی برای تحصیل که به حفظ کردن است در مدارس مدرن اتیوپی برای مدت طولانی بسیار آشکار است. با این حال، محتویات و هدف تحصیل وابسته به ایدئولوژی سیاسی امپراطوران است، برای مثال در طول دوره حکمرانی رژیم Dergue، ایدئولوژی سوسیالیستی را با فلسفه مارکسیسم-لنینیسم حفظ می‌کنند؛ هدف آموزش، تجهیز دانش آموزان با ایدئولوژی سوسیالیستی و تقویت بازوهای نظامی آن‌ها بود.

مفاهیم ضمنی و بینش به آینده

در حال حاضر سیستم آموزشی از نظر کیفی مورد انتقاد قرار گرفته‌است. اگرچه عوامل بسیاری برای کاهش کیفیت سیستم وجود دارد، اما به طور خاص فقدان محیط مساعد در کلاس‌های عمومی و بزرگ نقشی محوری ایفا می‌کند. این مساله به این دلیل است که کار مشترک و مفهوم یادگیری فعالانه ای که سیاست دیکته می‌کند در چنین شرایطی قابل‌تصور نیست.

به خاطر سطح اقتصادی این کشور، روشن است که دانش آموزان اتیوپی امیدوارند که برای رفع فقر خود به یادگیری ادامه دهند و سپس به والدین فقیر خود کمک کنند. اما بیکاری فارغ التحصیلان را ناامید می‌کند و آن‌ها را وادار به مهاجرت می‌کند و آنها به دنبال کار نویدبخش در کشورهای دیگر خواهند بود که این مساله منجر به فرار مغزها می‌شود. بنابراین یادگیری باید منجر به ایجاد ارزش فوری شود در نتیجه معضل بیکاری باید حل شود. اگر تمام مشاغل در داخل کشور از بین بروند، فارغ التحصیلان فرصت های شغلی را در کشورهای دیگر پیدا می کنند. یک راه‌حل دیگر می‌تواند یک برنامه‌درسی انعطاف‌پذیر باشد که نیازهای همه دانش آموزان را که به توسعه مهارت‌های سطح بالاتر، از جمله زبان مادری به عنوان یک آموزش در تمام سطوح آموزش کمک می‌کند، ایجاد کند. نگاش[8] )۲۰۰۶) با اشاره به اهمیت زبان در سیستم آموزش اتیوپی، "مدرن‌سازی از طریق توجه به تمدن غرب و غربزدگی پروژه‌ای است که محکوم به شکست است و منجر به از دست دادن هویت می‌شود".

از همه مهم‌تر, اتیوپی باید به شدت روی آموزش و توسعه معلمان سرمایه‌گذاری کند. اتیوپی یک کمبود مهم در آموزش معلم با کیفیت و آموزش مداوم دارد. بنابراین, آموزش معلمان باید به گونه‌ای انجام شود که معلمان برنامه‌درسی را به همان صورت که نیاز است اجرا کنند و شکاف آموزشی را پر کنند. آموزش معلمان به خودی خود مشکل را حل نمی‌کنند; بلکه مراقبت‌های خوب و تشویقی نیز باید برای معلمان ارائه سود. امروزه حقوق و مشوق‌های ارائه‌شده برای معلمان هر روز بدتر می‌شود و حقوق کم معلمان منجر به رنج خود و خانواده شان می شود. بنابراین، بیشتر معلمان قصد دارند شغل خود ترک کنند و بسیاری از آن‌ها پیش از این، این حرفه را ترک کنند. این شرایط واقعاً دانشجویان را به پیوستن به حرفه تدریس تشویق نمی‌کند و بنابراین باید به این مساله توجه جدی کرد.

