یک سوال مشهود این سوال است که چرا حاکمیت شرکتی در این دوره با این شدت، تغییر یافته است؟ یک پاسخ آسان، رسوایی های شرکتی است. از اواخر دهه 1980، رسوایی های شرکتی زیادی به چشم می خورد. افزون بر آن، این رسوایی ها، رسوایی های "عادی" نبوده اند. سطح بالایی از سوء مدیریت را نمایان می سازند (اعم از بی قانونی، هم چنین عدم صلاحیت و توانش) و منجر به زیان پولی بی سابقه ای شده اند. در پاره ای از موارد، این آسیب، نه تنها به شرکت های سهامی انفرادی محدود نبوده است بلکه کل بخش ها و حتی اقتصادها، دچار تخریب شده اند. این موضوع، توجه را به مسائل ذیل جلب نموده است: در دنیای مدرن، چطور برای تعداد معدودی، میسر شده است، از تعداد بسیار زیادی بهره ببرند که در این فرایند با شکست مواجه شده اند و باید مسئول نگه داشته شوند و چه کاری باید صورت پذیرد تا اطمینان حاصل شود، کلاهبرداری هایی مثل کلاهبرداری های آدلفیا کامیونیکیشنز، کالرول، اینرون، گروه مکس ول، نورتل، پارمالات، پلی پک، رویال آهولد، ساتیام، وردکام که تعداد معدودی از این موارد هستند، دیگر رخ ندهند؟ برخلاف این پیش زمینه، تقریبا ناگزیریم، توجه عظیمی به تغییر ساختار نظارتی وجود داشته باشیم. البته، رسوایی های بزرگی که منجر به تغییر نظارتی عظیم می شود، یک توضیح سطح بالاست و کاوش عمیق تری را برای درک شکل تغییر نظارتی که روی داده است، نیاز دارند.
سفارش ترجمه تخصصی حسابداری