نمونه ترجمه رشته ادبیات
پدرش صرفاً میخواست ایمان مذهبی آدام به او بازگردانده شود. به پدرش گفتم هرچند احتمالش هست که مشکلات معنوی و روانی پسرش با هم تداخل کرده باشند، و تمرکز بر زندگی معنوی او برای ارتقای فعالیتهای مذهبیاش ، تا حدودی از لحاظ بالینی امکان پذیر است، اما این امکان هم وجود دارد که این دو بُعد از زندگی او هیچ ربطی به یکدیگر نداشته باشند. اگر حالت دوم برقرار باشد، آنگاه هدف من به عنوان روانپزشک و اهداف مدنظر پدرش با هم سازگاری ندارند. همچنین توضیح دادم حتی در شرایطی که کاهش محرک- پاسخ با علایم روانی فعلی آدام ناسازگار باشند، این قدرت را دارم که درمان یکپارچهی معنوی را در اختیارش قرار دهم، یا به تقلاهای معنوی اشاره کنم که فقط هنگامی ظاهر میشوند که آدام چنین رویکردی را قبول کند و باب میلش باشد. من باید این موضوع را مستقیماً با آدام در میان بگذارم تا نظرش را جویا شوم. متاسفانه طی یک ماه، رفتار آدام برای پدرش غیرقابل تحمل شد. این ناسازگاری به حدی افزایش یافت که از آدام درخواست شد منزل والدینش را ترک کند. متاسفانه ای رویداد ناگوار موجب کناره گیری زودهنگام من از درمان آدام شد ، زیرا او از حضور در درمان صرف نظر میکرد. در مثال آدام و سایر نمونههای مشابه، تضاد ارزشی در بطن تضاد معنوی (بین فردی) او بود. او شخصاً برای سیستم محرک- پاسخ ارزشی قائل نبود، در حالیکه پدرش برای آن ارزش قائل بود و آن را مقدس میدانست.
- ۰ نظر
- ۲۶ دی ۰۱ ، ۰۱:۱۶