مقالات ترجمه شده جدید مدیریت

فلسفه مدرنیسم و پست مدرنیسم، تاثیر زیادی بر طراحی برنامه‌درسی مدارس دارد که منجر به عواقب بسیار گسترده ای شده‌است (دنیس[9]، ۲۰۰۲). بنابراین، مفاهیم روشن از مدرنیسم و پست‌مدرن برای پرداختن به تحلیل برنامه‌درسی معاصر اهمیت بسیاری دارد. از طریق تاریخچه آموزش اتیوپی، یک تغییر از سنتی تا آموزش مدرن وجود داشت، همانطور که در بالا توضیح داده شد؛ از آنجا که مدرنیسم در حال حاضر بی قاعدگی‌ها است، من معتقدم که اکنون زمان تغییر سیستم به سمت پست‌مدرنیسم پیش می رود. در اتیوپی، بار نارضایتی برای دانش آموزان و هم معلمان و انعطاف‌ناپذیری بروکراتیک وجود دارد و عدم پاسخگویی برای تغییر بین همه ذینفعان به عنوان نتیجه مدرنیسم، وجود دارد. برخی از ویژگی‌های مدرنیته عبارتند از: تصمیم‌گیری انعطاف‌ناپذیر، ساختارهای مهار نشدنی، برنامه‌ریزی خطی، عدم پاسخگویی به تغییر نیازهای اجتماعی، از دست دادن مفاهیم معنا‌دار برای جامعه (هارگریوز[10]، ۱۹۹۴). او تاکید می‌کند که مدرنیته نه تنها مشکل است بلکه در حال حاضر یک وضعیت بحرانی است.

در مقابل, پست‌مدرنیسم طبیعتی التقاطی دارد; نشان می‌دهد که ابداع و انتخاب مهم‌تر از نظم و پیروی است. بنابراین انتخاب و ترکیب سنت‌ها به صورت گزینشی مهم است که این جنبه‌ها را از گذشته و حال متمایز می‌کند که هنوز هم بیشتر به نظر می‌رسد.

دنیس (2002) تاکید می‌کند که از آنجا که تغییر نمایی است, نمی‌توان با قطعیت گفت که شهروندان قرن بیست و یکم از مدارس خود نیاز خواهند داشت. و بنابراین دیدگاه پست مدرنیسم فرض می‌کند که اهداف, اهداف, محتوا, آموزش, ارزیابی و هدایت برنامه‌درسی ثابت نیستند, بلکه سیال هستند. در یک برنامه‌درسی مدرن, ارزیابی به طور اساسی برای جدا کردن برندگان از بازندگان انجام می‌شود. با این حال, در پس پردازش, هیچ استانداردی وجود ندارد, نه اصولی که به عنوان یک نقطه مرجع عمومی عمل می‌کند. معلم نقش اصلی در فرآیند ارزیابی بازی می‌کند اما ارزیابی انحصاری نیست; ارزیابی جمعی و تعاملی است. از آن به عنوان بازخورد استفاده می‌شود تا به دانش آموزان کمک کند تا قدرت فکری و اجتماعی را از طریق گفتگو و نقد سازنده ایجاد کنند (دال[11]، 2001). اما این کار مستلزم کارکنان حرفه‌ای بسیار حرفه‌ای است که بااعتماد به نفس, کاردان و آماده مقابله با چالش‌ها برای اجرای موفقیت‌آمیز برنامه آموزشی هستند.

ویژگی‌های برنامه‌درسی پست‌مدرن: فرآیند محور به جای تمرکز بر روی محصول تنها بر توسعه مهارت‌های تفکر بالاتر تاکید می‌کند و خلاقیت را پرورش می‌دهد. دانش به سادگی ارسال نمی‌شود, بلکه نباید تجویزی و غیر تجویزی باشد.

 

 

[1] Ornstein

[2] Ayalew

[3] Bishaw & lasser

[4] Shoa

[5] Alemayehu

[6] Mengestu Lemma

[7] Areaya

[8] Negash

[9] Dennis

[10] Hargreaves

[11] Doll

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی