ترجمه مقاله نقش دولت در توسعه اقتصادی
با بحث در مورد نقش دولت در توسعه اقتصادی (کول و همکاران، ۲۰۱۷)، این مقاله به بررسی رابطه بین هزینه دولتی استانی و ارزش شرکت در یک اقتصاد انتقالی میپردازد. به طور ویژه، این سوال را مطرح میکنیم که آیا دولت محلی نقش خود را به خوبی ایفا کرده یا به صورت موثر کمک میکند. با استفاده از دادههای مربوط به هزینههای دولت محلی جمعآوریشده از دادههای آماری yearbook و دادههای مالی شرکتهای فهرستشده از جریان داده برای دوره ۲۰۰۹ – ۲۰۱۴ استفاده می شود. در این راستا، ابتدا رابطه را با برآورد رگرسیون خطی بین هزینه های دولت و ارزش و سودآوری شرکت مورد بررسی قرار میدهیم. اکثر مطالعات قبلی بر نقش دولت در سطح ملی تاکید دارند، مقاله ما یکی از معدود مطالعاتی است که ارتباط بین هزینه دولت محلی و ارزش شرکت را تجزیه و تحلیل میکند. شکل ۱ خلاصهای از هزینه دولت و عملکرد متوسط یک شرکت در کشور ویتنام، یک اقتصاد انتقالی کوچک در طول دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ را نشان میدهد. ما مشاهده کردیم که هزینه دولت در طول دوره افزایش مییابد در حالی که دو معیار عملکرد شرکت با همان الگو نوسان نکرده اند. بنابراین، بررسی ارتباط بین هزینه دولت و ارزش شرکت در ویتنام مهم است. علاوه بر این، تا جایی که نگارندگان این مطالعه مطلع هستند، مطالعه ما از جمله اولین مواردی است که در این زمینه در کشور ویتنام انجام شده است. این شکل روند هزینه دولت را که توسط مخارج اجرایی دولت محلی اندازهگیری میشود را با هزینههای کلی ارزیابی میکند؛ عملکرد شرکت با بازگشت دارایی و ارزش شرکت سنجیده شده توسط Q تابین اندازهگیری میشود.
این مقاله یافتههای جالب توجهی را ارائه میکند. اول اینکه، ما یک رابطه قابلتوجه و مهم بین هزینه های دولت و ارزش شرکت را مشاهده میکنیم. دوما، ما یک رابطه U شکل را بین هزینه دولت و ارزش شرکت پیدا میکنیم. همچنین متوجه شدیم که ارزش آستانه مخارج دولت حدود ۵ درصد است. نتایج مقاله ما مهم هستند زیرا هزینه بالاتر دولت ضرورتاً مرتبط با خدمات عمومی بهتر در مورد سیستم مدیریت ضعیف و ناکارآمد نیست. علاوه بر آن، دولت محلی تمایل دارد تا بار مالی بیشتری را بر بخش خصوصی تحمیل کند تا هزینههای بالا و ناکارآمد را پوشش دهد، که منجر به سود و سودآوری شرکت کمتر میشود. علاوه بر این، ما همچنین متوجه میشویم که وقتی که رگرسیون چارک را اجرا میکنیم تا ببینیم آیا رابطه برای چارک های های مختلف ارزش شرکت، به خصوص چارک های پایین برقرار است یا خیر، نتایج بدون تغییر باقی میمانند. با این حال، این اثر منفی اتفاق نمیافتد مگر با تاخیر یک سال. این یافتهها، درونزایی بالقوه نامیده میشوند. این نتایج همچنین برای آزمون استواری نگه داشته میشوند. این تحقیق به چند روش به پیشینه تحقیقاتی موجود کمک میکند. اول اینکه، مطالعه ما شواهد تجربی بیشتری را در رابطه بین هزینه دولت و ارزش شرکت / عملکرد ارایه میدهد. دوم، ما یک رابطه U شکل برای مطالعه موردی کشور ویتنام مییابیم، که با یافتههای قبلی تفاوت دارد، برای مثال فرث و همکاران (۲۰۱۳). سوم، این مطالعه مقالات قبلی را بر حسب رویکرد اقتصادسنجی جدید پیشرفت مینماید. ما این تحقیق را با استفاده از روش رگرسیون چارک انجام میدهیم که چارک های مختلف ارزش شرکت را کنترل میکند تا نتایج منسجم و پایداری ارایه دهد. ادامه این مقاله به شرح زیر ساخته شدهاست. بخش ۲ تحقیقات پیشین انجام شده را در این زمینه مورد بررسی قرار میدهد. بخش ۳ روششناسی و متدولوژی تحقیق را ارایه میدهد. بخش ۴ نتایج رگرسیون را مورد بحث قرار داده و این مقاله در بخش ۵ نتیجهگیری شدهاست. ۲. بررسی پیشینه تحقیقاتی نقش مهم بخش عمومی در تامین سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص ملی غیرقابلانکار است. در نظریههای اقتصادی مدرن، نقش و عملکرد دولت میتواند نامریی، در سایه و یا کمکی باشد. این مفاهیم اغلب به عنوان دست نامریی، دست کمکی و دست گیری عنوان می شوند. دیدگاه نامریی که بیان میکند بازارها بدون مداخله دولت خوب عمل خواهند کرد. این دیدگاه کمک میکند که مداخله دولت برای بازارها مهم است تا به درستی اجرا شود. این گزارش استدلال میکند که دولت برای ایجاد یک محیط مطلوب برای بهبود عملکرد تجاری بخش خصوصی، مداخله خواهد کرد و عملکرد بازار را بهتر میکند. دولت به "تعادل بازار با استفاده از ابزارهای خود مانند مالیات، هزینهها و مشوقهای دیگر" کمک میکند. این نشان میدهد که کارگران عمومی تمایل و توانایی انجام کار خود را دارند (با توجه به منافع خود) تا بازار را به طور موثر انجام دهند. علاوه بر این، رقابت سیاسی مبتنی بر عملکرد انگیزه دیگری برای ترویج عملکرد شرکت در اقتصاد انتقالی است (چن و همکاران، ۲۰۰۵؛ کول و همکاران، ۲۰۱۷؛ ژو، ۲۰۱۱). علاوه بر این، تمرکززدایی همچنین انگیزههایی برای دولتهای محلی ارایه میدهد که خدمات عمومی کارآمدی و سایر کمک کننده ها را فراهم میکنند (کول و همکاران، ۲۰۱۷؛ جین و همکاران، ۲۰۰۵). برعکس، دیدگاه تصرف کننده ادعا میکند که کارگران بخش دولتی، حتی به خرج کسبوکار و منافع اجتماعی به نفع خود عمل میکنند (شیفر و ویشنی ۱۹۹۴). در دنیای واقعی, سوال این است که آیا دست کمک و یا دست رباینده غالب باقی میماند. این پرسش حتی در زمینه اقتصادهای در حال گذار مشخص نیست. بنابراین, جهت تاثیر نفوذ سیاسی بر ارزش شرکت بستگی به آن دارد که قویتر است, نقش دست رباینده دارد یا کمک میکند (شیفر و ویشنی 1994). مطالعات انجام شده در پیشینه تحقیقاتی پیچیده است. برای مثال, شیفر و ویشنی (1994) گزارش میدهند که برخی اشکال دست گرفتن مانند یارانه دادن به شرکتهای دولتی و رشوه از مدیران به سیاستمداران, بار بیشتری را بر روی شرکتها ایجاد می کند. با این حال, کوپر و همکاران (2010) و فاسیو (2006) نشان میدهند که شرکتها میتوانند از ارتباط سیاسی برای کسب منافع اقتصادی و دیگر مزایای مطلوب استفاده کنند. مئون و وییل (2005) از نمونهای از هر دو کشور توسعهیافته و در حال توسعه استفاده میکنند و دریافتند که حکمرانی بهتر با کارایی بیشتر همراه است. علاوه بر این, این مطالعه بیان میکند که بهرهوری دولت جنبهای از حکمرانی است که بیشتر آنها در مجموع بهرهوری را تحتتاثیر قرار میدهند. ارتباط بین هزینه دولت و ارزش شرکت به روشنی وابسته به این مساله است که آیا دولت واقعا کمک میکند یا فقط نقش کمک کردن یا نقش دست رباینده را ایفا می کند. برای مثال, تعدادی از مقالات در مقالات از این بیانیه پشتیبانی میکنند, برای مثال, شیفر و همکاران (2013) و فرث و همکاران (2013) که استدلال میکنند جهت علیت بین ارزش شرکت و هزینههای اجرایی دولتی وابسته به این است که آیا سودهای حاشیهای از هزینههای حاشیهای مهمتر هستند یا خیر. اخیرا, کول و همکاران (2017) عوامل تعیین کننده تسهیلات دولت محلی را مورد بررسی قرار داده و گزارش می دهد که دولت به سمت افزایش کارآیی گرایش می یابد، با این حال، شواهدی از رانت خواری وجود دارد. در یک سو، فرضیه دست کمک نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین هزینه دولت و ارزش شرکت به چندین دلیل وجود دارد. استدلال واضح این است که هزینههای اجرایی بیشتر با خدمات عمومی بهتر به تجارتها و مقامات و در نتیجه عملکرد شرکت بالاتر مرتبط هستند. شواهد اخیر از بازارهای نوظهور نشان میدهد که عدم تمرکز مالی انگیزههای قوی برای دولتهای محلی برای ترویج رشد اقتصادی و فعالیتهای شرکت ارایه میدهد (کول و همکاران، ۲۰۱۷؛ جین و همکاران، ۲۰۰۵). علاوه بر این، هزینههای اجرایی بالاتر نشاندهنده پرداختها و حقوق بهتر به کارگران دولتی است که منجر به خدمات موثر برای کسب و کارها و کاهش فساد میشود. به علاوه، دولت خوب به شرکتها اجازه میدهد تا داراییهای نقدی کمتری را کاهش داده و اعتبار مالی بانک و تجارت را بهبود بخشند (آلن و همکاران، ۲۰۰۵؛ چن و همکاران، ۲۰۱۴). این دست به توسعه محیط کسبوکار کمک میکند، که به نوبه خود به عملکرد شرکت و ارزش شرکت کمک میکند (لین و همکاران، ۲۰۱۰). بنابراین، هزینه اجرایی بیشتر دولتی با عملکرد سازمانی بهتر و ارزش شرکت مرتبط است. از سوی دیگر, فرضیه کمک کردن نشاندهنده ارتباط منفی بین هزینه دولت و ارزش شرکت است. این فرضیه بیان میکند که هزینههای دولت اجرایی بالا ممکن است به عنوان نشانهای از کارمندان عمومی اداری و یا حتی سطح بالای فساد باشد (آدیت، 2003). هزینههای بالای دولت هم ممکن است بار بیشتری را بر روی شرکتهای تجاری و ساکنان به شکل مالیات و هزینهها قرار دهد (جیه، 2006; لین 2005). علاوه بر این, کول و ژو (2010) و لین و سایرین (2010) گزارش دادند که تخطی از حقوق مالکیت توسط دولت (برای مثال, مالیاتهای سنگین بار و هزینهها) سود شرکت, انگیزههای تحقیق و توسعه و رفاه اجتماعی را کاهش میدهد. در نتیجه, محیط کسبوکار بدتر میشود و منجر به عملکرد شرکت کمتر میشود و در عوض ارزش شرکت را تغییر میدهد. جلیلوف و پیسه (2016) این بحث را با ارائه مدارک تایید میکنند که هزینههای دولت تاثیر منفی بر سودآوری شرکتهای بانکداری در کشورهای گذار دارد. ۳. روششناسی تحقیق ۳.۱. داده ها این مقاله از دادههای مربوط به هزینههای دولت و مشخصههای عملکرد شرکت برای بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ استفاده میکند. دادههای مربوط به هزینههای دولت از سال آماری ۶۳ شهر / استان در ویتنام جمعآوری شدهاست. دادههای مربوط به عملکرد کسبوکار و مشخصات از جریان داده جمعآوری میشوند. نمونه نهایی شامل بیش از ۵۰۰ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار شهر هوشی مینه (hose) و بورس سهام هانوی است. ۳.۲. روش تحقیق برای ارائه نتایج سازگار و پایداری, ما از تعدادی از تکنیکهای اقتصادسنجی استفاده میکنیم. ما ابتدا روشهای کلی لحظهها را برای پرداختن به مشکل بالقوه درونزایی استفاده میکنیم. ما از رگرسیون چارک کونکر و باست (1978) برای تعیین تاثیر حاشیهای متغیرهای توضیحی در توزیع متغیر وابسته استفاده میکنیم. تابین (۱۹۶۹) نسبت Q (از این پس Q تابین) را به عنوان پیشبینیکننده سرمایهگذاری سودآور معرفی میکند. از آن زمان، Q تابین در پیشینه تحقیقاتی مالی متداول شدهاست تا ارزش شرکت را ارزیابی کند. مطابق با توبین (1969) ، Q توبین با مقایسه ارزش بازار سهام و بدهی شرکت با ارزش دفتری مربوطه محاسبه می شود و رابطه آن به شرح زیر است: هم چنین مرسوم است که تعادل بازار مسئولیتها و ارزش دفتری را در نظر بگیرید. از این رو، نسبت Q تابین نیز میتواند به صورت زیر محاسبه شود: هزینه دولت ارزش هزینه دولت هزینه اجرایی است که با هزینههای بودجه استانی پوشش داده میشود. در این مقاله، هزینه دولت (GovCost) با هزینه اجرایی دولت محلی اندازهگیری میشود. علاوه بر این دو متغیر اصلی، مدل همچنین متغییرهای توصیفی دیگر را به عنوان متغیرهای کنترل بکار میگیرد که شامل: اندازه (اندازهگیری شده توسط داراییهای کل کسبوکار بعد از گرفتن لگاریتم)؛ بدهی (اندازهگیری شده با نسبت بدهی کل به کل دارایی؛ بین 1 تا 99 درصد وینزوری شده است)، SOE (متغیر کاذب، اگر شرکت دولتی باشد یک و در غیر اینصورت صفر)؛ سن (تعداد سالهایی که شرکتها شروع به لیست کردن در بازار سهام میکنند)؛ FreeFloat (درصد سهام قابل خرید به کل سهام در پایان سال قبل). hose (متغیر ساختگی، یک مقدار از ۱ را دریافت میکند اگر شرکت در بورس اوراق بهادار Ho Chi فهرستشده باشد یک و برای غیر اینصورت صفر را دریافت کند). علاوه بر این، متغیرهای مجازی برای سال و صنعت نیز در مدل گنجانده شدهاند تا اثرات ثابت زمانی و تاثیرات ثابت صنعتی را در نظر بگیرند. علاوه بر این، این مقاله از دو متغیر دیگر برای اندازهگیری عملکرد عملیاتی شرکتها به منظور بررسی صحت نتایج استفاده میکند. ROA سود خالص تقسیمبر میانگین داراییهای کل است. ROE سود خالص تقسیمشده با کل دارایی خالص است. به منظور ارزیابی تاثیر هزینه دولت بر ارزش شرکت، یک تابع رگرسیون خطی را به کار میگیریم که به صورت زیر ارائه میشود: با این حال در اقتصادهای در حال گذار مثل ویتنام، نقش هزینه دولت به سادگی به صورت خطی نیست که بر همه مقادیر هزینه های دولت دلالت دارد. این فرض که تاثیر مداوم هزینه دولت بر ارزش شرکت ممکن است غیر واقعی باشد. زمانی که هزینههای اجرایی محلی پایین است، دولت ممکن است قادر به ترویج مشوقهای اقتصادی برای شرکتها نباشد. با این حال، مواردی وجود دارند که در آن دولتهای محلی با هزینههای اجرایی پایین دارای سیستم مدیریتی کوچک، تمیز و کارآمد هستند؛ این امر منجر به این میشود که هزینه دولت نقش مهمی در تقویت ارزش شرکت ایفا کند. از سوی دیگر، هنگامی که هزینه دولت به اندازه کل هزینههای اجرایی دولت برای کل هزینههای بودجه محلی ارزیابی شد، ممکن است دو مورد وجود داشته باشد. اول اینکه، هزینههای اجرایی بزرگ نشانه یک سیستم ضعیف و بیاثر هستند، در نتیجه دولت قادر به ایفای نقش مهم در انگیزه دادن به بنگاههای محلی نیست. دوم اینکه، زمانی که هزینه دولت زیاد است، کارکنان دولتی میتوانند به خوبی جبران خسارت کنند و آزار و اذیت و فساد را کاهش دهند. بنابراین، به ایجاد یک محیط کسبوکار بهتر کمک میکند. با این استدلالها، این مقاله میخواهد رابطه غیر خطی بین هزینه دولت و ارزش شرکت را بررسی کند. مشخصات به شرح زیر است: در این رابطه عبارت درجه دو در (۲) از لحاظ آماری معنیدار است، مشخصات درجهدوم باید جایگزین مدل خطی (۱) برای تحلیل تاثیر هزینه دولت بر ارزش شرکت شود. دلیل آن این است که اگر از مدل خطی (۱) استفاده کنیم، مدل از بدمشخص سازی ناشی از حذف عبارت درجهدوم رنج می برد. مستثنی کردن این متغیر ممکن است منجر به درونزایی شود که منجر به ارائه برآوردهای دارای خطا و متناقض میشود. علاوه بر این, چن و همکاران (2011) اظهار میدارند که مداخله دولت در SOE ها به طور قابلتوجهی رفتار سرمایهگذاری را تغییر مب دهد و به کارآیی سرمایهگذاری لطمه میزند. بو و همکاران (2017) پیشنهاد میکنند که یارانه دولتی به طور منفی با عملکرد شرکت در ارتباط است. بنابراین, ما مدل (1) را با استفاده از متغیر اندرکنش بین مالکیت دولتی, SOE, و مخارج دولت, هزینه های دولت به منظور بررسی نقش مالکیت دولت به عنوان میانجی در رابطه بین هزینه دولت و ارزش شرکت, اصلاح میکنیم. به طور خاص, بررسی میکنیم که آیا تفاوتی در تاثیر هزینههای دولت بر ارزش شرکت بین شرکتهای دولتی و غیر دولتی وجود دارد یا خیر؟ یک ضریب مثبت از عبارت اندرکنش نشان میدهد که تاثیر هزینه دولت بر ارزش شرکت در شرکتهای دولتی قویتر از شرکتهای غیر دولتی است و بلعکس. تابع رگرسیون با اندرکنش به صورت زیر است: علاوه بر استفاده از یک تحلیل رگرسیون چندگانه، این مقاله به طور مفصل تاثیر غیر خطی هزینههای دولت بر ارزش شرکت بر توزیع Q تابین را با رگرسیون چارک بررسی میکند. به جای تخمین پارامترهای رگرسیون متوسط از حداقل مربعات معمولی، کونکر و باست (۱۹۷۸) پیشنهاد برآورد پارامتر رگرسیون در هر چارک از متغیر وابسته را پیشنهاد میکنند. به عبارت دیگر، به جای تعیین تاثیر حاشیهای متغیرهای توضیحی بر میانگین متغیر وابسته، رگرسیون چارک به تعیین تاثیر حاشیهای متغیرهای توضیحی در توزیع متغیر وابسته کمک میکند. رگرسیون چارک شرط Y از نظر X ها در چندک از است که در آن پارامتر به گونهای انتخاب میشود که انحراف کلی در چندک حداقل است. این ایده با فرمول زیر انجام میشود: در این مطالعه، معادلات (۱)، (۲) و (۳) را برای تجزیه و تحلیل اثر هزینههای دولتی بر ارزش شرکت در توزیع مقادیر شرکت برآورد میکنیم. این کار دیدگاه دقیقی از تاثیر هزینههای دولت بر ارزش کسبوکار در سطوح مختلف ارزشهای شرکت با استفاده از اثرات مختلف نشان خواهد داد. اگرچه رگرسیون چارک را میتوان در هر چندک Q تابین انجام داد، این مقاله تنها نتایجی را در برخی از نمونههای معمولی مانند ۰.۱؛ ۰.۲۵، ۰.۵، ۰.۷۵ و ۰.۹. نشان میدهد.